eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @hedye110
آقــــآے مـَــن ، “”غفــلــــتِ “” مـــــآ از “” غِـیبــتِ “” تــو غـَـم اَنگــیز تـَـر اَســت . . . eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
🪴 🪴 🌿﷽🌿 اين چه جور مغزيي است خريده اي دايه جان! مگر من دختر كولي هستم؟ - :دايه خانم با اعتراض گفت .خوب محبوبه جان، من چه مي دانم ننه. گفتي صورتي باشد، نبود. من هم قرمز خريدم - :مادرم با ناراحتي نوار را در دستش گرفت و بالا برد .آه دايه خانم. من كه مستوره داده بودم - .خوب نداشت خانوم جان - :با حرص گفتم خودم مي رم مي خرم. از كجا خريدي؟ - .از دهانه بازارچه - :مادرم با بي حوصلگي گفت .با گالسكه برو كه زود برگردي - :دايه خانم گفت .واي خانم جان، دو قدم راه كه بيشتر نيست. خودم باهاش مي روم و مي آيم - از حرف دايه تعجب كردم. زن تنبل چه طور اين قدر زرنگ شده بود؟ نگو كه نذر داشت براي شفاي سر دردش شمع روشن كند. بيچاره ميگرن داشت. آن زمان كسي چه مي دانست ميگرن يعني چه؟ :انيس خانم به التماس گفت پس دايه خانم قربان قدمت، ببين آن نجاره پيغام مرا به پسر و عروسم داده يا نه؟ دلم جوش مي زند. اين پسره - يك كمي سر به هواست. در ضمن بگو باز هم برود منزل ما بگويد اگر من دير امدم نگران نوشند، شايد يك روز .ديگر كارم طول بكشد حدود ظهر بود. دكان نجاري هنوز بسته بود. پس به دنبال خريد رفتيم و نوار را گرفتيم. وقت برگشتن از دور صداي : ِخر ِخر اره كردن را شنيدم. دايه خانم گفت خوب. الحمدالله دكان را باز كرده. اي آدم گل و گيوه گشاد! محبوبه جان، صبر مي كني من اين دو تا شمع را - روشن كنم؟ :با بي حوصلگي پا بر زمين كوبيدم. دايه التماس كرد .قربان قدت بروم الهي، يك نوك پا، صبر كن - .پس زود باش. خيلي طولش نده مي خواهي تو پيغام انيس خانم را به شاگرد نجّار بدهي تا من هم شمع را روشن كنم؟ ولي به خانوم جانت نگويي - .من داشتم شمع روشن مي كردم ها. بگو دايه جان خودش با نجار صحبت كرد. باشه؟ وگرنه پدرم را در مي اورد :با بي حوصلگي گفتم .خيلي خوب، باشد. زود روشن كن و دنبالم بيا. من يواش يواش مي روم تا برسي - هوا آفتاب بود ولي شب قبل باران مفصلي باريده و زمين را گل آلود كرده بود. وقتي به دكان رسيدم، جوانك مثل روز گذشته، فارغ از همه جا، غرق رنده كردن بود. دم در دكان ايستادم و حواسم جمع بررسي لبه گل آلود چادرم :بود. لبه چادرم را كمي بالا كشيدم و بي اراده گفتم .اَه - :صداي رنده متوقّف شد و كسي با لحني گيرا و خوش آهنگ گفت اَه به من دختر خانم؟ - سرم را بلند كردم و چشمانش را ديدم. گردن كشيده و عضالت برجسته زير پوست گردنش كه تيره بود و رگي برجسته داشت؛ آستين هاي بالا زده و دست هاي محكم و قويش؛ موهايش را كه بر پيشاني ريخته بود؛ بيني عقابي و پوزخندي را كه بر لب داشت. زيبا بود؟ نمي دانم. زشت بود؟ نمي دانم. ولي مرد بود. مردانه بود. اين بازوها مي .توانستند تكيه گاه باشند در شرايط معمولي جواب سلام او را هم نمي دادم. عارم مي شد با افراد اين طبقه همكلام شوم. ولي حالا بهار بود. چه :مرگم شده بود؟ نمي دانم. گفتم چرا اَه به شما؟ مگر شما اَه هستيد؟ - .لابد هستم و خودم خبر ندارم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند: كسى كه شب عاشورا در كنار مرقد امام حسين عليه السلام سحر كند روز قيامت در حالى به پيشگاه خدا خواهد شتافت كه به خونش آغشته باشد، مثل كسى كه در ميدان كربلا و در كنار امام حسين عليه السلام كشته شده باشد.✨ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
به هوای سر تو چند نفر می آید تیر در حال فرود است گلویت ببُرد عمو از بازوی من کار سپر می آید دست من مثل سر اصغرت آویزه به پوست سهیل عرب eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه‌ی محبین است💔 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴شب ششم 🔸شب ششم محرم در حسینیه معلی 🔹یکشنبه ۱ مردادماه ساعت ۲۲:۳۰ شبکه سه سیما ساعت ۱ بامداد شبکه قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام استوری شب ششم محرم تقدیم شما امام عاشقان عموجان تویی... قاسم تو مور و سلیمان تویی... من مجتبایم در دل لشکر... الله اکبر الله اکبر ...
زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است شاعر:قاسم نعمتی eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🏴🏴🏴🏴🏴 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
از روزی که شنیدم دربین ما هستی ، به همه سلام میکنم   “السلام علیک یا اباصالح المهدی یا صاحب الزمان(عج)” eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
🪴 🪴 🌿﷽🌿 -بوي چوب رنده شده در بيني ام پيچيد. چه بوي مطبوعي. بوي كار و تلاش. انگار بوي تازه اي به بوهاي بهار افزوده شد. ماحصل حركات عضلات. ساكت به او نگاه كردم. از پشت پيچه چه طور فهميد جوان هستم؟ شايد از لحن :صدايم بود. گفتم .برايتان پيغامي دارم شما:با تعجب نگاهم كرد. به زن جواني كه او را مودبانه خطاب مي كرد و برايش پيغام داشت. پرسيد براي من؟ - بله - !!من رحيم نجّار هستم ها - .چه اسم قشنگي. به دلم نشست .مي دانم - شما كي هستيد؟ - .دختر بصيرالملك - مودب ايساد ٌ.آهسته رنده را زمين گذاشت .سلام خانم. ببخشيد نشناختم. لابد پيغام براي پسر انيس خانم است - .بله. زحمت است ولي بگوييد شايد كارشان در منزل ما طول بكشد. نگران نشوند - .به روي چشم - يادتان كه نمي رود؟ - .اگر زنده باشم نه - :زبانم لال شود كه گفتم .خدا كند هميشه زنده باشيد :يك لحظه مات ايستاد و نگاهم كرد و پوزخندی دوباره گوشه لبش ظاهر شد و گفت فقط براي اينكه پيغام شما را برسانم؟ - :به سرعت گفتم .خداحافظ - ديگر زيادي پررو شده بود. برگشتم و به راه افتادم. تازه خانه راه افتاد. نسبت به او دايه لخ لخ كنان از كنار سقّا خشمگين شدم. زن احمق، تنبل. جان مي كند تا راه برود. نسبت به خودم خشمگين شدم. اي دخترە بي عقل. زير روبنده با غضب اداي خودم را در آوردم: » خدا كند هميشه زنده باشيد « اي احمق، نفهم، درازگوش. از او خشمگين .شدم. شاگرد نجار بي سر و پا. تا به اين آشغال ها رو جلدهي پر رو مي شوند. !دوباره صداي رنده بلندشد و دلم فرو ريخ. يعني چه؟ همه چيز آماده بود. شيريني مي پختند. من كه عاشق باقلوا بودم عقم مي گرفت. از نان نخودچي حالم به هم ميخورد بدم مي آمد. دلم مي خواست لباس هاي نوي خود را تكه پاره كنم. چه دردم بود؟ نمي دانستم. فقط دلم .مي خواست بميرم. يا بميرم يا كه؟ ... يا ... كه؟ نمي دانستم در عرض يك هفته دوباره با كالسكه از برابر دكّان نجاري رد شدم. رنده و رنده و رنده. مردك پر رو كالسكه ما را شناخته بود. يك هفته است آدم جرئت نمي كند از خانه اش بيرون بيايد. بايد به دايه بگويم. نه، به فيروز خان مي گويم. نه بابا، ول كن. مي زند مي كشدش. خون سگ مي افتد به گردنم. به پدرم مي گويم. نه ديگر بدتر. پس به مادرم ... اصالً چه بگويم؟ بگويم هر وقت كالسكه از دكان نجاري رد مي شود او به كالسكه نگاه مي كند؟ مگر غدقن و قرق است! خوب، من چرا نگاه مي كنم!من بايد محل نگذارم. شايد قبالً هم همين طور بوده. شايد قصاب و نانوا و كله پز هم نگاه مي كنند. از روي كنجكاوي. آخر ما در اينه آدم هاي سرشناس و معتبري هستيم. فقط فرقش اين است كه من به آن ها توجهي ندارم. اهميتي ندارد. آن قدر نگاه كند تا جانش در آيد. ولي كرم از خود درخت !بود. نمي دانستم چرا دلم مي خواست كروك كالسكه را عقب بزنم تا نگاه او از روي چادر مرا نظاره كند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>