خداوندا اگر داری
بنای دادن عیدی
جهانی را منور کن
به نور حضرت مهدی 😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ولادت_مولا_امیرالمومنین_ع
#روز_پدر
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
🌹 یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#سجادهصبر🪴
#قسمتهجدهم🪴
🌿﷽🌿
زنگ در خونه، سهیل رو از جاش بلند کرد، توی آیینه
نگاهی به سر و وضعش انداخت و تیشرت سرمه ای
رنگی که
فاطمه براش خریده بود رو پوشیده بود، احساس میکرد
خیلی بهش میاد، لبخندی زد و با خوشحالی در رو باز
کرد:
-جانم؟.... اما حرفش تو دهنش خشک شد
-سلام آقای نادی، حال شما خوبه؟ فاطمه خانم نیست؟
صدای زن فضول همساده روی اعصاب سهیل بود، دلش
میخواست در رو بکوبه توی دهنش:
-سلام، نه خیر نیستند.
-منتظر کسی بودید؟
-امرتونو بفرمایید
-آخه یک هفته ای هست که فاطمه خانم نیست، نگران
شدم که نکنه خدای نکرده اتفاقی افتاده باشه.
-نخیر، اتفاقی نیفتاده. امر دیگه ای نیست؟
-راستش آقای نادی می خواستم بگم...، یعنی میدونید
مام توی این ساختمون زندگی میکنیم.... به هر حال
دختر،
پسر مجرد داریم... میدونید که پدر مادر چقدر نگران
بچه هاشونن...
-خب؟
-فاطمه خانم کی برمیگردند؟
-خانم محترم زندگی خصوصی دیگران به شما چه
ربطی داره؟ به شما چه که زن من کی میره و کی
میاد؟...
-وا! یعنی چی؟ زندگی خصوصی شما وقتی برای ما
خطرناک میشه به همه ربط پیدا میکنه. شما اگه می
خواید مجردی
توی این خونه زندگی کنید، ما با مشکل روبه رو میشیم،
من همین الانش به صاحب خونه گفتم که ما باید توی این
خونه امنیت داشته باشیم، نه این که هر لحظه تنمون
بلرزه که اینجا خونه ی.... خونه ی .... خونه فساد راه
بیفته...
سهیل وسط حرفش فریاد زد:
-حرف دهنتونو بفهمید، هرچی بهتون نمیگم پررو تر
میشید...
-سهیل
صدای فاطمه بود، با ساک توی دستش روی راه پله
ایستاده بود، علی و ریحانه هم متعجب کنارش بودند و
چادر
مادرشون رو توی دستشون گرفته بودند. فاطمه ادامه
داد:
-آروم باش.
بعدم رو کرد به سمانه خانم و با حالتی شاکی و عصبی
گفت: ببین سمانه خانم، اگر یک بار دیگه زنگ در این
خونه رو
بزنید، به هر بهونه ای، به بهونه احوال پرسی، آش
آوردن و به طور خلاصه فضولی کردن، انتظار نداشته
باشید
باهاتون عین یک همسایه متشخص برخورد بشه، هر
چی دیدی از چشم خودت دیدی ... حالام راهتو بکش
برو
جمله آخرش رو با چنان دادی بیان کرد که تن سمانه
خانم لرزید، تصورش رو نمیکرد که فاطمه حرفهاشو
شنیده
باشه و اینجوری باهاش برخورد کنه، برای همین بدون
هیچ حرفی بلوزش رو مرتب کرد و از پله ها رفت
پایین.
بعد از رفتن سمانه خانم، فاطمه نگاهی به سهیل کرد،
درموندگی و خشم رو توی چشماش میشد به وضوح دید،
اما
بدتر از اون سایه ای بود که از راه پله های طبقه بالا به
آرامی رد شد،
ذهنش درگیر شد: نکنه واقعا سمانه خانم چیزی دیده که
این طور با سهیل حرف زده، نکنه اون سایه طبقه بالا
واقعا
توی خونه اون بوده، نکنه این دختره، همسایه طبفه بالا
تا چند لحظه قبل توی خونه من بود؟
همسایه طبقه بالا دختری بود که تازه چند ماه بود
به این ساختمون کوچ کرده بود، دختری ساکت و
مرموز،
با نگاهی ترسناک، خانم فدایی زاده یکی از کسانی بود
که فاطمه آرزو میکرد حتی یک لحظه هم باهاش چشم
تو
چشم نشه، اما حالا با دیدن اون سایه و اون حرفها شک
و دو دلی بدی توی دلش افتاده بود.
نگاه خسته ای به سهیلی که درموندگی از سر و روش
میبارید کرد، آهی از ته دل کشید و وارد خونه شد.
⛱🇮🇷⛱🇮🇷⛱🇮🇷
💖به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
☘
🦋☘
🦋🦋☘
🦋🦋🦋☘
🦋🦋🦋🦋☘
#قبلازازدواجخوبفکرکن
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید ❤️
زن که نه شیر زن
#پیشنهاددانلود
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸
هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن.
التماس دعای فرج.🌹
🦋🌹💖
@hedye110
باسلام و درود
ضمن عرض تبریک موالید سراسر سعادت ماه رجب المرجب که همگی عید هستند
یک مجموعه هدیه های خاص براتون داریم
ابتدا نیت کنید و از بین اعداد (۱ تا ۱۰ )
یک شماره انتخاب کنید و روی پاکت اون شماره بزنید وهدیه تون رو دریافت کنید🌹
پاکت 1️⃣
پاکت 2⃣
پاکت 3⃣
پاکت 4⃣
پاکت 5⃣
پاکت 6⃣
پاکت 7⃣
پاکت 8⃣
پاکت 9⃣
پاکت 0⃣1⃣
بزرگواران این نامهها برگرفته از توقیعات امام زمان (عج) برای شیعیانشون هست.
این پیام رو برای دوستانتون هم ارسال کنید و این هدیه ی زیبا رو بهشون عیدی بدهید.
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🏴🏴🏴🏴🏴
#سلام_امام_زمانم
مولاے مهربان و تو اے عشق من سلام
عجل ولیڪ الفرج آقاے من سلام
در ندبہهاے جمعہ تو را جستجو ڪنم
زیباترین بهانہ دنیاے من سلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#یا_خیر_النساء
وصفِ زینب بنویسیم به اوصافِ حسین...
یا، حسین است به اوصاف سراسر زینب!؟
#السلام_علیک_یا_زینب_کبری_س
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
@hedye110
🏴🏴🏴🏴🏴
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@delneveshte_hadis110
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
#سجادهصبر🪴
#قسمتنوزدهم🪴
🌿﷽🌿
علی و ریحانه هم که تا به اون لحظه ساکت بودند با
دیدن پدرشون فریادی از شادی کشیدند و به آغوشش پناه
بردند.
خونه حسابی تمیز بود، فاطمه نگاهی به دور و برش
انداخت، انگار دنبال نشونه ای میگشت که شاید بهش
ثابت کنه
واقعا اون دختر توی خونش بوده، یا شایدم نه، خوشحال
بود که همچین چیزی بهش ثابت نمیشد، چیزی پیدا
نکرد،
همه چیز سرجاش بود و تمیز و مرتب.
سهیل که در حال بازی با علی و ریحانه بود و زیر
چشمی فاطمه رو زیر نظر داشت، منظور فاطمه رو
فهمید، دلش
سنگین شد، به اندازه هزاران کیلو بار روی دلش
نشست... لعنت به این همسایه فضول... لعنت به من،
لعنت به این هو س... لعنت به این عادت.... لعنت به این اعتیاد...
لعنت به این...
سعی کرد دست از لعنت کردن برداره و هرچه زودتر
فضا رو عوض کنه برای همین گفت:
-خوب خانم، خوش گذشت خونه مامان؟
فاطمه که تازه متوجه نگاه سهیل شد، دست از سرکشی
برداشت، چادر و روسریش رو درآورد و روی مبل
نشست و
گفت:
-جای شما خالی...
سهیل بلند شد و چادر و روسری رو از دست همسرش
گرفت و در حالی که توی کمد آویزونشون میکرد گفت:
-جام خالی بود که هر روز زنگ میزدی حالمو
میپرسیدی شیطون؟
-حداقل خوشحال بودم که جای من پیش تو خالی نیست...
کنایه فاطمه صاف نشست توی دل سهیل... واقعا جای
خالی فاطمه کجا و سرگرمی چند ساعته با یک سری
دختر
سبک سر کجا.... انجام یک عادت خیلی خیلی زشت
کجا و دلتنگی برای آرامش خونه فاطمه کجا... به روی
خودش
نیاورد، نمی تونست به روی خودش بیاره، نمیتونست
حرف دلش رو به کسی بزنه که نمی تونه این چیزها رو
درک
کنه، نمیتونه بفهمه فاصله عشق و هو س زمین تا
آسمونه، میدونست برای فاطمه عشق و هو س یکیه، اما
برای
خودش....
اومد روی دسته مبلی که فاطمه نشسته بود نشست و رو
به علی گفت: بابا جان، خوش گذشت؟
ریحانه پیش دستی کرد و گفت: آله بابا جون،
خیـــــــــــــــلی، مامانی حال نداشت اما ما یک عالمه
بازی کردیم
علی که از پا برهنه پریدن ریحانه توی حرفش عصبانی
بود گفت: بابا از من پرسید، تو چرا جواب میدی؟
-نه خیر، بابا از من پرسید
-بهت میگم از من پرسید
-نه، نه، نه....
دعوا داشت بالا میگرفت و سهیل هم میخندید، فاطمه
گفت: ریحانه جون، دختر گلم، بابا از علی پرسید، اما
بعدش می
خواست از تو هم بپرسه، نباید میپریدی وسط حرف
داداشی. بیا بغلم...
آغوشش رو باز کرد تا دختر حساس و لطیفش رو بغل
کنه، اما سهیل پیش دستی کرد و ریحانه رو با دو دستش
محکم گرفت و پرت کرد توی هوا، صدای خنده و جیغ
دخترک فضای خونه رو پر کرده بود، بعد هم نوبت به
علی
رسید، اونقدر توی هوا پرتابش کرد که جفتشون حسابی
عرق کردند، فاطمه غرق در تفکر به بازی شوهر و بچه
هاش نگاه میکرد...
اون شب چیزی به سهیل نگفت، سهیل هم چیزی نگفت،
اما جفتشون خودشون رو آماده کردند برای یک تصمیم
درست و حسابی، قرار شد اول صبح سهیل، علی و
ریحانه رو ببره خونه خواهرش تا این دو تا بتونند راحت
با هم
حرف بزنند...
اون شب به جز این تصمیم گیری، هیچ حرف دیگری
نزدند و هر دو خوابیدند.
***
ساعت ده صبح بود، فاطمه نگاهی به ساعت روی دیوار
انداخت، سهیل هنوز از خونه خواهرش بر نگشته بود،
ماجرای
دیشب و حرفهای سمانه خانم و سایه توی راه بدجوری
ذهنش رو درگیر کرده بود، با خودش فکر کرد اصلا
اون همه
شور و شوق عشق به این دو دلی ها می ارزید؟ اگر از
سهیل جدا میشد باید چیکار میکرد؟ به فرض هم که تمام
امکانات مالیش فرا هم میشد و می تونست در آرامش با
بچه هاش زندگی کنه، اما چطور میخواست توی این
جامعه،
تنها دو تا بچه رو کنترل کنه، آینده ریحانه چی میشد؟ آیا
اصلا به گرمی دست پدرش نیاز نداشت؟ علی چی؟ کی
میخواست تکیه گاهش بشه؟ فاطمه که نه پدری داشت و
نه برادر، میدونست سهیل دوستش داره، تحمل این
زندگی
سخت تره یا زندگی بعد از طلاق؟ راه سومی بود؟
میتونست از سهیل بخواد که دست از کاراش برداره؟
میشد؟ قبول
میکرد؟ اگر باز زیر قولش میزد چی؟ اون وقت دیگه
بحث پیمان شکنی بود، بحث بی اهمیتی بود. کاش اول
ازدواج
چشمهاشو بیشتر باز میکرد تا فقط به خاطر عشق با
مردی ازدواج نمیکرد که عقایدی مخالف عقاید اون
داشت، اصلا
می تونست به پای این عشق بایسته؟
⛱🇮🇷⛱🇮🇷⛱🇮🇷
💖به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
☘
🦋☘
🦋🦋☘
🦋🦋🦋☘
🦋🦋🦋🦋☘
#قبلازازدواجخوبفکرکن
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سعی کن #چیزی به دل نگیری ...
اگر چیزی از کسی دریافت می کنیم
که تورو #میرنجونه به دل نگیر
هر چیزی که آدما در مورد شما
فکر میکنن یا میگن این #بازتاب
درون خودشونه ...
من #معتقدم که
چشم حق بین جز از حق نتواند دیدن
باطل اندر نظر مردم #باطل بین است
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پشت سرت
حرف میزنن چون نه سوادِ #حرف زدن رودا دارند و نه #شعور کافی برای قانع شدن...
به قول شاعر:
کی شود دریا به پوز سگ نجس...
-فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
خداگفتہڪارهایےڪهمنگفتمروانجامبدیدتا
پیشمن
عزیزبشیدوانجامنمیدیم . .
ولۍحاضریمڪارهاۍروڪھمردمدوستدارن
وانجامبدیمتاپیشاونــاعزیزبشیم..
اینیعنۍبۍاحترامۍبہخــدا .
#تلنگر
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
شیطونـه کنارِ
گوشت زمزمه میکنه:
تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️
هر جور که میشه خوش بگذرون
اما تو حواسـت باشه،
نکنه خوش گذرونیت به
قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون
#تلنگر
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک کلاه رفت سرم...
...در حالی که هم اصفهانیم
هم عمامه داشتم
هم دانشمندم😄
تا آخر ببینید
فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#یا_صاحب_الزمان(عج)
روزهـای نیامدنت را می شمارم
و رو به قبله
امن یجیـب میخوانـم ...
#سلام_مضطر_غریب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊