بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو💖💖🌹🌹
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و شب زنده داری و از لغزش ها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.
🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋
www.aviny.comAUD-20210214-WA0002.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
آمدنت چون رستاخیز، عدل گستر است و چون سپیده صبح
نوید آغازی دوباره برای همه خوبی هاست
#سلام آقای خوبیها
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸سلام و درود ؛ امروزتون بهترین خاطره زندگیتون..
🍃🌼 طاعاتتون قبول حق
🍃🌺تموم زندگی در یه کلمه هستش؛ اونم محبته؛
🍃🌸محبت آب حیاته که تموم دنیا تشنه اونه و فقط از راه محبت میشه بهشتی شد؛!!! .
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#پارت14
رفته بودم آرایشگاه حرف بخت بستن و این چیزا شد.
من تو رو گفتم، که هرکس میاد خواستگاریت میره و دیگه برنمیگرده.
آرایشگره گفت طلسمت کردن. بعدم گفت یه کسی رو میشناسه که طلسم باطل میکنه.
میگفت کارش خیلی خوبه. یکی از مشتریهاش که خیلی نا امید بوده فرستاده اونجا به شش ماه نرسیده بختش باز شده و ازدواج کرده. فقط مثل این که پول زیاد میگیره. ولی عوضش کارش رد خور نداره.
کلافه گفتم:
–ول کن بابا. همون پارسال گول حرفهای اون دوست مامان رو خوردم بسه.
فقط پول گرفت و اتفاقی نیفتاد.
امینه قاشقهایی که دستش بود را زیر شیر آب گرفت.
–خب اون کارش رو بلد نبوده، این فرق...
حرفش را بریدم.
–نه امینه. نمیخوام با جادوگری ازدواج کنم. قاشقها را در جا قاشقی گذاشت.
دست خیسش را با شال من خشک کرد و گیرهی موهای رنگ شدهاش را مرتب کرد.
–برو بابا. بقیهاش رو خودت بشور تا عقلت بیاد سر جاش. تقصیر منه که نگران توام.
بعد حرفم را تکرار کرد.
"با جادوگری نمیخوام ازدواج کنم"
نگاهم روی شال خیسم مانده بود.
جلو آمد شالم را که چروک شده بود کمی مرتب کرد و گفت:
–صد بار گفتم واسه آشپزخونه حوله بگیر، چرا گوش نمیکنی؟ بیا اینم نتیجش. خوبت شد؟ با دهان باز نگاهش کردم. لبخند موزیانهایی زد.
–خب فکر کن ظرف شستی آب ریخته روش. بعد هم به طرف سالن رفت.
چهرهی امینه شبیهه عمه بود. پوست سفید و ابروها و موهای کم پشتی داشت. چشمهای ریز ولی لب و دهن خوش فرمی داشت.
آن شب امینه سر خانه و زندگیاش رفت. بدون این که شوهرش از او عذرخواهی کند یا اصلا به روی خودش بیاورد که اتفاقی افتاده. انگار امینه چند روز به مهمانی آمده بود و بعد هم با خوبی و خوشی رفت. پدر و مادرم هم دیگر کاری به کارشان نداشتند. انگار از نصیحت کردن خسته شده بودند و به این رَوَند عادت کرده بودند.
صبح که از خواب بیدار شدم. دیگر ذوقی نداشتم. چون دیگر امیدی به زنگ زدنشان نبود.
مثل هر دفعه چند روزی طول میکشد تا بعد از این خواستگاریهای بی نتیجه به حالت عادی برگردم.
از در خانه که بیرون رفتم. سر به زیر تا سر کوچه رفتم. احساس کردم کسی با ماشین پشت سرم میآید.
به خیابان اصلی که رسیدم برگشتم. با دیدن ماشینش تعجب کردم
خودش بود همان جناب خواستگار
از دستش عصبانی بودم. آن از طرز حرف زدنش در روز خواستگاری، این هم از معطل نگه داشتن و زنگ نزدنشان.
جناب خواستگار جلوی پایم نگه داشت. از ماشین پیاده شد و به طرفم آمد. پیراهن و شلوار مشگی با یک کت، تک، توسی پوشیده بود که خیلی برازندهاش بود. موهایش را هم مثل همان روز خواستگاری بالا داده بود
پر ابهت جلو آمد و با همان تکبر عینک دودیاش را برداشت و سلام کرد
اصلا انتظار دیدنش را نداشتم. کمی دست پاچه شده بودم. سعی کردم خونسرد جواب سلامش را بدهم
–ببخشید که مزاحمتون شدم. محل کارتون میرید؟
زیرلبی گفتم:
–بله چطور؟
–میخواستم در مورد یه موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم
مِن و مِن کنان گفتم:
–چ...چه موضوعی؟
خیلی جدی گفت:
–اینجا که نمیشه. لطفا سوار شید تا براتون توضیح بدم. من میرسونمتون
بعد بدون این که منتظر جواب من شود. رفت و پشت فرمان نشست
نمیدانستم چه کار کنم. مرا در عمل انجام شده قرار داده بود. آنقدر جدی وخشک بود که اصلا فکر این که ممکن است مزاحمم شود به ذهنم خطور هم نکرد
نگاهی به ماشین انداختم. شیک و گران قیمت بود. اگر الان امینه بود کلی ذوق میکرد. با خودم فکر کردم الان قیمت این ماشینش هم چندین برابر شده، این گرانیها واقعا به نفع پولدارهاست. وقتی تعللم را دید پیاده شد
–میخواهید همینجا تو خیابون حرف بزنیم؟ به خاطر رفت و آمدها گفتم همینطور گرمای هوا
درست میگفت، با این که صبح اردیبهشت ماه بود ولی انگار خورشید فصلها را اشتباه گرفته بود شاید این گرانی او را هم عصبی کرده بود
آرام در عقب ماشین را باز کردم و سوار شدم. او هم پشت فرمان نشست
انگار از کارم تعجب کرد. چون برگشت و مبهم نگاهم کرد "یعنی واقعا انتظار داشت صندلی جلو بشینم. اونقدر بدم میاد از اینا که ماشین گرون قیمت دارن زود با آدم پسر خاله میشن. پولدار هستی که باش. املم خودتی. خدایا ببخش منظورم این نبودا کلی گفتم"
ماشین راه افتاد
–خیلی وقته اینجا منتظرم. صبحها چقدر دیر میرید سر کار
–آخه فروشگاه دیر باز میکنه
–بله خب، کسی صبح زود نمیاد لباس بخره
–فکر میکردم با ماشین ببینمتون. آخه اون روز که جلو پارکینگتون پارک کرده بودم، انگار گفتید ماشینتون..
–نه من ماشین ندارم. اون ماشین پدرم بود. برای چند ساعت ازش قرض گرفته بودم که با دوستم بیرون بریم
بعد از کمی سکوت که بینمان برقرار شد، گفت:
–راستش میخواستم یه خواهشی ازتون بکنم
قلبم به تپش افتاد. خدایا یعنی چه میخواهد بگوید حس بدی پیدا کردم
احساس کردم حرفی که میخواهد بزندخوشایند من نیست
–پرسید:
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷اَلْحَمـْدُ لِلّٰهِ الَّـذِى يُؤْمـِنُ الْخـائِفِيـنْ
🎤 حاج مهدی رسولی
📱 استوری
#فرازی_از_دعای_افتتاح
#ماه_مبارک_رمضان
#رمضان
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
∞♥∞
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
هر وقت خواستـی گنـــاه ڪنـے
این ســؤال رو از خـودت بپرس
مَّا لَڪُم لَا تَرْجُــونَ لِلَّهِ وَقَارَا..؟
شمـا را چهشده است ڪه برای
خـ♡ـدا شأن و مقام و ارزشـے
قــائل نیـستید ...؟
📖 ســورهنـــوح آیـہ ۱۳
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
@oshaghalhosein313ڪربلاییحمیدعلیمۍ 1.mp3
زمان:
حجم:
4.14M
🌴اگہتشنگۍشدآتیشجونت
[ #بـگوحسیـن ]
🎤کربلایی حمید علیمی
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
Shahram Shokoohi - NasleMusic.Com4_532580630513391240.mp3
زمان:
حجم:
4.32M
🌵🌹 قصه گل و خار ...
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
دختر بچه ها را چطور با حجاب آشنا کنیم؟
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
✨▬๑🌸๑▬✨
🌸#ڪلام.ناب✨
ازشیخانصآرۍپرسیدند↓
چگونہمیشودیڪساعت"فکرکردن"
برترازهفتادسال"عبادت"باشد ؟!
فرمودند↓
"«فڪرۍمانندفکرِ
جنابِحُر در روزِعآشورا💔»"
✨قشنگہنہ؟!
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>