eitaa logo
دلنوشته امام زمانی
403 دنبال‌کننده
27 عکس
2 ویدیو
33 فایل
اینجا پر از دلنوشته های مهدوی هست که خیلی دنبالش بودی. کپی حلالت با ذکر صلوات صلوات برای فرج آقا یادت نره https://eitaa.com/joinchat/1488584823C657991448a @delneveshteehh
مشاهده در ایتا
دانلود
لینک قسمت‌های رمان زیبای زندگینامه عج پیشنهاد میدم حتما مطالعه کنید و نشر بدید. کپی آزاد قسمت اول https://eitaa.com/emamamm/96 قسمت دوم https://eitaa.com/emamamm/97 قسمت سوم https://eitaa.com/emamamm/98 قسمت چهارم https://eitaa.com/emamamm/118 قسمت پنجم https://eitaa.com/emamamm/120 قسمت ششم https://eitaa.com/emamamm/122 قسمت هفتم https://eitaa.com/emamamm/152 قسمت هشتم https://eitaa.com/emamamm/153 قسمت نهم https://eitaa.com/emamamm/154 قسمت دهم https://eitaa.com/emamamm/155 قسمت یازدهم https://eitaa.com/emamamm/187 قسمت دوازدهم https://eitaa.com/emamamm/188 قسمت سیزدهم https://eitaa.com/emamamm/189 قسمت چهاردهم https://eitaa.com/emamamm/190 قسمت پانزدهم https://eitaa.com/emamamm/191 قسمت شانزدهم https://eitaa.com/emamamm/302 قسمت هفدهم https://eitaa.com/emamamm/303 قسمت هجدهم https://eitaa.com/emamamm/304 قسمت نوزدهم https://eitaa.com/emamamm/332 قسمت بیستم https://eitaa.com/emamamm/333 ادامه دارد.....
❣﷽❣ 💞 💞 ⃣ اين بار مى خواهى مرا كجا ؟ با توست، بايد بدانى مقصد ما در اين كجاست. باش، مى خواهم تو را به شهر در شمال كشور ببرم. ما به قرن مى رويم. سفرى به عمق ! چرا ؟ چرا قرن ؟ مى دانى كه در طول سفر جواب همه سؤال هاى خود را مى گيرى; براى همين خود را بگير و همراه من بيا! خوبم! ما وقت نداريم، بايد سريع حركت كنيم. سوار بر خود مى شويم و به سوى پيش مى تازيم. مى گذرد، دشت ها و بيابان ها را پشت سر مى گذاريم. فكر مى كنم ما ديگر به نزديكى رسيده باشيم. آن برجِ است كه به چشم مى آيد، اين علامتِ آن است كه راه زيادى تا نداريم. اكنون به شهر رسيده ايم، بهتر است وارد بشويم. چه شهر است! خيابان ها، بازارها و ساختمان هاى زيبا! هر جا را نگاه مى كنى، باشكوه مى بينى! آيا مى خواهى نام بعضى از را برايت بگويم: قصر ، قصر ، قصر . مى داند كه حكومت چقدر براى ساختن اين مصرف كرده است. فقط در ساختن قصر ، سى ميليون درهم خرج شد، يعنى چيزى معادل 150 ميليارد تومان‼️ ... @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
👆👆👆 💞 💞 ⃣ در داخل شهر قدم مى زنيم، تو از اين تعجّب كرده اى! اينجا شهرهاى و مى دانم دوست دارى از اين شهر باخبر شوى. الآن بر جهان حكومت مى كنند. آنها در ابتدا به اسم انتقام گرفتن از قاتلان (ع) قيام كردند و حكومت را سرنگون ساختند; امّا وقتى حكومت را چشيدند، بزرگ ترين ستم ها را به نمودند. حتماً شنيده اى كه "هارون"، خليفه عبّاسى، (ع) را سال ها در زندانى كرد و سرانجام آن حضرت را كرد. وقتى "مأمون" به خلافت رسيد پايتخت خود را به انتقال داد و (ع) را مجبور كرد تا را قبول كند و آن حضرت را مظلومانه به رسانيد. (ع) هم به دست يكى ديگر از خلفاى عباسى به رسيد. وقتى حكومت به دست "متوكّل" رسيد پايتخت خود را به منتقل كرد و (ع) را از مدينه به اين شهر آورد. الآن (ع) همراه با تنها فرزندش، (ع) در اين زندگى مى كنند... ... @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
👆👆👆 💞 💞 ⃣ البته فكر نكنى كه (ع) اين را براى زندگى انتخاب كرده است، بلكه حكومت او را مجبور به اين كار ساخته است. وقتى به نگاه مى كنى مى بينى كه بيشتر آنها هستند. تعجّب مى كنى، اينجا كشورى است، پس اين همه اينجا چه مى كنند❓ خوب است از آن كه آنجا ايستاده است اين را بپرسيم: ــ پدر جان! چرا در اين شهر اين همه زندگى مى كنند❓ ــ مگر نمى دانى اصلاً اين براى آنها ساخته شده است❗️ ــ نه، ما خبر نداريم. ــ مأمون در خود به ها خيلى بها مى داد; امّا آنها به (ع) علاقه زيادى نشان مى دادند و همين باعث مشكلات زيادى در نهادهاى مى شد; براى همين بعد از ، عبّاسيان تصميم گرفتند از هاى كشور ـ كه بيشتر آنها بودند - استفاده كنند. آنها سربازان را استخدام كردند و به آوردند. ــ اگر اين ها به آورده شدند پس چرا حالا در هستند❓ ــ شهر گنجايش اين همه را نداشت. در ضمن ها در اين شهر به و مردم رحم نمى كردند😰 ديدند كه اگر اين وضع ادامه پيدا كند مردم خواهند كرد. براى همين آنها شهر را ساختند و نيروى خود را ـ كه همان ها بودند - به منتقل كردند و سپس خودِ هم به اينجا آمدند. ... @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
💞 💞 ⃣ ــ يعنى الآن پايتخت جهان شده است❓ ــ مگر نمى دانى در حال حاضر مسلمانان - مُعتَزّ عبّاسى - در اين شهر است❓ ــ پس اين كاخ هاى باشكوه براى است❓ ــ آرى. او در اين كاخ هاى زيادى ساخته است. اصلاً مى دانى چرا اين را اند❓ ــ نه. ــ اصل اسم اين "سُرَّ مَنْ رأى" بوده است. يعنى 👈شاد شد هر كس اينجا را ديد👉 مردم براى راحتى ، آن را خلاصه كردند و به آن گفتند. پول زيادى صرف ساختن اين كردند. ما ديگر به هاى خود رسيده ايم. از تشكّر مى كنيم و به راه خود مى دهيم. ... ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨ ️️ @emamamm
👆👆👆 💞 💞 😘 ⃣ ــ آقاى ! چقدر مرا در اين راه مى برى؟ ــ حوصله كن، ! ــ من مى خواهم به خانه (ع) بروم، ساعتى است كه مرا در اين مى چرخانى. ــ اينجا يك شهر است، ما به راحتى نمى توانيم به خانه برويم. دارد، مى فهمى! كشته شدن! تو از شنيدن اين من تعجّب مى كنى. هر گونه رفت و آمد به خانه را بازرسى مى كنند، آنها و (ع) را در شرايط بسيار قرار داده اند. @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
👆👆👆 💞 💞 اكنون ما به محلّه مى رسيم. اينجا يكى از محلّه هاى بالاشهر است. حتماً مى دانى در زبان عربى به معناى است، در اين محلّه فقط فرماندهان لشكر زندگى مى كنند. كرده اى كه چرا تو را به اينجا آورده ام! مگر نمى دانى كه در همين محل زندگى مى كند. آيا تا به حال فكر كرده اى چرا به مشهور شده است❓ علّت اين نامگذارى اين است كه در همين زندگى مى كند. عبّاسيان، و خانواده اش را مجبور كرده اند در اينجا باشند تا بتوانند همه رفت و آمدها را به او زير نظر بگيرند. نمى دانم آيا شنيده اى از مردم خواسته است كه به او نكنند؟ آرى، در اين شهر كردن به جرم است‼️ حتماً شنيده اى وقتى كسى را به جايى مى كنند او بايد در وقت هاى معينى به نزد دولتى رفته و حضور خودش در آن را اعلام كند. در روزهاى و بايد به نزد برود. ... @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
💞💞 ⃣ وقتى كه از خانه خارج مى شود تا خود را به برساند عدّه اى از از فرصت استفاده مى كنند و در راه مى ايستند تا را ببينند. به آنها پيغام داده است كه هرگز به او نكنند... زيرا اين كار براى آنها بسيار است و جز شدن ندارد. مى دانم كه باور كردن آن است، چرا بايد كردن به فرزند جرم باشد❓ اين همان است كه تا به حال كسى به آن نكرده است❗️ هر چند (ع) در روز غريب و مظلوم بود; امّا وفادار داشت كه تا آخرين لحظه بر گرد وجودش همچون مى چرخيدند. امّا جانم فداى غربت كه در اين شهر تنهاست، هيچ و و آشنايى ندارد، دوستان او هم و ! ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm
👆👆👆 💞💞 ⃣ آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت خود بيشتر آشنا شوى؟ در اين هر خانه نياز به هاى زيادى دارد تا با آن بپزند و در فصل خانه را با آن گرم كنند. شخصى به نام _بن_اسود براى خانه هيزم تهيّه مى كرد. يك روز او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به برو و به من در آنجا تحويل بده". خيلى تعجّب كرد، آخر شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن وجود دارد، چه است كه از او مى خواهد اين همه راه برود و اين را به ببرد. به هر حال سوار بر خود شد و به سوى حركت كرد. در ميانه راه به برخورد كرد، او خيلى داشت. جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به زد تا كنار برود و راه باز شود ولى شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان❗️ گويا در داخل اين نامه هايى را مخفى كرده بود و از آن خبر نداشت. واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ اين صحنه را ببيند چه خواهد شد❓ همه كسانى كه در اين ها آمده است ريخته خواهد شد. سريع از پياده شد و همه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد. در اين ها، جواب سؤال هاى نوشته شده بود; ولى براى ارسال آنها با فراوانى روبرو بوده است. فكر مى كنم با شنيدن اين با گوشه اى از شرايط كه بر مى گذرد آشنا شده اى. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm
👆👆👆 🎀 🎀 ⃣ اكنون، ما آرام آرام در محلّه قدم برمى داريم، من مى خواهم درِ خانه را به تو نشان بدهم. از تو مى خواهم وقتى به آنجا رسيديم بى تابى نكنى! نگويى كه مى خواهم را ببينم. گفته باشم اين كار است❗️ قدرى راه مى رويم. میوزد، بوى به مشام مى رسد، آنجا خانه است. با بى قرارى و وجدى كه دارى مى كنى: بر آقا و من! بر نور در زمين! تو مى خواهى به سوى بروى، من دست تو را مى گيرم! مى روى؟ تو به خود مى آيى و سپس مى گويى: دستِ خودم نبود❗️ بعد از يك عمر ، به اينجا رسيده ام، من در چند قدمى من است و من نمى توانم او را ببينم❗️ آنجا چند ايستاده اند. آنها به ما مى كنند. زود چشمانت را پاك كن! بايد بكنيم. شما كجا مى رويد! ما به درِ خانه شهر مى رويم. چرا رفيقت كرده است؟ بعضى از ، همه سرمايه ما را گرفته اند. وقتى اين را مى گويم، آنها مى دهند كه برويم. بيا تا به درِ خانه برويم كه حرف من نباشد خانه آنجاست. تو به من نگاه مى كنى و مى گويى: چقدر جواب دادى! اين نامردها، همه ما را گرفته اند . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ @emamamm
👆👆👆 🎀 🎀 ⃣1⃣ ناراحت نباش، ما بايد براى روزگارى كه (ع) از ديده ها پنهان مى شود پيدا كنيم. من شنيده ام ما، طولانى خواهد داشت اگر همه مى توانستند به راحتى خود را ببينند و با او ارتباط داشته باشند در دوران فرزندش نمى دانستند چه كنند; امّا الآن كم كم براى روزگار آماده مى شوند تو اكنون تا درِ خانه آمدى، ولى نتوانستى او را ببينى، تو مى توانى در روزگار هم دوام بياورى! بيا به شهر برويم تا در آنجا بخوانيم. كجاست؟ اين كه ديگر سؤال نمى خواهد. در كنار برج واقع شده است. آن آن قدر بلند است كه به راحتى مى توانى آن را ببينى چه بزرگى! چقدر با صفا! چند نهر از ميان آن عبور مى كند. اين چقدر شلوغ است. مردم در صف هاى مرتّب نشسته اند و آمدن مى باشند با آمدن همه از جا بلند مى شوند. آنها اعتقاد دارند كه اين ، نماينده بر روى زمين است آنها خيال مى كنند همه در اين جلوه كرده است. هر كس با مخالف باشد با مخالف است! امروز اين ، ادامه است و همه بايد آن را تأييد كنند! آنها فراموش كرده اند كه اين ، بسيارى از فرزندان را كرده است امروز خليفه، فرزند را در خانه اش زندانى كرده و را از او گرفته است كسى ندارد به اين چيزها كند. فكر كردن در اين روزگار است❗️ ... ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ @emamamm