#پسركفلافلفروش🪴
#قسمتبیستهفتم🪴
🌿﷽🌿
دست سوخته
سيد روحالله ميرصانع
از بالاترين ويژگيهاي آقا هادي كه باعث شد در اين سن كم، ره صدساله
را يكشبه طي كند طهارت دروني او بود.
بر خلاف بسياري از انسانها كه ظاهر و باطن يكساني ندارند، هادي بسيار
پاك و صاف و بدون هر گونه ناپاكي بود. حرفش را ميزد و اگر اشكالي در
كار خودش ميديد، سعي در برطرف نمودن آن داشت.
يادم هست اواخر سال 1390 آمد و در حوزهي كاشفالغطا نجف مشغول
تحصيل شد. بعد از مدتي كار پيدا كرد و ديگر از شهريه استفاده نكرد.
آن اوايل به هادي گفتم: نميخواي زن بگيري؟
ميخنديد و مي گفت: نه، فعلا بايد به درس و بحث برسم.
سال بعد وقتي دربارهي زن و زندگي با او صحبت ميكردم، احساس كردم
بدش نميآيد كه زن بگيرد. چند نفر از طلبه هاي هم مباحثه با هادي متأهل
شده بودند و ظاهراً در هادي تأثير گذاشته بودند.
يك بار سر شوخي را باز كرد و بعد هم گفت: اگر يه وقت مورد خوبي
براي من پيدا كردي، من حرفي براي ازدواج ندارم.
از اين صحبت چند روزي گذشت. يك بار به ديدنم آمد و گفت:
ميخواهم براي پيادهروي اربعين به بصره بروم و مسير طولاني بصره تا كربلا
را با پاي پياده طي كنم.
با توجه به اينكه كارت اقامت او هنوز هماهنگ نشده بود با اين كار
مخالفت كردم اما هادي تصميم خودش را گرفته بود.
آن روز متوجه شدم كه پشت دست هادي به صورت خاصي زخم شده،
فكر ميكنم حالت سوختگي داشت. دست او را ديدم اما چيزي نگفتم.
هادي به بصره رفت و ده روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: سيد امروز
رسيديم به نجف، منزل هستي بيام؟
گفتم: با كمال ميل، بفرماييد.
هادي به منزل ما آمد و كمي استراحت كرد. بعد از اينكه حالش كمي
جا آمد، با هم شروع به صحبت كرديم. هادي از سفر به بصره و پيادهروي تا
نجف تعريف ميكرد، اما نگاه من به زخم دست هادي بود كه بعد از گذشت
ده روز هنوز بهتر نشده بود!
صحبتهاي هادي را قطع كردم و گفتم: اين زخم پشت دست براي چيه؟
خيلي وقته كه ميبينم. سوخته؟
نميخواست جواب بده و موضوع را عوض ميكرد. اما من همچنان اصرار
ميكردم.
بالاخره توانستم از زير زبان او حرف بكشم!
مدتي قبل در يكي از شبها خيلي اذيت شده بود. ميگفت كه شيطان با
شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چاره اي كه به ذهنم رسيد اين بود كه
دستم را بسوزانم!
من مات و مبهوت به هادي نگاه ميكردم. درد دنيايي باعث شد كه هادي
از آتش شهوت دور شود. آتش دنيا را به جان خريد تا گرفتار آتش جهنم
نشود.
⛱🇮🇷⛱🇮🇷⛱🇮🇷
💖به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
☘
🦋☘
🦋🦋☘
🦋🦋🦋☘
🦋🦋🦋🦋☘
#قبلازازدواجخوبفکرکن
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
امروز بیدار شدی!!
ولی ممکن بـود بیدار نشی این نشون میده خدا باز بهت فرصت جبران رو داده!
خواب مثل مرگِ.. آدم شب میمیره و صبح باز خدا بهش وقت میده و زنده میشه؛)
از فرصت هات نهایت استفاده
رو ببر و زود توبه کن نزار دیر بشه...
#تلنگر
یہموقعازگناهاٺخجالتنڪشیا
مہدۍهست;
جورِتڪتڪگناهاٺومیڪشہ..!:)💔
#تلنگرانـہ
امروز بیدار شدی!!
ولی ممکن بـود بیدار نشی این نشون میده خدا باز بهت فرصت جبران رو داده!
خواب مثل مرگِ.. آدم شب میمیره و صبح باز خدا بهش وقت میده و زنده میشه؛)
از فرصت هات نهایت استفاده
رو ببر و زود توبه کن نزار دیر بشه...
#تلنگر
#شهیـدابـراهـیمهـادی
همیشهمیگفت:بھترهشبـازود
بخـوابیمتـانمازصبحرواولوقـت
وسرحـالبخـونیم.
کسیکهنمـازظـھرومغربروسروقت
بخونههنرنکردهچـونبیـداربوده!
آدمبـایدنـمازصبحهماولوقتبخونه..!
#اللهمعجللولیکالفرج
AUD-20220803-WA0053.mp3
9.41M
ازم دلخوری
تویی اونی که قیامت به دردم میخوری...💔
#حق_مادر
و حق مادرت این است که بدانی
در شکم خود ترو حمل کرد و از میوه جان خود (شیر) به تو داده که کسی به کس دیگری نمیدهد!
و ترو با تمام وجود با اعضاء بدن خود حفظ کرده و در این کار باکی داشته که خود گرسنه بماند و ترو سیر سازد.
خودش تشنه باشه و تو را سیراب کنه و برهنه باشد و ترو بپوشاند.
خود در آفتاب باشد و ترو در سایه نگهدارد.
و به خاطر تو خواب در کنار گزارد و ترو از سرما و گرما حفظ کند تا تو روزی برا او باشی :)
بنابراین جز با یاری خداوند و توفیق او از عهده تشکر از او برنخواهد آمد...!
📌رساله حقوقی امام سجاد(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه محرم پیشت باشم آقا..؟🥺💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبا ترین دلتنگی 🥺😢