وابستگی دارد به چشمت حال و روزِ من
دکتر تو باشی با کمالِ میل بیمارم
| #طاهره_اباذری_هریس |
| #روز_پزشک_مبارک💉♥️ |
@deli_ism ♥
ای کاش که دکتر بشناسد مرضم را
یک تو وسطِ این همه دارو بنویسد
| #الهه_سلطانی |
@deli_ism ♥
مهمترین چیزی که توی سالهای اخیر در مورد روابط فراموش کردیم و باعث شکستمون شده، همون جمله معروف مرحوم شکیباییه:
«ما در مقابلِ کسانی که دوستمون دارن، مسئولیم!»
@deli_ism ♥
طوبا خانُم که فوت کرد «هَمه» گفتند چِهلم نشده حسین آقا میرود یک زن دیگر می گیرد. سه ماه گذشت و حسین آقا به جایِ اینکه برود یک زنِ دیگر بگیرد، هر پنجشنبه میرفت سرِ خاک. ماهِ چهارم خواهرش آستین زد بالا که داداش تنهاست و خواهَر برادرها سرگرمِ زندگی خودشان هستند، خیلی نمیرِسند که به او برسند. طلعت خانم را نشان کرد و تویِ یک مهمانی نشانِ حسین آقا داد . حسین آقا که برآشُفت «همه» گفتند یکی دیگر که بیاید جای خالی زنش پُر می شود. حسین آقا داد زد جایِ خالی زنم را هیچ زنی نمی تواند پر کند . تویِ اتاقش رفت و دَر را به هم کوبید. «همه» گفتند یک مدتی تنها باشد مجبور میشود جایِ خالی زنش را پر کند . مَرد زن میخواهد. حسین آقا ولی هَر پنجشنبه می رفت سرِ خاک. سالِ زنش هم گذشت و حسین آقا زن نگرفت. «همه» گفتند امسال دیگر حسین آقا زن میگیرد . سالِ دوم و سوم هم گذشت و حسین آقا زن نگرفت. هر وقت یکی پیشنهاد میداد حسین آقا زن بگیرد، حسین آقا میگفت آنموقع که بچهها احتیاج داشتند اینکار را نکردم، حالا دیگر از آب و گِل درآمدند . حرفی از احتیاجِ خودش نمیزد، دخترها را شوهر داد و به پسرها هَم زن، اما وعدهیِ پنجشنبهها سرِ جایش بود. «همه» گفتند دیگر کسی تویِ خانه نمانده، بچهها هم رفته اند، دیگر وقتَش است، امسال جایِ خالی طوبا خانم را پُر میکند. حسین آقا ولی سمعَک لازم شده بود، دیگر گوشهایش حرفهایِ «همه» را نمیشنید .
دیروز حسین آقا مُرد. تویِ وسایلش دنبال چیزی میگشتَند چشمِشان افتاد به کتاب خطی قدیمی رویِ طاقچه، دخترش گفت خطِ باباست، اول صفحه نوشته بود: «هَر چیز که مالِ تو باشد خوب است، حتی اگر جایِ خالی «تو» باشد، آخر جایِ خالی تویِ دل مثل سوراخ توی دیوار نیست که با یک مُشت کاهگِل پر شود . هزار نفر هم بروند و بیایَند آن دل دیگر هیچوقت دِل نمی شود.»
| #مریم_سمیع_زادگان |
@deli_ism ♥
نگرانی عضو جدانشدنی عشقه
نمی بینیش، نگرانی
میبینیش، نگرانی
حالش خوبه، نگرانی
تو چشمای روشننش نگاه میکنی، نگرانی
دروغ میگه خوب میفهمی، نگرانی
واسه همیشه میری واسه همیشه میره ولی بازم نگرانی...
| #مهسا_امینی |
@deli_ism ♥
فکر نمیکنی دیگه وقتشه انگشتای احمقتو رو کیبورد تکون بدی که بغله اسمت ایز تایپینگ بزنه تا ذوق مرگ شم؟!
@deli_ism ♥
امشب قلم به دستم و تصویر میکشم
تصویر یک سه ساله ولی پیر می کشم
تصویر جای زخم به دستان کوچکش
اثاری از کبودی زنجیر میکشم
در یک خرابه می کشم و در کنار او
یک تکه نان و کاسه ای از شیر میکشم
دارد دوباره با پدرش حرف مى زند
با اشك و آه، نیزه و شمشیر میکشم
در آخرين نفس به عمو فكر مى كند
هی پشت هم به دست و به تن تیر میکشم
از عمه خواستم بنویسم ولى نشد
ديگر قلم شکسته و تکبیر میکشم
| #سید_تقی_سیدی |
@deli_ism ♥
هدایت شده از اَنارستــــــون
پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار، در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافی ست مرا، ای همه خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو، همه جا-تو، همه جا-تو
پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم، از همه ی خلق چرا تو؟
| #محمد_علی_بهمنی |
@deli_ism ♥