eitaa logo
دلتنگ کربلا 🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
5هزار ویدیو
46 فایل
حسین جان❤ کاش می شد وسط دست رساندن به ضریح مثل حجاج مِنا در حرمت می مُردیم... به یاد ⚘شهید امین رحیمی⚘ @deltangekarbalaa_3 #دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
یڪے از قوانین جهان این است؛ احساس خـوب = اتفاقات خوب از بهترین راه‌هایی که مےتوانید احساس خوبی پیدا ڪنید☺️ شڪر نعمت است🌿|• 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
✨﷽✨ 🌼پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. ✍خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. 📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
شهدا هنوز پشت خاڪریز منتظر لبیڪ اند... بیدار شو رفیق من.... شهدا  منتظرن ❤️ 🌙شبتون شهدایی ✋ 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
خدایا! به آنچه که دادی تشکر به آنچه که ندادی تفکر به آنچه که گرفتی تذکر که: داده ات نعمت🌺 نداده ات حکمت و گرفته ات عبرت است بارالها 🙏 در دومین پنجشنبه ماه مبارک رمضان 🌙 خیر را تقدیر همه ما کن آمین ای فرمانروای حق و آشکار 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
💚 درد دل ما بی تو فراوان شده آقا دل ها همه امروز پریشان شده آقا آرامش دنیای نفس گیر! کجایی؟ بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
❤️ صبح علی الطلوع سلامٌ علے الحسین بالدمِ والدُموع سلامٌ علے الحسین این عین عاشقے ست که هر روز میشود با نامتان شروع سلامٌ علے الحسین 💔 😭 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سرمست دل از طراوت صبحدم است 💓برخیز که صبح عاشقی مغتنم است 🌸عطر گل و نور و رقص زیبای نسیم 💓با اینهمه شور عشق ما را چه غم است 🌸عمریست اسیر انتظار است دلم 💓در عشق صبور و بردبار است دلم 🌸آن لحظه که بگذری تو از خاطر من 💓انگار بهار در بهار است دلم 🌸 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست 🌷 ✨ 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
چه خوب است اینکه کسے تو را بلد باشد🔎•••••••••••••••••••| مو به‌ موی احساست را بفهمد و از لحن کلامت ، مکث جمله‌هایت و حتےنوع‌ نگاهت، تمام جزئیات حال‌دلت را درک‌ و لمس کند🔗| چـه خـوب اسـت ڪسے باشـد تا دنیای آشفتـه و مضطـربت را🌀 بغض‌‌‌خاک‌‌ خورده‌ ته گلویت را•| و تمـام‌ زخم‌های‌ وامانده بر روی قلبت را درمان ڪند💊•••••••| و به جـایشان گلے زیبــا از عشـق بکارد🌻💖•••••••••••••••••••| 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
غم ها ارزش جنگیدن ندارند... رهایشان کنید! غم ها آنقدر خسته اند که با کمترین بی توجهی از پای در می آیند... پس شادی کنید و با امید زندگی کنید🌿•• 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
یه دعایی قشنگی توی سوره اسرا هست که میگه : «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا» یعنی خدایا منو توی (هرکاری و شغلی یا هرچیزی ) به درستی وارد کن و به درستی بیرون بیار! و همیشه از سمت خودت یه نیروی کمکی برای من بفرست! 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
از کاشتن گل در باغچه کسانی که قرار نیست به آنها آب بدهند دست بردارید ... 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
اگر کسی گره‌ای دارد و تو راهش را می‌دانی سکوت نکن! اگر دستت به جایی می‌رسد کاری کن. معجزه‌ی زندگی دیگران باش بی ‌شک فرد دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود . 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
اینجا حالمان خوب است ... اما به خوبی آنجا و حال شما که نمی رسد ... 🌷
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
••• ♥️⃟🕊دل ڪه هوایے شود... پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند. و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد...✨ 📎بیایید دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها ڪنیم... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" ⚘🌿بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌿⚘ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌿⚘ ✋🏻✨ هدیه به ارواح طیبه شهــدا، سلامتی وتعجیل در ظهـور مولا صاحب الزمان 🍃❤️
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
خدایا! زینت‌ده‌مرادرآن‌باپوشش‌و پاکدامنی‌وبپوشانم‌درآن‌جامه‌قناعت وخودداری‌و،وادارم‌نمادرآن‌برعدل‌و انصاف‌وآسوده‌ام‌داردرآن‌ازهرچیزکه میترسم‌به‌نگاهداری‌خودت‌اِی‌نگه‌دار ترسناک آن. 🌙 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
❁﷽❁ ♥️ ❣همہ دم از غم تو سر بہ گریبان دارم 🥀بہ تمناے لبٺ بوسہ بہ قرآن دارم ❣رمضان یاڪہ محرم، بخدا فرقے نیسٺ 🥀من همیشہ بہ لبم ذڪر حسین جان دارم ♥️ 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
کاش خنثی کردنِ نفس را هم یادمان می دادیـد... می گویند : آنجا که نفس مغلوب باشد عاشق می شویم عاشق که شدی میشوی... های شهدایی🌷 🕌 @karbalaye_3 👆
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥✨ 🌷وداع جانسوز پدر بزرگوار شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه با فرزند خود در معراج شهدا ‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥✨ 🌷لحظه شهادت شهید ابراهیم عشریه چه زیبا گلچین می‌ڪنی خوبــــان عــــالــم را...! و مـــن مبهوت هر شهیدم ڪه چه زیبــــــــا می‌رود تا عــــــــرش اَعــــــــلی!🕊 ‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽
۲۵ فروردین ۱۴۰۱