eitaa logo
دلنوشته امام زمانی
478 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
33 فایل
اینجا پر از دلنوشته های مهدوی هست که خیلی دنبالش بودی. کپی حلالت با ذکر صلوات صلوات برای فرج آقا یادت نره https://eitaa.com/joinchat/1488584823C657991448a @delneveshteehh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌸داستان زیبایی از رحمت خدا ✍️حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد .. در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ... از قضا آن شب جوانی ازشدت فقر وتنگدستی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود .پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد .. هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز.... ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد .. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد . حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ... جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت خدایا مرا گرامی گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس، آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود! ‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
※ برای شروع ※ برای استمرار ※ برای عادت ※ برای استمراری تمام نشدنی همیشه اولین‌ قدم، اولین پرش، اولین تصمیم، اولین "من باید بتوانم" مهمترین قسمتِ ماجراست!
※ و اولین شب قدر است، برای ادارک لیله‌القدرهایی که پیشِ رو داریم و قرار است بالاترین تقدیرها را از دستان واسطه‌ی فیض زمین دریافت کنیم. گام اول را محکم برداریم! گام اول را درست برداریم! گام اول را برایِ رسیدن به گامِ آخر برداریم؛ آخری به قدرِ بی‌نهایتی به نام الله ....
ها را که می‌دانید جمعه شب‌ها تقدیم حضور میشد. اما حرف خاص این هفته از جنس شروع بود، از همان شروع‌ها که اگر بخواهیم آغازِ پایانی بی‌نهایت است! از همین رو، اکنون تقدیم حضور شما خواهد شد. ※ پیشنهاد می‌کنیم قبل از ورود به لیله‌الرغائب، از این جام، بنوشید. @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر‌مذهبی
کاش درصحرای محشر وقتی خدا پرسید، بنده ی من روزگارت را چگونه گذراندی؟؟؟ مهدی فاطمه عج برخیزد وبگوید: منتظر من بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بزرگ ترین آرزوی عالم آرزویی داشتم که به قدری دور می‌دیدمش و دست نایافتنی که آن را گذاشته بودم در پستوی دلم زیر یک عالمه آرزوی دیگر. گاه گاهی به آن سر می‌زدم و آهی می‌کشیدم. بعد هم دوباره زیر بار آرزوهای دیگر رهایش می‌کردم. نداشتنش زیاد آزارم نمی‌داد. چون قبول کرده بودم که بعید است محقّق شود. چند روز پیش، کسی آمد به سراغم. اجازه گرفت وارد دلم شود. اجازه دادم. خواست به پستوی دلم سر بزند. منعش نکردم. رفت در پستوی دلم. آرزوها را یکی یکی زیر و رو کرد. معلوم بود که دنبال یک آرزوی معین می‌گردد. وقتی رسید به همان آرزویی که گفتم برداشت و روی دست گرفت. نگاهش کرد. سر و روی آرزویم پر بود از گرد و غبار زمان. رنگ رخساره‌اش خبر می‌داد از شب و روزهای زیادی که در پستوی دلم بوده و منتظر نشسته تا روزی به تحقّق نزدیک شود. آرزویم را روی یک دست گرفته بود و با دست دیگرش سر و رویش را تمیز می‌کرد. تمیز کردن آرزو که تمام شد از پستو بیرونش آورد و گذاشت دم در خانۀ دلم. گفتم: این جا چرا؟ گفت: دیگر این قدر دور نبین این آرزو را. این را گفت و رفت. حالا دیگر شب و روز من در تسخیر این آرزوست. صدای در می‌آید، می‌گویم کسی آمده تا بشارت تحقق این آرزو را بدهد. نامه‌رسان می‌آید، می‌گویم نامۀ امضای آرزویم را آورده. کسی با لبخند به دیدارم می‌آید شک نمی‌کنم که لبخندش به خاطر مژده‌ای است که از تحقّق این آرزو برایم آورده. آرام و قرار ندارم. لحظه‌ها یک جور دیگری برایم می‌گذرد. انتظار خبری از تحقّق این آرزو تازه به من فهمانده، انتظار چیست؟ این، بار چندمی است که به من فهمانده‌ای انتظار چیست و خوب‌تر از گذشته فهمیده‌ام حالی که به تو دارم نامش هر چه باشد، انتظار نیست. انتظار، حال آدمی است که آرزو دارد. باید قبول کنم که تو آرزوی من نیستی. حتّی آرزویی که در پستوی دلم جا داشته باشد. مرا ببخش که هنوز آرزویم نشده‌ای. شبت بخیر بزرگ‌ترین آرزوی عالم! اینجا پر از دلنوشته های مهدوی هست که خیلی دنبالش بودی. کپی حلالت صلوات برای فرج آقا یادت نره https://eitaa.com/joinchat/1488584823C657991448a @delneveshteehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواستَم‌بِگویَم چِـرانَیامَدۍ..؟!💔 دیـدَم‌حق‌داࢪۍ تَعطیل‌ٺَـرازجمعہ، خودِمـاهستیم🚶‍♂