هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست....🍒
👈 #قسمت_سوم
وقتی بردم خونه براش گذاشتم فقط گوش میداد چیزی نمیگفت انگار داشت ازش خوشش میومد گفت میدونی داره چی میگه گفتم نه گفت کم کم استرسش کمتر میشد چند روزی از خونه بیرون نرفته بود فقط به قران گوش میداد
میخوابید وقتی قرآن خاموش میکردم از خواب میپرید میگفت چرا خاموش کردی؟
میترسید انگار باصدای قرآن اروم میشد شبا پیش مادرم میخوابید انگار دیگه هیچ جرئتی براش نمونده بود...
تا روز صبح جمعه که پدرم از سفر برگشت پدرم و که دید گفت چرا دیر کردی اومده بودن منو ببرن...
پدرم گفت کی کجا؟ گفت نمیدونم هرچی میخوان بهشون بده دست از سرم بردارن...
پدرم گفت کسی حق پسرمو نداره باهاش شوخی میکرد
کم کم وقت نماز ظهر آمد که اذان گفتن وقتی ماموستا شروع کرد به خطبه برادرم گفت پدر این چی داره میگه
پدرم گفت پسرم امروز جمعه هست همانطور که یه گوشی رو باید شارژ کرد باید ایمان مسلمانها رو هم شارژ کرد...
پدرم گفت دوست داری با هم بریم؟ گفت یعنی میشه ؟ گفت چرا نمیشه بیا بریم ، تو حیاط وضو گرفتن بعد گفت پدر تو برو من نمیام مادرم گفت چرا توهم همراه پدرت برو گفت مادر میگن مسجد خونه خدا هست درسته گفت اره پسرم گفت پس چطور برم وقتی که من از خدا این همه بد گفتم آنجا منو راه نمیدن....😔
مادرم گفت نه پسرم تو برو کسی چیزی نمیگه تازه تو که پشیمانی به زور رفت وقتی برگشت داشت میخندید بعد چند روز خنده ی برادرم را دیدم گفت مادر جان بیا برات تعریف کنم خیلی زیبا بود پنجره های بزرگ نوردهی زیاد سقف بزرگ انگار اولین باره رفته بود مسجد...
مادرم گفت قوربونت برم الهی نمازم خوندی گفت نه دوست ندارم گفت چرا دوست نداری؟ گفت مادر من نمیتونم پیشونیم که بالاترین نقطه بدنم هست بزنم زمین اینو دوست ندارم
مادرم گفت پسرم ما پیشونیمو نو برای خدا به زمین میزنیم این بخشی از نماز هست و غرورمان را تنها برای خدا میشکنیم....
مادرم نماز میخوند برادرم کنارش ایستاد درست حرکات نماز انجام میداد ولی سجده نمیکرد تا رکعت آخر که مادرم رفت سجده اول برادرم کنارش نشسته بود مادرم دوباره رفت سجده که برادرم یواش یواش رفت سجده انگار چیزی نمیزاشت بره ولی بلاخره رفت مادرم سرشو آورد بالا رفت و التحیات ولی برادرم هنوز تو سجده بود که صدای گریش آمد تعجب کردم از زمان بچگی نشده بود گریه ی برادرمو بشنوم
باورم نمیشد خیلی گریه کرد مادرم سلام داد گفت پسرم بلند شو گفت مادر چه حس خوبی بود نمیدونم چرا گریم گرفت واقعا که نماز چه خوبه گفت اره پسرم همیشه نمازتو بخون بدون که خدا دوست داره که بندش نماز بخونه...
گفت مادر بهم یاد میدی بلد نیستم مادرم شروع کرد به یاد دادن نماز به برادرم،
بهم گفت میتونی یه کتاب نماز برام گیر بیاری صبح رفتم کتابخانه کتاب نماز کوچکی گرفتم آوردم تا ظهر تمام کتاب و خوند وقتی اذان گفتن رفت مسجد.
وقتی رفت مادرم گفت خدایا بچم ببخش و راه درست بهش نشون بده وقتی از مسجد برگشت گفت : مادر نماز خوندم تو مسجد کی دوباره اذان میگن خلاصه برادرم شروع کرد به نماز خوندن...
🕌هر روز میرفت مسجد برای نماز یه روز گفت مادر این مردم چرا نمیان برای مسجد ؟ خیلی کمیم تو مسجد نماز صبح بزور تا 6 یا 7 نفری میرسیم مگه اذان به گوششون نمیرسه؟ مادرم گفت مردم خسته هستن یا کار دارن نمیتونن...
گفت مادر یعنی خدا اجازه داده که اگر خسته باشن نرن مسجد؟ گفت نه ولی خدا صاحب رحم هست گفت چه ربطی داره...؟ مادرم نمیدونست چی بگه....
برادرم 17 سالش شد...
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست.🍒
👈 #قسمت_چهارم
یه مدت که گذشت برادرم گفت مادر میخوام فردا شب دوستانم را برای شام دعوت کنم مادرم گفت قدمشون رو چشم فقط بگو چند نفر هستن تا کمو کسری نباشه برادرم گفت شاید 10یا 15 نفری باشن ، فرداشب دوستاش برای شام اومدن بعد شام باهم شوخی میکردن که یکی گفت احسان چرا ریش گذاشتی؟ مثل مسلمانها شدی همه خندیدن...
احسان گفت مسلمان شدم و به خاطر همین دعوتتون کردم ؛ خوب به حرفم گوش کنید تا قیامت ازم گلایه نکنید که چرا بهمون نگفتی گفتن قیامت چی ول کن بابا...
گفت این راهی که در پیش گرفتید اشتباهه من توبه کردم و از خدا میخوام که منو ببخشه شما هم توبه کنید برگردید دیگه از خدا بد نگید کفر نگید خودتون میدانید که من از همه شما بیشتر کمونیست بودم هر کس از شما فکر میکنه که میتونه با من جدل کنه بسمالله بیاید حرف میزنیم و بهتون ثابت میکنم که خدایی هست و قیامتی...
و اگر ازم قبول نمیکنید دیگه رفاقتمون تمام میشه دیگه من دوست شما نیستم هر کی بره سوی کار خودش همه ساکت بودن یکی گفت من میرم دیگه اینجا کاری ندارم... همه دنبالش رفتن مادرم گفت پسرم این چه کاری بود کردی اینا دوستات بودن برادرم ساکت بود بعد گفت مادر تو دوست داری من تو مدرسه با درس خونها دوست باشم یا با تنبلا...؟
مادرم گفت معلومه پسرم با درسخونها گفت مادر بخدا اینا شاگردای تنبل این دنیا هستن واگه باهاشون دوستی کنم تو قیامت حتما رفوزه میشم...
✍🏼یه مدت که گذشت روزی پدرم عصبانی اومد خونه گفت بیا تحویل بگیر پسرت لات شده از مدرسه زنگ زدن با چند نفر دعوا کرده مادرم گفت چیزیش شده گفت نه ای کاش میشد تا از دستش راحت بشم مادرم گفت بشین براش چای آورد داشت پاهای پدرم ماساژ میداد که پدرم گفت بسه دیگه این صبر حوصله تو هم آدم رو دیوونه میکنه من میگم دعوا کرده تو داری منو ماساژ میدی؟
مادرم چیزی نگفت ناراحت شد رفت تو آشپزخانه پدرم آروم که شد رفت گفت ببخش سرت داد زدم آخه بخدا نگرانشم چرا ریش گذاشته چرا سر دین بچه مردم رو میزنه به ما چه که به دین فحش میدن...
وقتی برادرم اومد مادرم گفت چرا دعوا کردی...؟
گفت چیزی نبود مادر یه کم تکوندمشون...
پدرم گفت این چه طرز حرف زدنه؟ یه چیزی بهت میگم باید به حرفم گوش کنی باید ریشتو بتراشی گفت محاله تمام پیامبران خدا ریش داشتن چرا من باید بتراشم مادرم گفت پدرت دوست نداره گفت ولی خدا دوست داره این بهتره...
👌🏼چند روزی گذشت تا اینکه صدای عموهام در آمد درست یه هفته هرشب می آمدن خونمون با برادرم حرف بزنن که باید ریشتو بتراشی نمازتو خونه بخونی ما هم مسلمان هستیم ولی هیچ کدوممون مثل تو رفتار نمیکنیم ولی جواب کسی رو نمیداد تا اینکه تصمیم گرفتن که باهاش بی توجهی کنن و کسی ازش نظر نخواد چه تو ورزش و هر کار دیگه ای تشویقش نکنن...
عموم کوچکم میگفت که اگه این کارو بکنیم و کسی رو دور بر خودش نبینه کم کم پشیمون میشه و میفهمه که بدون ما هیچی نیست...
از اون روز بی توجهی به برادرم شروع شد توی جمع کسی باهاش حرف نمیزد وقتی که حرف میزد زود بحث حرفوش عوض میکردن گاه گاهی به مادرم میگفت مادر چرا با من این طوری شدن کسی منو آدم حساب نمیکنه مگه من چیکار کردم...؟
مادرم میگفت چیزی نیست پسرم تو صبور باش همه چیز خوب میشه همه دوستت دارن...
روز به روز بهش بیشتر فشار می آوردن ، تا اینکه یه شب...
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💚امام سجّاد علیه السلام:
خدایا...
💎فرمانبرداری از پدر و مادر و نیکی کردنِ من درحقّ ایشان را برای من... از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز، تاخواهش ایشان رابرخواهش خودترجیح دهم...
📚از دعای 24 صحیفه سجادّیه
➿〰➿〰➿
💚امام باقر عليه السلام:
💎هر كه خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت از گناه او در گذرد...
📚ميزان الحكمه ج8 ص453
〰➿〰➿〰➿
💚 امام صادق علیه السلام:
💎 اوصيا، درهاى ورود [به شناخت] خداوند عز و جل هستند و اگر آنها نبودند، خداوند عز و جل شناخته نمىشد . خداوند متعال به وسيله ايشان با خلق خويش احتجاج مىكند .
📚الكافي : ج ١ ص ١٩٣ ح ٢
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📿 ✍ #احکام_شرعی #پرسش_وپاسخ
☑️سوال
1. اگه بین نماز لباس . شلوار یا موهامونو درست کنیم اشکال نداره؟
2. اگه موقع وضو النگو رو جابجا کنیم بدون اینکه دستمون برخوردی با اون دست دیگه داشته باشه اشکال داره؟
3. اگه عینک آفتابی یا پیش کلاه تو خیابون بزنیم اشکال نداره؟
رهبری
ـــــــــــــــــــ
✅پاسخ
1- ✍مرتب کردن لباس یا مو در حال نماز اشکالی ندارد ولی هر کاری که باعث شود خشوع درنماز ازبین برود مکروه می باشد
2-✍یکی از شرایط صحّت وضو این است که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد بنابراین وجود النگو یا انگشتراگر مانع رسیدن آب به پوست نباشد و بتوان با حرکت دادن النگو یا انگشتر، آب را به پوست رساند، وضو صحیح است اما اگر مانع رسیدن آب باشد، در موقع وضو گرفتن و شستن دستها باید آن، را از دست بیرون آورد،یا اینکه در هنگام جابجا کردن آنها نیت وضو نداشته باشد و گرنه وضو باطل است.
3-✍استفاده ازعینک افتابی اشکال ندارد مگر آنکه بگونهاى باشد که جلب توجه نامحرم نماید.
🦋☘🦋☘🦋☘🦋☘🦋☘🦋
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾
✨و بر خداى عزيز مهربان توكل كن (۲۱۷)
📚سوره مبارکه الشعراء
✍آیه ٢١٧
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_واقعی
#نیکی_به_مادر
💎دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
🌿درمان بی خوابی با ترخون👇
برگ های ترخون دارای یک اثر آرام بخش قوی هستند
که می تواند استرس و اضطراب را کاهش داده
و به درمان بی خوابی شبانه کمک کند.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🌹زندگی خوب
✅سه ویژگی اصلی دارد:
🌷عشق
در آن جاری است
🌷دانش
بر آن حکمفرماست
🌷صبر و استقامت
در آن راه گشـاست
#زندگیتون_خوب_و_عالی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖🌹💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومی
🌸 #تقویم_اسلامی_نجومی_چهارشنبه
۲۹ اسفند ۱۳۹۹ هجری شمسی
۵ رجب ۱۴۴۲ هجری قمری
۱۷ فوریه ۲۰۲۱ میلادی
☝ صبح را #حتما با صدقه آغاز کنید .
🌸 اذکار چهارشنبه :
- یا حَیّ یا قَیّوم ( 100مرتبه )
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
🌸 روز دوم: روز بسیار مبارکی است و برای کارهای زیر خوب است:
🔹امور مربوط به ازدواج
🔹دید و بازدیدهای سیاسی
🔹شروع ساختمان سازی و امور خانه سازی
🔹امور کشاورزی
🔹دیدار بزرگان و علما
🔹طلب معاش و رفع حوائج
🔹آغاز معالجات و درمان
🔹جابجایی منزل و نقل و انتقالات
🔹مسافرت کردن همراه با صدقه باشد.
🌹نوزادی که در این روز به دنیا آید مبارک و خوش قدم است و خوب تربیت گردد به امید خدا.
🌷شب چهارشنبه (یعنی چهارشنبه که شب شد ) برای مباشرت به قصد بچه دار شدن #مستحب و فرزند حاصل از ان حاکمی از حاکمان و یا دانشمندی از دانشمندان گردد ان شاالله .
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، خوب است و باعث شادابی و نشاط می گردد.
♦️ از نظر قمری #خون_دادن یا #حجامت، در این روز #خوب نیست و باعث زردی رنگ می شود .
🚫 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و تاثیر خوبی بر شخص ندارد.
👕 این چهارشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ان شاالله
🚫 بطور کلی چهارشنبه برای #نوره_کشیدن خوب نیست و در برخی روایات نهی شده. اما از فواید نوره: نوره کشیدن موجب درمان بیماریهای پوستی می شود.
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۲۵ : ۵ 🔹طلوع آفتاب:۴۹: ۶
🔹اذان ظهر:: ۱۸: ۱۲ 🔹غروب آفتاب: ۴۸: ۱۷
🔹اذان مغرب: ۰۷: ۱۸ 🔹نیمه شب شرعی: ۳۷: ۲۳
💫ذات الکرسی عمود ۱۲:۱۲
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #چهارشنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب مانند پرده سیاهی؛
کل شهر را گرفته است
قلمی بردار و فردایت را
با ستاره های درخشان،
به تصویر بکش
بدان این" تو "هستی
که، فردایت رامیسازی
#شبتون_بخیــــــــر🌙✨
┄❊○🍃❤️🍃○❊┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌸
💙الهی به امیدتو💙
🌸پروردڪَارا
بانام توآغازمیڪنیم
💙شروع هرلحظہ را
ڪہ توزیباترین
🌸علت هرآغازی
بہ بزرڪَواریت قسم
💙امروز را برایمان
پرازخیروبرڪت قرارده
┄❊○🌸💙🌸○❊┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضیلت_صلوات
✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
☀️ هیچ دعائی به مرحلهاجابت نمیرسد
مگر اینکه دعا کننده ،بر محمد و آل
محمدصلوات فرستد ...
📚وسایل الشیعه ج 7ص 96
✨اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد وعجل فرجهم✨
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ💚
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹 #سلام_امام_زمانم
صبح یعنی ...
تپشِ قلبِ زمان ،
درهوسِ دیدنِ تــو
کہ بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود
🌹 #السلام_علیک_یابقیه_الله
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹اَلسَّـــــلامُ عَلَیْــکَ یــــا
🌹 اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیـــْن(ع)
هوالمعشوق
از راه دور یا نزدیک
فرقی نمی کند
تو تنها معشوقی هستی
که نگفتهحال دل عاشقت
را خوب می دانی
و به سلامی، با نگاهی
درمان تمام دردهایش می شوی
درد دوری و دلتنگی
درد بیتابی و بیقراری
درد بی کسی و .......
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌹 #ســلام_ارباب_خوبم
🌹 #صبحم_بنامتان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#یک_آیه_یک_تدبر
❓آیا بر اساس قرآن اگر انسان بخواهد، میتواند ثروتمند شود؟
🌸 مَنْ کانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ
🔹️هر کس کِشتِ آخرت بخواهد ما به کِشت او مىافزاییم و پاداشش را افزون مىکنیم، و هر کس کِشت دنیا بخواهد، از دنیا کم یا زیاد به او مىدهیم ولى در آخرت هیچ بهرهاى نخواهد داشت.
📖 سوره شوری/۲۰
⁉️امور دنیوی وابسته به درخواست انسان نیست و ثروت با خواستن و تلاش انسان محقق نمیشود. چرا؟
❤ حضرت حقتعالی در آیهٔ ۳۲ سورۂ زخرف به صراحت میفرماید:
🌸 نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْض
🔹️ما (وسايل) معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم و برخى از آنان را از (نظر) درجات بالاتر از بعضى (ديگر) قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى (ديگر) را در خدمت گيرند.
🔹️پس براحتی این منطق قابل استخراج است که اگر کسبِ ثروت در دنیا، کاملاً به اختیار بشر سپرده و انسان ثروتمند شود، بسیاری از کارهای سخت که برای بشر و خدمت به او نیاز است بدون فاعل بر روی زمین میماند.
⁉ چه کسی هست که دوست نداشته باشد ثروتمند شود، و کدام ثروتمند است که برود و کارهای سختی مثل کندنِ چاه را انتخاب کند؟؟ پس قهراً خداوند اسبابی را باید فراهم کند که همه ثروتمند شده و شب و روز در خانه نخوابند.
❤ خداوند طبق اشارۂ صریح، رسیدن به ثروت دنیوی را در صورت خواستهٔ انسان، محدود به نظر خود میداند، چرا که افزایش ثروت باعث از دسترفتن برخی مشاغل سخت میشود و در امور دنیا اختلال ایجاد میکند، چنانچه در هر کشوری نیز دولت مخالف افزایش پول و ثروتمندشدن جامعه نیست ولی افزایش حجم پول، تورم را به دنبال خود خواهد داشت.
🔹 چنانچه در سورۂ نجم آیه ۲۴ و ۲۵ خداوند به صراحت میفرماید:
🌸 أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی / ️آیا انسان گمان میکند به هر چه بخواهد میتواند برسد؟
🌸 فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولي / ️در حالى که آخرت و دنیا از آنِ خداست (و بدونِ ارادۂ او کسى به چیزى نمىرسد)
🔹اما افزایش افراد مؤمن و نیککردار هیچ تأثیر منفی در بهم خوردنِ تعادل زیستی این جهان ندارد. اگر در آیه 20 شوری دقت کنیم، حضرت حق میفرماید:
🔹اگر کسی آخرت را بخواهد، قطعاً به او میدهیم و حتی بیش از آنچه او میخواهد. (یعنی اگر از خدا بخواهیم خدایا! کارخانهای به ما برسان، شاید نرساند ولی اگر بگوییم خدایا! توفیق نماز شب به ما عنایت فرما، ما را از غیبت و حسد دور کن و.... قطعاً خداوند دعایِ ما را به استناد روشن آیه، استجابت خواهد کرد)
🔹در حالی که اگر اندکی دقت کنیم، غالباً استخارههای ما بُعد مادی دارد و هرگز برای بُعد معنوی استخاره نمیگیریم. مثال: دو نفر را به خاطر خدا، آشتی دهیم و به هر دو بگوییم بیایید استخاره کنیم، قرآن هم امر به آشتی شما میکند و استخاره بگیریم، آنگاه میدانیم خداوند چطور هدایتمان میکند، اما استخارههای ما یا برای ازدواج است و یا برای خرید ماشین و زمین و....
🔹 اگر کسی به دنبال آخرت باشد طبق این آیه قطعاً خدا در دنیا نیز او را محتاج معیشت نمیکند ولی اگر کسی به دنبال دنیای خود باشد، قطعاً از آخرت محروم خواهد شد. به عبارت بهتر در طالبانِ آخرت، سود دنیا اندکی هست ولی در طالبانِ دنیا قطعاً سودی برای آخرت آنها نخواهد بود.
⛔ ️آنان که از عدالت دنیا در خدا خُرده میگیرند، بدانیم اختیار انسان در ساختن این دنیا محدود است و هرگز نمیتواند به خواستههایش برسد. (مثال: در این دنیا هرگز انسان نمیتواند حتماً ماشین لوکس داشته باشد) ولی ساختن آن دنیا برای همه ممکن است و همهٔ انسانها به طور مطلق این اختیار و اراده را دارند و این یکی از مباحث اثبات "عدل الهی" است.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️#قسمبهعصرکهانسانهاهمهدرزیانندمگر۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 29 بهمن ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:25
☀️طلوع آفتاب: 06:49
🌝اذان ظهر: 12:18
🌑غروب آفتاب: 17:48
🌖اذان مغرب: 18:07
🌓نیمه شب شرعی: 23:37
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#یککلاغچهلکلاغ۰۰۰۰۰☝️
#ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
✅ برای کاهش وزن بهترین زمان برای نوشیدن آب ناشتا و پیش از صبحانه است.
با نوشیدن 2 لیوان آب پیش از صبحانه علاوه بر اینکه بیشتر لاغر میشوید
از بروز یبوست در شما هم جلوگیری میشود.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
❄️#مثلبرف ؛
❄️ببین! برف، اگر تند و شلاقی ببارد نمی نشیند،
️برف وقتی می نشیند که آرام و نرم ببارد...
🔸حرف هم مثل برف است اگر به قول قرآن کریم نرم و ملایم باشد بر دل می نشیند و دلنشین خواهد شد.
🔸به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود:
حال که پیش فرعون می روید با او نرم سخن بگویید:
🌸 "قولا له قولا لینا"
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمی تابد و بر دل سنگ او نخواهد نشست!
❓کلام و سخن حافظ چرا بر دلها می نشیند؟
چون نرم است مثل مخمل، چون نرم است مثل حریر ...
🔹 ببین! وقتی که می خواهد بگوید با هر کسی ننشین چه لطیف و چه نرم می گوید:
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی
👤 حجت الاسلام رنجبر
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#ذکر_درمانے #ویژه_حاجات_خاص
💯✍🏻از آقای نخودکی ختمی نقل شده است که برای برآورده شدن حاجت هر روز ذکری را بیان میکنند.این ختم از روز #چهارشنبه شروع شده و هر روز100 مرتبه این ذکرها را میخوانیم هر هفته تا گرفتن حاجت انجام شودهرروزقبل از گفتن ذکر اول نیت برای حاجت مد نظر
■چهارشنبه✨100 مرتبه یا ابا صالح المهدی ادرکنی
■پنجشنبه✨100مرتبه یا فاطمه الزهرا ادرکنی
■جمعه✨100مرتبه یا جواد الائمه ادرکنی
■شنبه✨100مرتبه آیه شریفه امن یجیب...
■یکشنبه✨100مرتبه صلوات
■دوشنبه✨100مرتبه یا ابوالفضل العباس ادرکنی
■سه شنبه✨100مرتبه استغفرالله ربی و اتوب الیه
■چهارشنبه دوم✨100مرتبه یا زین العابدین ادرکنی
#نکته هفته دوم یا زین العابدین ادرکنی که گفته شد دوباره همین روز برای حاجتتون نیت کنیدو یا ابا صالح المهدی ادرکنی رو بگید و چهارشنبه دوم تعدادے تسبیح واین نوشته را به مسجد یا زیارتگاهے هدیه دهید
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چهارشنبه تون پر از گـل
🦋امروز از خدا میخواهم
🌸هر آنچه بـهترین
🦋هست براتون رقم بزند
🌸روزی فـراوان
🦋دلی خـوش
🌸و شادیهای بی پایان
🦋الهی به اميد خودت
🌸در پناه خــــــدا باشید💖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے ✨ #بخت_ازدواج
💠سه روزوقت طلوع آفتاب
(چهارشنبه،پنجشنبه،جمعه)
به سجده رود
و هفت بار این سوره را ( سوره شمس ) بخواند
و چون به «فالهمها» برسد حاجت خود را از دل بگذراند💫
📚درمان با قران
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 سرگذشت آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست... 🍒
👈 #قسمت_پنجم
برادرم باشگاه بود همه عموهام آمدن گفت که فردا شب همه اینجا جمع میشیم و باید غرور احسان رو بشکنیم و کسی حق نداره پشتشو بگیره وقتی عموهام رفتن مادرم به پدرم گفت که این کار درست نیست نباید اینکارو بکنید ازت دور میشه و دیگه نمیتونی باهاش صمیمی بشی...
پدرم گفت تو پشت منی یا اون مادرم گفت خودتم میدونی که من همیشه پشتت بودم و هستم ولی اون بچته نباید این طوری باهاش رفتار کنی الان تو سن حساسی هست نباید به چیزی غیر از خانواده وابسته بشه اگر شما این کارو بکنید میره دوستای غیر از شما پیدا میکنه...
پدرم گفت نه اینطوری که من میگم براش بهتره فردا شب قبل اینکه بیان مادرم به برادرم گفت برو خونه دایت برادرم گفت حوصله ندارم برم ، ولی مادرم خیلی اسرار کرد که خونه نباشه ولی هر کاری کرد برادرم نرفت همه اومدن تمام عموهام...
با پدرم شیش برادر بودن همه اومده بودن و عموی کوچکم پاش شکسته بود و همیشه اون مجلس رو گرم میکرد پسر عموهام با برادرم یه گوشه نشسته بودن ولی کسی با برادرم حرف نمیزد.....
یکی از دختر عموم هام گفت ریشش رو ببینید چقدر کثیفه هزارتا جانور توش هست...
برادرم گفت توی جانور توش نیستی بسمه پدرم گفت مودب باش...
گفت پدر چرا به من میگی اون داره بهم بی حرمتی میکنه ، اولین باری بود که پدرم تو جمع از برادرم ناراحت شد عموی کوچکم گفت ولش کنید از وقتی که ریش گذاشته بی ادب شده مادرم به برادرم اشاره کرد که چیزه نگه...
بعد عموی کوچکم گفت امشب یه مسابقه میزاریم دو تیم درست میکنیم همه گفتن باشه کی با کی باشه؟
برادرم گفت من با فرهاد پسر عموم ، با برادرم خیلی صمیمی بودن عموم گفت نخیر تو کی هستی میخوای یار برداری؟ اصلا ببینم کسی هست که بخواد با این ریشی هم تیم بشه همه گفتن نه بابا عموم گفت همه یه طرف احسان تو هم برو اون وری برادرم تنها بود...
عموم گفت باید این طوری کشتی بگیری وگرنه بگو که ترسیدم برو مثل ترسوها بشین یه گوشه به بقیه نگاه کن...
احسان گفت من زن نیستم حالا بهتون ثابت میکنم که کی زنه...
ولی روبروش هفت پسر عموم بودن برادرمم تنها.. باید با همه شون کشتی میگرفت از یه طرف تا حالا نشده بود کسی پشت برادرمو زمین بزنه و چند بار پشت همشو نو زمین زده بود ولی این بار هفت نفر بودن....
عموی کوچکم پاش شکسته بود و باید با عصا راه میرفت
قبلا ها پدرم و عموی بزرگم همه جا پوزشو میدادن که کسی نیست با احسان ما کشتی بگیره کشتی اول گرفته شد همه توی هال بودیم فقط پسر عموهامو تشویق میکردن منو شادی( یکی از دختر عموهام) یه گوشه نشسته بودیم تماشا میکردیم....
کشتی رو شروع کردن اولی دومی و سومی رو هم برد دیگه آنقدر خسته شده بود که نمیتوانست رو پاش وایسه، همه بهش تیکه مینداختن به هرسوی که نگاه میکرد کسی پشتش رو نمیگرفت همه مسخرش میکردن به عموم نگاه کرد عموم روشو برگرداند به پدرم و مادرم ولی کسی نبود انگار بیکس بود طوری پسر عموهامو تشویق میکردند که براشون سوت میزدن
همه با برادرم دشمن شده بودن به منو شادی نگاه کرد اشک تو چشماش جمع شده بود انگار داشت با زبون بی زبونی میگفت کمکم کن که عزتم خورد نشه که غرورم رو نگه دارم ولی کاری از ما بر نمیومد... عموی کوچکم همش میگفت ترسیده برادرم درست وسط هال نشسته بود باور کنید نمیتوانست بلند بشه همه مسخرش میکردن به زور بلند شد با چهارمی کشتی گرفت به زور به زمینش زد طوری خسته شده بود که صدای نفسش رو همه میشنیدن مادرم طاقت نیاورد رفت تو اتاق منم رفتم گفتم مادر چرا چیزی نمیگی مگه پسرت نیست مگه از تنت بیرون نیامده مگه تو مادرش نیستی...؟!؟
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 سرگذشت آموزنده و واقعی با نام
👈 #تاخدافاصلهاینیست...🍒
👈 #قسمت_ششم
گریه میکرد و میگفت پدرت میگه این براش بهتره... گفتم مادر چی براش بهتره... ؟ شکستن غرورش نمیبینی؟همه دارن مسخرش میکنن....
رفتم بیرون پدرم داشت داغون میشد ولی چیزی نمیگفت برادرم داشت کشتی 5 میگرفت که عمو کوچکم از عقب پاشو گرفت خورد زمین ولی هر طوری بود نذاشت پشتش به زمین برسه بلند شد گفت جوانمردی خوب چیزیه... هر طوری بود به لطف خدا پنجمین نفر رو هم زمین زد دیگه زوری نداشت رفت یه گوشه نشست همه بهش میخندیدن شادی گفت بسه دیگه مثل حیوان افتادید به جونش برادرم به زور داشت نفس میکشید شادی براش آب برد تا آب برد تو دهنش عموم گفت بخوریش باختی،
هر چی آب تو دهنش بود تف کرد تو لیوان صداش در نمیومد با اشاره گفت نمیخورم... عموم گفت تو باید یه تنه با دونفر همزمان کشتی بگیری وگرنه بگو باختم...
برادرم سرشو تکون داد به همه نگاه میکرد ولی جز ناامیدی چیزی نمیدید ، بلند شد ولی پاهاش طاقت ایستادن رو نداشتن دوباره نشست و.
گریه کردم گفتم بسه تورخدا بسه
عموم کفر میگفت میگفت ترسوی بی غیرت ، برادرم به عموم و پدرم نگاه کرد ولی اونا چیزی نگفتن بعد نا امیدی از همه سجده کرد تو سجده که بود همه داشتن بهش تیکه میانداختند بلند شد گفت به امید تو خدایا ولی من با چشمام دیدم که خدا پشتش رو خالی نکرد طوری هم زمان با دونفر کشتی میگرفت که انگار از غیب دارن کمکش میکنن عموی کوچکم عصبانی شد از پشت با عصاش زد به مچ پاش که از شدت درد فریاد زد که مادرم آمد بیرون عموم بهش اشاره کرد که ولش کنه چیزی نیست ،
ولی درجا مچ پاش در آمد شادی بلند شد هرچی از دهنش در اومد به عموم گفت عمو بزرگم گفت بسه دیگه بی ادب گفت من بی ادبم یا شما
تا دیروز از بی
خدایی براتون میگفت چیزی نمیگفتید حالا از خدا براتون میگه هار شدید...
با شادی زیر بغلشو گرفتیم بردیمش تو اتاق تا صبح بالا سرش بودیم از شدت درد مثل مار به دور خودش میپیچد...
وقتی برادرم رو بردیم بالا گفت برام یخ بیارید روی پاش گذاشتیم همش میگفت خدایا من در مقابل تو خیلی کفر کردم تو ببخش من به خودم رحم نکردم تو بهم رحم کن خدایا از گذشتم درگذر خدایا توبه...
صبح پدر اومد پیشش گفت بسه دیگه نمیخواهم نماز بخونی من پسر کومونیست میخوام...
برادرم خندید گفت چی میگی پدر نه بخدا ترکش نمیکنم ( پدرم نماز میخونه روزه میگیره ولی نمیدونستم چرا اینار و داره میگه) گفت آبروم رو بردی تو طایفه همه بهت میگن.........
نمیخوام این طوری باشی پسرم نیستی اگه مثل سابق نشی
گفت نه هرگز برنمیگردم هرچی میگن بزار بگن...
بعد یه هفته یه روز پدرم اومد خونه عصبانی بود به برادرم گیر داد گفت لباسات رو در بیار همشونو...
برادرم گفت عیبه نمیشه بزور درش آورد فقط یک شرت داشت برادرم داشت از خجالت آب میشد ، بعدش پدرم همه لباسها و پتو و چیزای گرم رو از اتاقش آورد بیرون گفت اینجا بمیری از سرما کسی حق نداره باهات حرف بزنه روزی یک وعده غذا ویک دفعه دست شویی...
👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام کاظم علیه السلام:
هر کس ولخرجی و اسراف کند، نعمت از او زایل می شود.
تحف العقول، ص403
〰➿〰➿〰➿
💎امام رضا عليه السلام:
هركه به روى برادر مؤمن خود لبخند بزند،
خداوند برايش ثوابى خواهد نوشت .
📚مستدرک الوسائل ج.١٢ص.۴١٨
〰➿〰➿〰➿
💎امام جواد(ع):
كسى كه به خاطر پيروى از دلخواه تو، راه درست را بر تو پنهان دارد، بی گمان با تو دشمنى كرده است.
📚أعلام الدين ص 309
〰➿〰➿〰➿
💎امام هادی علیه السلام فرمودند:
اَلجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛
نادان، اسیر زبان خویش است.
اعلام الدین، ص 311