eitaa logo
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
796 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
10.4هزار ویدیو
43 فایل
دلتنگ حرمی بیا اینجا #روزانه_۴۰_ثانیه_فیلم_ازحرم 🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️تریاق اکبر وکبریت احمر در این ختم است❗️ ✅روز سه شنبه با وضو و روی به قبله و فارغ از کارهای دیگر بنشیند 1⃣ حاجت خویش را در نظر بگیرد 2⃣ سپس ده صلوات فرستاده 3⃣ و چهل و یک مرتبه 《یا الله》ُ بگوید بعد از گفتن 《بسم الله الرحمن الرحیم》 گفتن دعای یا من تحل به عقد المکاره(دعای هفتم صحیفه سجادیه ) را بخواند ❗️ در موضع کلمه《یا رَبِّ》 دارد هر گاه به این کلمه برخورد کرد⇩⇩ 〽️ به سجده رفته وچهل و یک مرتبه تکرار نماید و مطلب و حاجت خویش را نیز در ذهن بیاورد ✅ سپس ⇩⇩ 1⃣ سر از سجده برداشته و دعارا تمام کند 2⃣ بعد ده صلوات بفرستد 3⃣ و چهل و یک مرتبه 《اللُه رَبّی》 رابا یک نفس بگوید 4⃣و با حالت تضرع درخواست خویش را از خداوند کریم طلب نماید . ⚠️این عمل را ده روز انجام دهد. دعای هفتم سجادیه↯↯ 📚مفاتیح الجنان حاشیه کتاب خلاصه الاذکار و اطمینان القلوب- نسخه خطی - نوشته حکیم فیلسوف، محدث و عارف بزرگ مرحوم فیض کاشانی ☝️
🍃🍂 رفع اختلاف زوجین 🍃🍂 🖊 به نیت مهر و محبت چنین کنند بسیار مجرب است ↯ ⇦ یک صلوات ⇦ سوره نساء ⇦ یازده صلوات Ⓜ️ ختومات و اذکار ڪلیڪ ↩️
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ 🍒 سرگذشتی واقعی و آموزنده با نام👈 ... 🍒 👈 قسمت ششم مادر دلداری اش می داد و می گفت: « چیزی نیست عزیزم، غصه نخور. یکی رو می شناسم که غیرقانونی سقط جنین می کنه. می برمت پیش اون!». دلم برای خواهرم می سوخت. او اسیر روح شیطانی مادر شده بود و خیلی راحت خودش را برای لذتی زودگذر و آنی در اختیار دیگران می گذاشت. مادر، خواهرم را برای سقط جنین برد. وقتی به خانه برگشتند، خواهرم حتی قدرت حرف زدن نداشت. او با رنگی پریده چند روزی روی تخت اتاقش افتاد و سرانجام در اثر خونریزی زیاد مرد. دکتر می گفت: « سقط جنین توسط یه آدم ناوارد باعث شده عفونت بدنش رو بگیره و خونریزی داشته باشه!» باورم نمی شد که یک مادر بتواند با پاره جگرش چنین کاری بکند. خواهرم مرد و باز بد نبود، حداقل روز خاکسپاری او مادر چند قطره اشک ریخت و مثل تشییع جنازه پدر صم بکم یک گوشه نایستاده بود! بعد از فوت خواهرم دیگر حالم از مادر بهم می خورد. او سعی می کرد مثلا با محبت هایش خودش را به من نزدیک کند اما من نمی گذاشتم. می دانستم اگر با او صمیم شوم، آخر و عاقبتم همچون خواهرم خواهد شد! نفس های مادر کل خانه را مسموم کرده بود و من دیگر نمی توانستم آن فضا را تحمل کنم. این بار وقتی مش جعفر و همسرش می خواستند از خانه مان بروند، جلویشان را نگرفتم و التماس شان کردم: « شما رو به همون خدایی که می پرستید قسمتون می دم حالا که برای زندگی می خوایید برید خونه تنها پسرتون من رو هم با خودتون ببرید. من اگه اینجا بمونم خفه می شم!» و به این ترتیب بود که با همان یکدست لباسی که به تن داشتم همراه آن پیرمرد و پیرزن مهربان از آن خانه شیطانی گریختم. موقع رفتن مادر با پوزخندی مسخره گفت: « برو که با خوب کسایی داری میری، لیاقت پدرت سینه کش قبرستون بود و لیاقت تو زندگی با سرایدار گدا و گشنه!»...... 👈 ادامه دارد⬅️ 🍒 سرگذشتی واقعی و آموزنده با نام👈 ... 🍒 👈 قسمت هفتم در خانه کوچک و محقر پسر مش جعفر اگر چه امکانات خانه پدر نبود اما مهر و صفا بود. عروس و پسر مش جعفر نهایت احترام را به من می گذاشتند و از اینکه با آنها زندگی می کردم خوشحال بودم. با جدیت و پشتکار درسم را می خواندم و در دانشگاه در رشته مورد علاقه م قبول شدم. خودم می خواستم پیام نور قبول شوم. اینطوری می توانستم با کار کردن خرج زندگی و تحصیلم را دربیاورم و هم کمک خرجی برای مش جعفر و خانواده اش باشم. خیلی دنبال کار گشتم. منشی گری و فروشندگی با روحیه ام سازگار نبود. جایی پارتی هم نداشتم که بتواند برایم کاری پیدا کند. این بود که تصمیم گرفتم کار نظافت خانه را انجام دهم. اوایل خانم هایی که قرار بود در خانه هایشان کار کنم گمان نمی کردند دختری به سن و سال و جثه من بتواند کارهایشان را خوب انجام دهد اما من علی رغم سنگین بودن کارها تلاشم را می کردم و خانم ها چون از کارم راضی بودند دستمزد بیشتری می دادند. من الان سال سوم دانشگاه هستم و درسم که تمام شود حتما کار بهتری پیدا خواهم کرد. از مادرم خبری ندارم؛ فقط می دانم هر چه از پدر مانده بود را پای میز قمار باخته و حالا سرگردان و آواره روزگار می گذراند... ******************** سحر دیگر نمی توانست ادامه دهد. بغضی که در صدایش موج می زد، شکفت. او صورتش را با دو دستش پوشاند و های های گریست. از جایم بلند شدم و کنارش نشستم و گفتم: « برای چی گریه می کنی عزیزم؟ تو باید خوشحال باشی و خدا رو شکر کنی که آلوده اون زندگی نشدی. باید خدا رو شکر کنی که سرنوشتی مثل سرنوشت خواهرت نداشتی، باید خدا رو شکر کنی به خاطر اراده و توانی که بهت داده. تو الان دانشگاه درس می خونی و شرافتمندانه کار می کنی و خرج زندگیت رو در میاری پس دیگه گریه چرا؟» و سپس سرش را روی شانه ام گذاشتم. بغض گلوی خودم را هم گرفته بود. نسیم رفته بود چای بیاورد اما می دانستم که او هم دارد اشک می ریزد و خودش را خالی می کند. سحر آن روز نهار کنار ما بود و با هم از هر دری سخن گفتیم. ساعت پنج بعدازظهر بود که آماده رفتن شد و البته قول داد که باز هم با ما در ارتباط باشد. او رفت و من در دل صبر و استقامتش را می ستودم. زخم هایی که در زندگی بر روح بلندش وارد شده آنقدر کاری و درد آوراست که بتواند هر کسی را از پای درآورد اما او صبور و محکم چون یک کوه ایستاده و مقاومت می کند. من که از آشنایی با او خوشحالم و به خودم می بالم؛ سحری که حتم دارم هرگز به تاریکی نخواهدگرایید.... 👈 پایان 👉 با ما بمانید با بهترین پستها و سرگذشت های واقعی زندگی.👇👇👇👇
💎 : 🔸 ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ . 🔹 هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسی است كه سيره امامی را برگزيند ولی از كارهاى او پيروى نكند . 📚 الكافی ، ج 8 ، ص 234 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🔅 : 🔸 « إنَّ الرَّجُلَ لَيُذنِبُ الذَّنبَ فَيُدرَأُ عَنهُ الرِّزقُ. و تَلا هذِهِ الآيَةَ : « إِذْ أَقْسَمُواْ لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ * ... .» 🔹«هر آينه، آن گاه كه انسان گناهى را مرتكب مى‌شود، روزى از او روى مى‌گرداند». آن‌گاه امام اين آيه را تلاوت فرمود: «ما آن ها را بيازموديم، چنان كه صاحبان آن بوستان را آزموديم؛....» . 📚 الكافي ج ٢ ص ٢٧١، * سوره مبارکه القلم، آیه ١٧﴾ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💎 : هر كه بد اخلاق باشد، خودش را عذاب دهد مَن ساءَ خُلقُهُ عَذّبَ نَفْسَهُ 📚الکافی ج ۲ ص ۳۲۱
⭕️ سؤال: آیا پرکردن،‌ کشیدن یا جرم گیری دندان برای روزه دار جایز است؟ ✅ پاسخ: برای روزه‌دار اگر بواسطه پرکردن،‌ کشیدن یا جرم گیری دندان چيزى وارد حلق نشود، مانعى ندارد و ضررى به صحت روزه وارد نيست، ولى اگر با علم به اين‌كه چيزى وارد حلق مى‌شود به دندان‌پزشك مراجعه شود، روزه باطل است و علاوه بر قضا كفاره نيز لازم است. 📚 رساله مصور ج۲، ص ۲۵۴
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ✨وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ ✨كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ✨وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۳﴾ ✨و نهان آسمانها و زمين از آن خداست ✨و تمام كارها به او بازگردانده مى ‏شود ✨پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى ✨و پروردگار تو از آنچه ✨انجام مى‏ دهيد غافل نيست (۱۲۳) 📚سوره مبارکه هود ✍آیه ۱۲۳
ختم ذکر شریف❣ « » 🌸 مداومت در این اسم برای وسعت رزق و کفایت مهمات و رسیدن به هر روزی (۸۰)بار خواندن این اسم از مجربات است. 📚رهنمای گرفتاران،ص ۲۴۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه داران مه قرآن رمضان نزدیک است رو به پایان شده شعبان رمضان نزدیک است مستی و فیض سـحر منتظر عـشّاق است ماه پر برکت یزدان رمضان نزدیک است 🌸 پیشاپیش مـاه رمضـان 🌸 بهـار قـرآن مبـارک 🌸التماس دعای خیر و فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید دراین غروب روز آخر شعبان عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم🤲 برای سلامتی برای آرامش برای رفع گرفتاریها و هر چه خیره ، مطمئن باشید وقتی برای دیگران دعا میكنید هزاران برابر به خود ما میرسد دعا میکنم همگی از سلامتی برخوردار باشید و سعادتمند....🌺
✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات
👆 💠عوارض کمبود ویتامین D درد و ضعف ماهیچه‌ها سردرد و سرگیجه عفونت‌های مکرر مشکلات گوارشی عرق بیش از حد احساس افسردگی ریزش مو
✨﷽✨ ✨ هـیچگاه خودت و زندگیـت را با کسی مقایسه نکن!!! ""مـقایسه فـلاکت مـی‌آورد"" ثـروتمند واقعی کسی هست که ، بدون مـقایسه زندگی می‌کند و از آنچه هست و آنچه دارد، خـشنود است....