#شاعرانه✨
چه کسی میگوید:
که گرانی شده است؟
دوره ی ارزانیست
دل ربودن ارزان!
دل شکستن ارزان!
دوستی ارزان است!
دشمنی ها ارزان!
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه ی نان...
و دروغ از همه چیز ارزان تر...
قیمت عشق چقدر کم شده است!
کمتر از آب روان!
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان ...
ارسالی زینب کشاورز از قم
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
#سلام_امام_زمانم
هرکس تو را ندارد
جز بی کسی چه دارد
جز بی کسی چه دارد
هرکس تو را ندارد
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
1.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷﷽🌷🍃
🍃🏝🏕☀️لحظاتی در ساحلِ زیبای جزیره کیش؛ استانِ هرمزگان👌😍.
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت121
فوری به آشپزخانه رفتم و صبحانه را آماده کردم. پدر با چند نان وارد آشپزخانه شد و گفت:
–یه وقت صدف رو بیدار نکنیها، بزار بخوابه اون دیرتر میره سرکار.
نگاهی به صدف که پشت سر پدر ایستاده بود کردم.
–خدا شانس بده، منم امروز قراره دیر برم، اما الان دارم چیکار میکنم. وظیفهی عروس خانواده رو انجام میدم. اون باید بیاد برای شوهرش و پدر شوهرش صبحانه آماده کنه نه من. ای خدا، خواهرشوهر بازی هم یاد نگرفتیم.
صدف سلامی کرد و گفت:
–الان به نظرت دقیقا داری چیکار میکنی؟
پشت چشمی برایش نازک کردم و گفتم:
–دقیقا دارم اطلاع رسانی میکنم.
همه دور سفره صبحانه نشستیم. صدف برای امیرمحسن لقمهایی گرفت و رو به من گفت:
–راستی دختر صفورا خانم برگشتهها.
لقمهایی در دهانم گذاشتم.
–از کجا برگشته؟
–مگه نگفتم تو اون موسسه بوده. حالا انگار موسسه رو منحل کردن یا چی شده، اونم اومده فروشگاه.
–اونجا چیکار میکنه؟
–فعلا به ظاهر کمک مادرشه، ولی در باطن وقت میگذرونه، مادرش میگفت به مشکل خورده داره مشاوره میبرش.
–چرا؟
–انگار اونجا زیادی بهش خوشمیگذشته، بعد یهو ریختن گرفتنش یه مدت بازداشت بوده شوکه شده. الانم به قول صفورا خانم سختشه برگرده به همون زندگی بخور و نمیر خودش.
مادر گفت:
–وا چه دخترایی پیدا میشن. خب خودش نمیتونه مثل آدم کار کنه، مادرش گناه نکرده که، لابد اون چندر غازم که مادرش در میاره باید بریز تو جیب این مشاورا، بعضیهاشون واسه نیم ساعت کلی میگیرن.
ابروهایم بالا رفت.
–مامان اطلاعاتت بالاستا. مادر همانطور که پیالهی عسل را جلوی صدف میگذاشت گفت:
–پیاده روی که میرم، خانما تعریف میکنن، ماشالا الانم همه مشاور لازم شدن.
سرم را تکان دادم و به صدف گفتم:
–حالا دختره مشاوره رفته نتیجهایی هم گرفته؟
صدف شانهایی بالا انداخت.
–چه میدونم، بیچاره صفورا خانم که شاکی بود. میگه به جای این که مشاور با دخترش صحبت کنه که شرایط مادرش رو درک کنه، با صفورا خانم صحبت کرده که یه وقت کاری نکنه که آب تو دل دخترش تکون بخوره. صفورا خانم میگفت فردا روزی این شوهر کنه، آیا شوهرشم نمیزاره آب تو دل این تکون بخوره؟
پدر گفت:
–دخترم میدونی آخر حرف این مشاورها چیه؟ این که حقیقت رو فراموش کن.
یعنی اعتقادی به تحمل کردن و این چیزا ندارن. کاری نمیکنن جوون ساخته بشه.
صدف گفت:
–بله آقاجان. فقط میخوان با سرگرمی برای جوونها جذابیت ایجاد کنن.
میخوان کاری کنن آدم بدون زحمت همه چیز رو فراموش کنه.
مادر پرسید:
–خب آخرش چی؟ اینجوری همه چی درست میشه؟
مادر رو به صدف ادامه داد:
–خانمها تو پیاده روی میگفتن بعضیهاشون فقط پول میگیرن. بخصوص مشاورههای زن و شوهرها یه جوری وسط رو میگیرن که همه چی فعلا به خیر بگذره با بعدش کاری ندارن.
امیرمحسن گفت:
–ولی همشونم اینجوری نیستن. مشاورهها و روانشناسهای دلسوز و کار بلدم داریم.
مادر گفت:
–اصلا مشاور به چه دردی میخوره، مگه آدم خودش عقل نداره. خدا به همه عقل و شعور داده دیگه.
صدف لقمهاش را قورت داد و گفت:
–ولی مامان جان باور کنید خدا به بعضیها عقل نداده.
امیر محسن لقمهایی مقابل صورت صدف گرفت و گفت:
–خدا به همه قوهی عقل داده، فقط به همه یکسان نداده، که انسان با اختیار خودش میتونه ارتقاش بده.
مثلا خورشید رو تصور کن نورش به کل این محل ما میتابه
ولی ممکنه یکی از اهل محل اصلا از خونه بیرون نیاد ولی یکی مدام بیرون یا توی حیاط خونش باشه و از این نور استفاده کنه، خورشید رو تو خدا فرض کن، هر کس هر چقدر به طرف خدا بره به طرف پرتو رحمت خدا بره به همون میزان هم عقلش رشد میکنه. خدا عقل رو به همه داده ولی رشدش دیگه در اختیار خود انسان هستش و البته عوامل دیگه که یکیش ممکنه محیطی و اعمالش باشن.
پرسیدم؛
–یعنی عقل از نور آفریده شده؟
لقمهایی هم دست من داد که باعث خوشحالیام شد و گفت:
–اگر نخواهیم همه چیز رو مادی ببینیم، بله، خدا عقل رو از نور آفریده تا جلوی پامون رو ببینیم. هر دفعه که گناهی میکنیم نور عقلمون کمتر و کمتر میشه طوری که دیدن جلوی پامون خیلی سخت میشه و گاهی به چاه میوفتیم. البته همیشه هم دلیل به چاه افتادنمون این نیست.
💕join ➣ @God_Online 💕
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
#ستارگان_دشت_کربلا
⇦ قاسط بن زهیر التغلبی
از شهداى حمله نخست در روز عاشورا است. پیرمردى از طایفه بنى تغلب بن وائل بود. او و برادرانش مقسط و کردوس، هر سه از اصحاب امیرالمومنین بودند که در رکاب آن حضرت در جنگهاى سهگانه (جمل، صفین، نهروان) شرکت داشتند. آنها پس از ...
● عنصر شجاعت، ج2، ص281.
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_اصحاب_الحسین_ع
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
#ارباب_جان
حال من حال جوانیست ک یک ماه تمام
در پی کسب جواز حرمت پیر شده😔💔
#اللهم_الرزقنا_کربلا
#ویژه_پروفایل
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#سلامبرحسین
#محرم
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر كس كه امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كند بهشت بر او واجب مىشود.✨
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
امام حسین(ع) فرموده است: أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیکمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیکمْ فَلَاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُوزُوا نِقَما. نیازهای مردم به شما از نعمت های خداوند بر شماست پس از نعمت ها ملول نگردید تا به گرفتاری دچار نشوید. بحارالأنوار، ج 71، ص318، ح80.
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
رسول خدا(ص) فرموده است: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً طَیبَةً مُبَارَکةً زَکیة. خداوند در صلب امام حسین( ع) نطفه ای پاک و مبارک قرار داده است. بحارالأنوار، ج 36، ص205، ح8-
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
می نویسم که شب تار، سحر می گردد
یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد…
التماس دعای فرج
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺☀️سلام دوستان خوب و الهی
🍃🌴☀️طلوع خورشیدِ زندگیتون همییشه تابان
🍃🌷 برای همه دعا کنیم و خدا را به خاطر هدیه زندگیِ دوبارهای که به ما داده شکر گزار باشیم.
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>
💎 بهم گفت به خاطر تو زیاد با خودم جنگیدم. بگو ببینم تو تا حالا با خودت جنگیدی؟! تا حالا نشستی رو به روی آینه خودت رو نابود کنی؟! تو دلت از کسی بت ساختی که هیچ وقت نتونی خرابش کنی؟ اسلحه ت رو دادی دست کسی تا بهت شلیک کنه؟
تا حالا برای نفس کشیدن کسی مُردی؟ من مُردم... من از ترس اینکه به جای من کنار یکی دیگه نفس بکشی هزار بار مُردم. بهم گفت خیلی وقتا مثل یه قاتل بی رحم نشستم و احساساتم رو کشتم. خاطره هات رو کشتم ولی من جنگم با خودم بود نه با تو... پس فقط خودم زخمی می شدم ، پس فقط خودم اسیرت می شدم. بهم گفت می ترسم از روزی که تو به خاطر یکی با خودت بجنگی. ولی می جنگی. هر آدمی تو زندگیش بالاخره با خودش می جنگه. بالاخره خودش به روح و احساسش صدمه می زنه. بالاخره اسیر میشه. بهم گفت من با خودم جنگیدم و خودم رو شکست دادم ولی تو با خودت نجنگ. تو خودت رو برای کسی نابود نکن. اینارو گفت و رفت.
رفت تا عشق بعدی... رفت تا جنگ بعدی...
ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
#سلامبرحسین
#محرم
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🏴🏴🍃====>