| شطرنج |
صف سربازها سراسیمه، ناگهان اسب و شاه میافتند
و «سیاهان» راه بسته به شاه، بین آن شاهراه میافتند
قلعه مانده است مات بین غبار، آخرین دیدهبان خبر آورد
فیلها پایکوب آمدهاند، اسبها پابهماه میافتند
در شبیخون فاتحان بنگر، چون ملخها که بر مزارع چای
و سه سرباز مانده بر قلعه،غرق خون، بیکلاه میافتند
و کلاه وزیر، قاضی شد، آن وزیری که پشت معرکه دید
پیش رویش پیاده سربازان، یکبهیک کینهخواه میافتند
آخر شاهنامه جای خودش، کاوه از کوه برنگشته هنوز
مهرهها مثل شاه ماربهدوش، بین شطرنج، راه میافتند
چشمها مات صفحۀ شطرنج، و دلم در غروب آفریقاست
به کلاغان نامهبر، که به شهر،چون خطوطی سیاه میافتند
کودکان بین چالهها مردند، کسی از یوسفان عزیز نشد
کاش یک شب به خواب میدیدند، گرگها هم به چاه میافتند
صف اول در آستین دارند مهرههایی که مارشان شدهاند
صف دوم میان معرکه با اولین اشتباه میافتند
صفی از مهرههای سوختهاند، پشت بر عرصه، گرم پیشروی!
مات هر سو به ضرب سیلی شاه، بی مجالِ یک آه میافتند
مهرهها را به هم می آشوبم، با خودم بین گریه میگویم
کودکان مثل سیب سرخ آنجا به کدامین گناه میافتند؟
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
شرابخانهی ما تا به حشر اگر بکَند کس
به جایِ ریزهی خُم، توبهی شکسته برآید
#نظیری_نیشابوری ✍
#توبه_شکسته 💔
@alisamarqandi 🦋
کشتی نجات
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #عرفه | #امام_حسین علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
باسلام
قصد دارم به فضل الهی مقاومت و پایداری را در آیینه شعر، ادبیات و هنر به تصویر بکشم . ممنون می شوم اگر این گروه را به دوستان و مخاطبین علاقه مند به این عرصه معرفی کنید.
همچنین اگر آثاری دارید که مایل هستید در گروه گذاشته شود به این آدرس ارسال فرمایید. @mn_amin
از توجه و همکاری شما سپاسگزارم.
@sheremoghavemat
دل نخواهی
باسلام قصد دارم به فضل الهی مقاومت و پایداری را در آیینه شعر، ادبیات و هنر به تصویر بکشم . ممنون می
کانال شاعرروشن اندیش،جناب امین نیکمرد
• نان آجر •
.
.
به وزن سنگ سرودی که نانت آجر بود
غرور یخزده ات گیر یک تلنگر بود
کنار مقبره ازقیمت طلا می گفت
چه باکرشمه زنی غرق درتفاخربود
نشسته سرخی ماتیک را به رخ بکشد
نشسته دخترکی مات ازاین تصوربود
ویک تراول تاخورده سهم قاری شد
که غرق زمزمه ی سوره ی تکاثربود
وآن طرف ترازآن قبر،ازپسرمی خواند
زنی که گم شده دروصله های چادربود
به مستطیلی آن سنگ گفت ماهم کو؟
چقدر قرص دلم از دوا و دکتر بود
ودخترش که دم بخت بود،سخت گریست
که از وقاحت چشمان هرزه دلخور بود
تمام،زیر سر برج ها ی همسایه ست
اگر که اول هر برج،نانش آجربود
توراگرسنگی روز،حکم نان شب است
توشاعری وهمین حس یک تفکربود
توباطناب که آخر به چاه افتادی
سرشریک تو بادزد،دریک آخوربود
گذشت تاخرش ازپل تورا به رود انداخت
همین لگد زدنش جای یک تشکربود
بریده ازتو ومی خواهد ازمیان بروی
برای مقصد او نردبان،میان بربود
چه غم اگرغزلت انجمن پسند نشد
دل ازگرسنگی پابرهنه ها پربود
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
• شاهراه ولا •
به خاک پای مولاعلی (ع)
.
.
یارب چه ولوله ای از شور چنگ و دف است
در کوفه جامه دران، چاووشی از نجف است
بردارنخل بلند،چون میثم آمده ست
ازتشنگان فرات،ازکشتگان طف است
این شورحیدری ست؟یاخمرخیبری ست؟
"ناد ِ علی" به لبش، شمش الشرف به کف است
صفین وگردمصاف،چشم علی به یمن
بعدازغبار،اویس،شوریده پیش صف است
کوخنجریمنی،تازخم تازه کنیم
این رسم سینه زنی،از سیره ی سلف است
اوراست شورحجاز،بی پرده عین نماز
جبریل هم نفسش درشرح لوکشف است
درجذبه های رکوع،مولاست منتظرت
آه ای گدای غریب،راهت ازاین طرف است
"الفضل ماشهدت.."حتی معاویه ها
دشمن به فضل امیر،این گونه معترف است
قاضی ست مثل شریح،عهدش شبیه زبیر
آن کس که بی طرف ست،آن کس که بی شرف است
منظومه ای ازلی ست ،حق درمدارعلی
بی او حقیقت عشق،چون ماه درکلف است
راه نجات کجاست جزشاهراه ولا
ماراحیات،هباست،گرغیرازاین هدف است
حافظ قرابه به دوش،می خوانده نیمه شبان
مارا حساب به حشر،باشحنه ی نجف است
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• غدیر •
.
.
روی تمام پنجرهها بر کویر بود
سهم پرندگان ،عطش گرمسیر بود
شن بود و برکه و هیجان عقابها
رد هزار چلچله بر آن مسیر بود
هنگامه داشت دایرهی گردبادها
برخارزار یکسره مشک و عبیر بود
بر برکهای فرود کبوتر شروع شد
با بال بال، هلهلهای دلپذیر بود
ابری وزید با نفحات حجازیاش
عطرگل محمدی اش بی نظیر بود
حس درنگ قافلهای بی قرارداشت
ساعت به وقت شرعی ظهر غدیر بود
بر آبگیر میکدهای آفریده شد
دستی برآن قدح قدح آیینه گیر بود
از مسجد الغدیر، اذان بلال...آه
آن دم چقدر بادیه باران پذیربود!
آن مسجد ایستگاه تمام فرشتهها
برگنبدش شعاع دو دست منیر بود
ابری وزید، آیه ی «من کنت» غنچه داد
ابری که تشنگان زمین را بشیر بود
دستی بلند یکسره گلچرخ شوق زد
تا آسمان تجلی دست امیر بود
«حسان» بلند شد به دو دستش قصیدهای
شعری که بالطافت موج حریر بود
جز جادهی غدیربه دریا نمیرسد
آری شناسنامه ی دریا غدیر بود
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• یارِ ظریف •
.
.
سنگ چرا در خروش، رود چرا ساکن است؟
دست به تفسیر کوه، جامهدران کاهن است
چشم به چرخ عقاب، در وزش ابرها
کاهن کوه است او، خیره به ناممکن است
یکسره بر کاهدان، میزند این دزد آی
نان ِکه در روغن از، دولتِ "جو بایدن" است؟
یار ظریف مراست، ما و منی بر فلَک
حیف که پیش حریف، یکسره در من مِن است!
معرکه بیخرمگس، نیست به یک دستخون
باختهی بیقمار، نعرهزنان بر سِن است
از ریهها غیر دود، سوی هوا بر نخاست
ولوله در شهر از، قحطی اکسیژن است
تن تتن این شور کیست، جمله به بحر خفیف
گربهی رقصان شیخ، صاحب عقل جن است
چشم به «تضمین» او، جمله غزل خوانده است
عشق ظریفانه را، دستخطش ضامن است!!!
میشنوم هن هن از، هرم نفسهای او
در شب باران و باد، عازمِ رودِ هن است
زَهر چرا می دهد، خاتم فیروزه را
سوخته از چشم زخم، مزرعهی قاین است
در صف محشر به دست، نامهی اعمال اوست
وای اگر آن "مُسی"، فکر کند "محسن" است
رد شدم از کفر شیخ با مدد زلف یار
آمَنَ بِالْکُفْرْ باز، این دلکّ مومن است
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
گلهای شهید
من رأی به سرو میدهم، سرو رشید
من رأی به یاس میدهم، یاس سفید
بر برگهٔ رأی مینویسم با خون
جمهوری اسلامی گلهای شهید
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #انقلاب_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷 @Shere_Enghelab
• مباهله •
.
.
نشستهاند به سجّادههایِ نافله اینجا
میانِ وسعتی از بالبالِ چلچله اینجا
نشستهاند بر این جاده پنج نور علیٰ نور
به سایهسار عبای امیر قافله اینجا
نشستهای به تماشای استجابتِ زلفی
که بسته است به پایِ ستاره سلسله اینجا
منجّمانِ حجازند بیستارهتر از پیش
کتاب کاهن کوه است برگ باطله اینجا
نشستهاند به نجواگری مشایخِ نَجران
نشستهاند فقط با دو صخره فاصله اینجا
ببین مسیح سراسیمه جار میزند آن سو
هلا به جزیه کن ای شیخ ختم غایله اینجا
چه حاجت است به بحث و جدل برابرِ خورشید
چه غم که بگذری از سورهی مجادله اینجا
به پشتِ معرکه مانده کلاه اسقف نجران
شکسته خط چلیپا به حلّ مساله اینجا
اگر چه گرم نشد آبی از صلیب و صنمها
نشستهاند بر آتش چو مرغ بسمله اینجا
بگو که آل کسایند رمز خلقت هستی
از این اشاره به هم میخورد معادله اینجا
زمین، زمینهی صبح قیامت است که صحرا
نشسته روی گسلهای سرخ زلزله اینجا
مباد دست بر آرند آلِ عشق به نفرین
مباد لب بگشایند در مباهله اینجا
غزل به عشقِ محمد بخوان و آل محمد
که ماندهاند ملایک در این مغازله اینجا
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۱۴۰۳/۰۴/۰۵
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
May 11
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
مولانا
• بگریز •
.
.
باخودم به کوچه بگذار،درهمین شب بلاخیز
بگذرای رفیق ازمن،ازمن ای عزیز!بگریز
دست برکلاه برگرد،بین ضرب وحشی باد
ماه ازشب توردشد، نیمه شب بخیر،برخیز!
جای پنجه ی پلنگم مانده برگلوی مهتاب
این پلنگ کی بترسد ازمترسکان جالیز؟!
زخمه می زند به گوشم،زخمی ام که می خروشم
باصدای بال ققنوس،باطنین سمّ شبدیز
"خسرو"م به تخت تبعید،بین دره های "یمگان"
بلخی ای به شام ودستم،روی دوش شمس تبریز
فاتحان لنگ بردند،این قمارازمن اما
چنگ می کشدجنونم برقراولان چنگیز
بابرادران چه کردی،-گرگ های آن حوالی-
دست بسته ودهان را ،ازتمام گرگ هانیز
دردلش غم هرس نیست،زیر بار هیچ کس نیست
کاج راکجاهراسی ست یکدم ازبهار وپاییز
بگذرازغروب دریا ،چون خروس خوانده کبکت
ای خوشاکباب کبکی،پای جویبار "خاییز"*
کاسه کوزه هاشکستند،برسرمن این قبیله
ای ترک نخورده دیوار! ، برسرم توهم فروریز
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
*خاییز: روستایی خوش آب و هوا از توابع تنگستان بوشهر
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• این صدای کیست؟ •
.
.
این صدای کیست میخوانَد لهوف از قتلگاه
خون میافتد بر تمامیِ حروف از قتلگاه
ابن طاووس است آن سو تر می آشوبد مرا
روضه خوان تشنه می بیند کسوف از قتلگاه
جاده امشب از شمیم لاله عباسی پر است
می وزد شور علمداری رئوف از قتلگاه
نیزه ها ابن زیادند و سنان ها حرمله
دشنه پی در پی می آید در صفوف از قتلگاه
هیزم آوردند رقص شعله ها بر نیزه هاست
ریخت دستی طرح صحرایی مخوف از قتلگاه
"کاف، ها،..." این سوره ی بر نیزه، یحیای نبی ست!
گل می اندازد تمام این حروف از قتلگاه
ساعتی بعد آن طرف تر راهبی با اضطراب
پشت هم می خواند آیات خسوف از قتلگاه
این قوافی کرده زنجیرم کمک کن ابر بغض
تا بخوانم روضه ای تنگ غروب از قتلگاه
خونی است اوراق مقتل بر گلویم آتش است
می وزد مصرع به مصرع سنگ و چوب از قتلگاه
خط شان کوفی ست مهر نامه شان شام خراب
شرمشان باد از عبور پایکوب از قتلگاه
این نزول سوره ی کهف است بی سر دیدنی ست
جشن گرگان را می آشوبد چه خوب از قتلگاه!
می گذاری حس کنم ترکیب بند گریه را
تا که دارم یک سر مویی وقوف از قتلگاه
می نشینم در مدار خیمه های سوخته
با دو تکه ابر میخوانم لهوف از قتلگاه
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
| شورِ فرات |
.
.
بر سرِ نِی آمدهست، ماه به لیلالبرات
جامهدَران از حجاز، تشنهی شورِ فرات
ماه به خیزابِ خون، همنفسِ خیزران
زخمهی خونینِ اوست، بر جگرِ کائنات
باز به دستانِ شمر، برقِ اماننامه است
غیرتِ عباسی است، یکسره شرطِ نجات
نِعم حُسینی اَمیر، نِعم حُسینی اَمیر
از شکرستانِ کیست، این همه شهد و نبات؟
" اسلم ترکی" هنوز، گرمِ سر افشانی است
از نفَسش شعلهایست، پردهی کُرد و بیات
گفت از این عرصه "جون"، جان ببَرد مُرده است
سوختهام تا مگر، پَر بزنم پیشِ پات
شارحِ اوصافِ او، نیست به جز مصطفی
مانده مَلَک تا دهد، شرحِ کدامین صفات
قافلهی سر به نِی، آمدهاید از کجا؟
ای شبِ گیسویتان، شرحِ دعایِ سمات
خوانده به منبر سَنان، خطبهی فقهالجهاد
مانده به منبر شُریح، دست به شرحالصلات
حرملهها در پِیاند، دست به تیر و کمان
زنده همین کُشتگان، جمله جهان در ممات
جز که از این جاده نیست، راه به عینالیقین
خاکِ شهیدانِ اوست، معنیِ عینالحیات
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• شق القمر •
.
.
مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شقالقمر نشان بدهد
تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد
شیهه در شیهه اسب و گرد وسوار، آسمان مکث کرده تا چه کند؟
خیمه در خیمه گریه میشنود، آب را شعله ور نشان بدهد؟!
مشک لبتشنه گرم زمزمه شد، گریههای رقیه در گوشش
تا که یک دشت لالهعباسی، غرق خون جگر نشان بدهد
قبضهی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش
کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد
با خودش فکر میکند که فرات، عطش باغ را نمیفهمد
میرود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد
همهی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، میخواهد
خطبه شقشیقهای دیگر، با رجزها مگر نشان بدهد
ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظه بعثتی شگفت آمد
سورهای قطعه قطعه در دستش، رفت شقالقمر نشان بدهد
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای نخستین بار یک مداح در یزد با اشعار مولانا مداحی کرد و همه را از خود بیخود کرد!
🔸یکی از زیباترین و باشکوهترین مداحیهای چند سال اخیر که در یزد برگزار شد!
قصیدهی شش ماهه
نذر گلوی کوچک حضرت علی اصغر(ع)
.
.
دیده ام با چرخش خون خدا شش ماهه را
روی دست حضرت روحی فدا شش ماهه را
دیده ام ظهر عطش باهای های جبرییل
دست در شرح شهید کاف وها شش ماهه را
دیده ام گهواره جنبان در غروب کربلا
با طنین البلاء للولا شش ماهه را
دیده ام مهر شهادت نامه اش برحنجره
دیده ام لای زیارت نامه ها شش ماهه را
دیده ام در شاهراه کهکشانش درخروش
بعد زان در جاده ای شیری رها شش ماهه را
بشنوید از نعره ی یالیتنا کنا معک
بشنوید از نعره ی یالیتنا شش ماهه را
" بلبلی برگ گلی خوش رنگ.."، حافظ دیده بود
نینوایی تر درآن برگ ونوا شش ماهه را
" سرنی در نینوا می ماند اگراصغرنبود"
بنگر آن جا کربلا در کربلا شش ماهه را
با چکاچاک کبود تیغ ها می بینمش
برمدار ذوالفقار مرتضی شش ماهه را
در هوای آب می چرخد به سوی علقمه
تابچرخاند در آن آب و هوا شش ماهه را
نقش هامی گیرد از گل دورزی گهواره اش
می کشد نقاش هفتاد ودوتا شش ماهه را
روی دست هاجر، اسماعیل، گرم هروله
تا برانگیزد در آن سعی و صفا شش ماهه را
این صدای کیست می پیچد رجزهایش به کوه
می رسد از کوه، پژواک صدا شش ماهه را
با چهل بند مصیبت نامه می بیند رباب
تا چهل منزل به آهنگ درا شش ماهه را
مادرم می گفت تاشام غریبان بگذرد
پیش رو بگذار در شام عزا شش ماهه را
عارفان فانی فی الله روایت کرده اند
نیست غیرازچشم ترشرط فنا شش ماهه را
کاش می شد کرد پنهان ازدوچشم مادرش
کاش دستی نعش این جان پاره یا شش ماهه را
خواب دیدم برسرخورشید،ضرب خیزران
خواب دیدم خیره برطشت طلا شش ماهه را
مادرم می گفت چون بالحوایج اصغراست
دست مابنداست درروزجزا شش ماهه را
آخراسباب شفاعت چیست غیرازحنجر
درقنوتی تشنه گفتم ربنا... شش ماهه را
کیست آیا جزخدای عشق،خونخواه حسین ع
چیست جزخون دوعالم خونبها شش ماهه را
کارعالم می شود باگردش چشمش درست
دیده ام درپیش چون دست دعاشش ماهه را
حضرت سقا برو اما بیاور رود را
گفت اما گوشه ی چشمش بیا شش ماهه را
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• قصیده ماه •
تقدیم به ماه بنی هاشم
.
.
تیغ درکف دیده ای وقت شبیخون ماه را؟
نیمه شب ناگاه باحال دگرگون ماه را؟
تیغ درکف دیدمش بعدازخسوفی خون فشان
تابرآید گرد سرخ ازبام گردون ماه را
گردباد ازخون سهراب وسیاوش ها گذشت
کاش باآهی بچرخاند کتایون ماه را
ازکدام ابرو کمان زخمی به او آخررسید
یاکدام افسانه آیا کرده افسون ماه را
گرگ ها درجستجوی یوسفند اما به چاه
دشنه آورده است وشمعی تیره شمعون ماه را
کاش می دیدند درمیقات هم موساییان
ازگریبان روی دست آورده هارون ماه را
شاعران گفتند دروصفش مضامین غریب
تازه ازشام غریبان است مضمون ماه را
فایز آمد باطنین سنج ودف غرق غبار
تا به دریا بنگرد باآه مفتون ماه را
بنگرید اوراچهل منزل قیامت روی نی
بشنوید ازخیزران باضرب درخون ماه را
بنگرید او را میان شیهه ی اسبان کبود
هم لگدکوب هزاران نعل وارون ماه را
دیده ای هنگامه ی شق القمر رابرفرات
دیده ای"زخم ازستاره برتن افزون"ماه را؟
دیده ای سی پاره ی خورشید رادرقتلگاه
دیده ای چون سوره ای برنیزه گلگون ماه را
دیده ای پیچیده طومار امان نامه به خشم
با تمام شعله سوی شمر ملعون ماه را
بامصیبت نامه ی لیلا تماشا کرده ای
چکه چکه برصفوف بیدمجنون ماه را
دیده ای خورشید رابی وقفه دستی برکمر
دیده بی دست وعلم برعلقمه چون ماه را...
برزمین بنگر قران ماه وخورشید آن طرف
آفتاب آمد به بالین گویی اکنون ماه را
بشکند کوه ازکمر هیهات وقتی بنگرد
غرق درخون باعمود دشمن دون ماه را
بنگرید ازنیزه ها هفتاد ودو شمس الشرف
بی نگین هفتاد ودو یاقوت مکنون ماه را
باد را درخیمه گاهی جرات هو هو نبود
باد هم می دید چون ازخیمه بیرون ماه را
چشم زخمی می رسد برآفتاب وبعدازآن
صیحه ی شط فرات ازرود سیحون ماه را
دیده ام درابرهای صبح اروندش مدام
چشم برمشک وعلم درشام کارون ماه را
برمی آشوبد مگر هفتاد ودو زلف رها
برمی آشوبد مگرگرگی به هامون ماه را
باده می نوشد به یمن فتح برآل نبی
می زند باخیزران این ابن میمون ماه را
جام می برکف به رسم کینه خواهی می زند
خیزران برلب به نام شرع وقانون ماه را
امشب این بانگ حجازی دربقیع آورده است
درخسوف اززخمه هایی ناهمایون ماه را
می تراود نغمه ی " یاصاحب السجن"ازلبش
دیده ای درخانه ی زنجیر،مسجون ماه را؟
لشکری ازروشنان بابیرق عباسی اند
می رسد هرچند تیر ازکاخ صهیون ماه را
پشت سر"ابن طفیلان"،باشرار فتنه اند
کی بیالاید عدو بادود افیون ماه را
آی اسراییلیان!درشامگاهی قیرگون
بنگرید ازگور،محو گنج قارون ماه را
بیرق سرخ ابوالفضلی ست لبنان راببین
درعبور ازتپه های سبززیتون ماه را
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• مَشک •
.
.
می کشد بردوش ،تاصبح قیامت مشک را
تابرانگیزد به انگشت شهادت مشک را
تاببارد برسرلب تشنگان رستخیر
می گشاید جای طومارشفاعت مشک را
درازل چرخیده بردست علمداری رشید
بنگراین گلچرخ ها ازصبح خلقت مشک را
حرمتش بوده است درهرمذهب ازعهدقدیم
نیست گرد ازجنگ هفتاد ودوملت مشک را
دیده ام باشال سبزی خلعت سقایی اش
دیده ام برسفره ی سبزسیادت مشک را
بشنوید ازخیزران این زخمه های خون فشان
بشنوید ازخیزران هردم حکایت مشک را
راوی آن جادست درشرح احادیث عطش
راوی آن جامی کشد بین روایت مشک را
باتمام تشنگی می خواند آن جابرفرات
درنمازگریه ،هفتاد ودورکعت مشک را
تاکه مشک افشان کندازباخترتاخاوران
می کند باچرخش ابرو دوقسمت مشک را
برلبش یانفس من بعد الحسین هونی است
دل به دریا می زند گرم تلاوت مشک را
بگذرد ای کاش ازتوفان سرخ نیزه ها
یانگه دارد کسی غرق جراحت مشک را
می شکوفد لاله عباسی مدام ازنم نمش
ازازل رسم است این خط فتوت مشک را
باتمام حنجره گرم مصیبت خوانی است
باتمام حنجره بشنومصیبت مشک را
این رجزهای ابوالفضلی ست دربحرعطش
می فشارد باتمام قد وقامت مشک را
تیرمی بارید برآل شقایق هرنفس
تیرمی بارید ازابنای شقاوت مشک را
مادرم شام غریبان راگره می زد به اشک
مادرم می دید چون ابراجابت مشک را
مادرم روزدهم دلواپس گهواره بود
خون جگرمی خواند نم نم پنج نوبت مشک را
اشکریزان است درچشمم زیارت نامه خوان
تشنه می بینم به هنگام زیارت مشک را
مشک درچشمم زیارت نامه خوان دورحرم
تشنه می بینم به هنگام زیارت مشک را
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
آدرس کانال در پیارسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• دو بند از یک ترکیب بند عاشورایی •
.
مرغ شب نیست که یک حنجره حق حق بسراید
سخت دیر است زمانی که فرزدق بسراید
کاشکی هم سفر وادی طف بود فرزدق
تا که هفتاد و دو منظومه، معلق بسراید
در ازل دعبل از این بادیه رد شد که زمانی
شعرها چون می گلگون مروق بسراید
زینب آمد که غزل های شهید ازلی را
وقت شق القمر از ابروی منشق بسراید
این زن این شب شکن این کوه چه خونخواه می آید
تا شود وعده ی خورشید، محقق بسراید
خیزران می شنود از ملکوت لبی آنگاه
عشق گل کرده که زیبایی مطلق بسراید!
به همین زودی از این سمت بهاری بشکوفد
قمری از ولوله ی لاله و زنبق بسراید
گل سرخ است تمامی زمین های پس از این
باغ یک پارچه منصور،انا الحق بسراید
می شکوفد چه درختان که به تکثیر قیامش
می وزد بر همه ی خاک ، مزامیر قیامش
.
.
.
کاتبی کو که حدیث متواتر بنویسد
چشم بر شط کف آلود جواهر بنویسد
خنکای کفی از علقمه را حس کند آنگاه
هر حدیثی به دلش شد متبادر بنویسد
تا چهل منزل از این بادیه نی نامه بخواند
وچهل روضه ی بی سر به منابر بنویسد
عشق بر منبری از نیزه از این سمت وزیده
کاش دستی به زمین های مجاور بنویسد
کاش می آمد و با دستخط یاس سه ساله
شرح دلتنگی گل های مهاجر بنویسد
اربعین و شب و ماه ومی گلگون به پیاله
کیست بر علقمه تا گریه ی"جابر" بنویسد
"این طالب" به لبش ندبه ی مشروح بخواند
شرحی از ناحیه ی غایب حاضربنویسد
کاش روح القدس اینجا بر می داشت علم را
کیست این دست که ناگاه نگه داشت قلم را؟!
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a