پتو نرمه! پتو قهر نمی‌کنه! پتو‌ می‌خوابونتت! پتو همیشه می‌مونه برات! عاشق پتو باشید!! @deli_ism ♥

آلبر کامو در رُمان طاعون، زمانی‌ که بیماری تموم شده می‌نویسه: طاعون برایِ اون‌هایی که کسی رو به خاطرش از دست دادن، تا ابد ادامه داره... @deli_ism ♥

با من باش از این پاییز تا همیشه 🍁 @deli_ism ♥

ﺍﻭﻝ ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩه ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه ﺑﺮﻭﻡ... ﺑﻌﺪ خیلی مشتاق بودم ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﻭﻡ... ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﻡ... ﺑﻌﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﻡ... ﺑﻌﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ ﺷﻮﻡ. ﻭ ﺣﺎﻻ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽﻣﯿﺮﻡ، ﮐﻪ ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ‏«ﺍﺻﻼ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ...!» | #باربارا_دی_آنجلس | @deli_ism ♥

‌‌ ‌‌ میدونی چرا خدا بعضی از آدمارو از زندگیتون حذف میکنه؟ چون اون حرفایی رو میشنوه که تو نمیشنوی...!!! ‌‌@deli_ism ♥️

‏یه دیالوگ تو فیلم Drive بود که میگفت: «‏فقط میخوام بدونی همینکه دور و برت بودم بهترین اتفاق زندگیم بود...» هممون یه نفر رو داریم که عمیقا پیدا کردنش بهترین اتفاق زندگیمون بود... @deli_ism ♥

ی دیالوگ تو انیمه شهراشباح هسته که میگه: تو هیچوقت خاطرات عمیقی رو که تجربه کردیو فراموش نمیکنی، حتی اگه به خاطر نیاریشون. @deli_ism ♥

تا حالا شده دنبال سلام گمشده‌ای باشی‌ که توش کلی‌ خاطرست و مهربونی یه سلامی‌ که هیچ سلامی‌ جاشو نمی‌‌گیره و هیچ وقت از یادت نمی‌‌ره‌ شده تو تنهاییت پشت یه پنجره غروب تلخو نفس بکشی و دلتنگیاتو بشماری تا حالا شده قد چند تا کلمه حوصله هیچکسو نداشته باشی‌ شده بغضتو حبس کنی‌ و تنهاییتو سنگین تر کنی‌ اما نذاری کسی‌ بفهمه خیالت تا کجاها سفر می‌کنه کسی‌ چه میدونه تو به سلامی‌ فکر می‌‌کنی‌ که دیگه هیچ وقت نمی‌‌شنوی... | #امیر_وجود | @deli_ism ♥

زیر یک چتر، میان چهارچوب امن آغوشت، می‌شود یک دل سیر، تمام پاییز را عاشقی کرد... @deli_ism ♥

اصرار می کنی که مرا زودتر بگو گاهی چنان سریع که جا می گذارمت! پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز! یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!! | #سید_مهدی_موسوی | @deli_ism ♥

‏دیدین مستربین واسه خودش نامه می‌نویسه میفرسته ، فرداش پستچی میاره خوشحال با تعجب باز میکنه و با خوشحالی میخونه و ابراز احساسات میکنه؟ همون... @deli_ism ♥

پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت! پاییز: نامِ دیگرِ «من دوست دارمت» بر باد می‌دهم همه‌ی بودِ خویش را یعنی تو را به دست خودت می‌سپارمت! باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو... وقتی که در میان خودم می‌فشارمت پایان تو رسیده گلِ کاغذیِ من حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت اصرار می‌کنی که مرا زودتر بگو گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت! پاییز من، عزیزِ غم‌انگیزِ برگریز! یک روز می‌رسم... و تو را می‌بهارمت!! | #سید_مهدی_موسوی | @deli_ism ♥