eitaa logo
ای که دلتنگ توام...
4.1هزار دنبال‌کننده
227 عکس
130 ویدیو
0 فایل
سفرحج ۱۴٠۳ به روایت مرضیه کشوری کانال اصلی من👇 https://eitaa.com/joinchat/1969750016Cca3d77436a حرف دلت رو اینجا بزن👇 https://harfeto.timefriend.net/16824374253611
مشاهده در ایتا
دانلود
. به سلامتی قربانی ما انجام شد و بعد از تقصیر (گرفتن یه قسمتی از ناخن و قیچی کردن یه تیکه کوچیک از موهامون) از احرام درومدیم و رسماً حاجیه شدیم🕊 حالا همه باهم بگیم: حاجی شدن چه آسان حاجی ماندن چه مشکل...
اقایون امروز طرفای ظهر رفتند سنگ مرحله اول رو زدن و وقتی برگشتن و قربانی شون انجام شد باید سرهاشون رو بتراشن. چه خبر بود تو راهروها🤭 درسته زمین پر بود از موی تراشیده شده و یه جوری بود؛ ولی این احساس بندگی تمام برای امر خدا خیلی قشنگ بود😇 .
قسمت عاشقانه اش اینجاها بود😅 خانومایی که با دقت داشتن سر شوهراشون رو میتراشیدن یا با شوهر سرتراشیدشون عکس یادگاری میگرفتن یا یهو شوهر سر تراشیده شون میمومد در چادر خانومشو صدا میکرد و مواجهه با چهره جدید شوهر کلی صحنه زیبا خلق میکرد😅 خلاصه که 😁
. ولی خودمونیم من هنوز تو ذهنم فقط خانومای پیر حاج خانومن😒🙄 . ـ
نمازصبح با همون ترکیب معروف😅 سلام سلااام. یه سر از جلویی درمانگاه رد شدم به شدت شلوغه. گرمازدگی زیاد شده انگار چون هوا گرمه و پیاده روی به خاطر سنگ زدن زیاده. ماهم برای مرحله دوم امروز کله سحر رفتیم 🫠
از ساعت ۴ صبح بیدار شدیم و بعد از صبحونه خوردن کله سحر سریع اماده شدیم که نوبت سنگ زدن دوممون بود. برای جلوگیری از ازدحام نوبت تعیین کردن و حتما همون ساعت باید بریم هر چند که با این وجود بازم خیییلی ازدحامه و ما با چیزایی که تو سنگ مرحله اول دیده بودیم خیلی نگران بودیم🙄 اخه بهتونم نگفتم از ازدحام اونجا چی شد. نگفتم که اشناها نگران نشن ولی دوبار یه تعدادی از جمعیت افتادن رو هم و سربازا وارد شدن کشیدن همه رو بیرون و خداروشکر کسی چیزیش نشد👀دامروز ولی بهتر بود و از این خبرا نبودـ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سه مرحله هر مرحله هفت بار و به سه تا سنگ متفاوت باید به شیطان فلان فلان شده سنگ میزدیم. این صحنه رو ببینید پشت و جلوی دیوار. نمیدونم از دور چه حسی به این کار دارید ولی از نزدیک برای کسی که اعمال حج رو انجام داده این کار به شدت معنادار و تاثیرگذاریه. انگار به خدا داری میگی: «من دیگه مال خودت شدم؛ از کسی که منو از تو دور کنه بیزارم؛ اسم منم بذار توی تیم خودت🥺» .
این دفعه تجربه مون شده بود اومدیم گوشه های بغلی دیوار راحت و سریع سنگ هامونو زدیم. وسط خیلی خیلی شلوغه اما بغلا انقدر خلوته که عکس یادگاریمونم با شیطان که انشالله نفله اش کرده بودیم گرفتیم😁 . پی نوشت: فتوای رهبری و آیت الله سیستانی گفته به وسط سنگ بزنید بهتره اما چون وسط سختی و شلوغی زیاد داشت ما به علمای دیگه رجوع کردیم و از کنارها زدیم. پی نوشت۲:کیسه روی گردنم کیسه سنگ هام بود که خالی شده😅 چادرمم اصلا چروک نیست؛ شما چروک میبینین🤣 تو این جای تنگ چادرهای منا انتظار چادر اتو شده از پارچه نخی و خنک ندارین که🤭
از ساعت ۶ که رفتیم حدودای ۱٠ برگشتیم. یعنی حدودا ۳.۳٠ پیاده روی که برگشتمون کاملا زیر آفتاب بود🫠 این بادبزن دستی ها خیلی نجاتمون داد. جزو وسایل واجبه برای عرفه و منا🫡
حدودا یک ساعت پیش تو چادرمون نشسته بودیم که یهو رعد و برق زد و بارون گرفت. کجا؟ تو منا با این حجم گرما🙄 سریع پوشیدیم رفتیم بیرون که دیدیم جلو چادرهامون یه تعدادی بلند بلند دارن برای فرج دعا می کنن. با اون بارون خیلی صحنه قشنگی بود🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش همه مون به این اضطرار برسیم و ظهور امام زمان رو با تمام وجود از خدا بخوایم و بگیریم🥺 📎دعای فرج زیر باران منا . سهم شما هم پنج صلوات به نیت ظهور امام زمان هدیه به مادرشون💚
این که نصفه شب بلند شی ببینی تو خواب بودی ولی یه تعداد زیادی از همسفرهات دارن نماز شب میخونن باعث میشه آدم تکون بخوره... هر کدوم از این ادما که ۴ روزه توی چادرکوچیک بغل هم دارن زندگی میکنن توی خونه خودشون بهترین امکانات رو دارن اما اینجا با مداراو مهربانی زیااااد فقط برای یه هدف کنار هم موندن. هر چی به اعمال و مراحلی که تا اینجا گذروندیم فکر می کنم میبینم چقدرررر اعمال حج هوشمندانه طراحی شده. اتصافا اگه این مناسک که هر کدوم پشتش یه هدف عمیق و مرتبط به بقیه اعماله مال یه دین دیگه بود چقدر ازش تعریف و تمجید میکردیم که به به اینا بزرگترین گردهمایی مذهبی شون رو دارن. خداروشکر که این دین و مناسک مال ماست❤
همین کله سحری هم حاج اقا اومدن نماز جماعت خوندیم و دوباره نیت کردیم. دیشبم یه دور نیت کردیم برای ماندن در سرزمین منا. خیلی این بحث نیت کردن برام جالبه. کاش یادبگیریم برای تک تک کارهای معمولمون قبلش مکث کنیم نیت مون رو از اون کار مرور کنیم👀 اینجوری از خیلی از کارهامون منصرف میشیم.
من که قطعا دعاگوتونم. دورتون بگردم اما اگر خیانت دیدید و نمیتونید فراموش کنید حتما مشاوره تشریف ببرید که کمک تون کنند برای هضم ماجرا. اینجوری فقط دائم عذاب می کشید.
ممنونمم😅 😊 واقعا هدفم از نوشتن خاطرات دقیقا همین بود؛ دلم میخواست دلاتون رو با خودم بیارم که انشالله همه تون از خدا بخواین زودتر این سفر نصیب تون بشه... حالا من خودم واقعا فکر می کنم زبانم از انتقال اون همه احساس عمیقی که به روح و قلب یه حاجی (مخصوصا جوان ترها) وارد میشه عاجزه. اما انشالله همین مقدار کم بیشترین تاثیر رو بذاره❤
. خب از چادر چروک زیاد استقبال کردین تا اخر سفر اتوش نکنم براتون بیشتر ازش عکس بذارم🤣 . دل به دل راه داره😍 عزیزین همه تون❤
نفری سه صلوات برای حل همه مشکلات کوچیک و بزرگی که برام فرستادین بفرستیم؟ چله زیارت عاشورای شهید نوید رو هم بهتون توصیه می کنم. چون خیلیا ازشون حاجت گرفتن. این کانال چله اش هست 👇 https://eitaa.com/shahidonline
راه افتادیم سمت جمرات برای سنگ زدن مرحله سوم و در واقع اخر حالمون؟ یه ناراحتی ته دل از اینکه عرفات و. منا تموم شد و از اینجا میریم هتل🥺 یه خوشحالی جایزه دار برای اینکه دوباره مهمون بیت الله میشیم🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلااااام بعد از انجام سنگ مرحله سوم و انشالله دراوردن پدر شیطان 😅 و با چند ساعت پیاده روی دیشب ساعت هفت و نیم برگشتیم هتل اینم وضعیت مطاف البته از روی تلویزیون 👆 (این ویدیو مال دیشبه ولی سرعت اینترنت بازم کم شده یاری نکرد همون دیشب بیاد🙄)
خلاصه که همونطور که دوستام اشاره کردن کوله خوشگلم با وسایلش گمشده👀 چون وسایل رو شب قبل دادیم با ماشین اوردن احتمالاً مال من چون فرق داشته رفته طبقات دیگه🫠 باید برم همه جا رو بگردم پیداش کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعت حدود ۴.۳۰ عصر نزدیک جمرات. واقعا حجم جمعيتي كه داشتن به سمت جمرات میرفتن اصلا قابل نمایش نبود. یه چیزی تو مایه های قیامت اندازه کوچیکش🧐 از هر ملیتی با هر رنگی؛ با لباسهای تقریبا یک جور به دنبال کار و بار خودت... همه این جمعیت وارد یه فضای هم کف یه پارکینگ طوری میشن که دیوارها اونجان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اینم از حماسه ای که من افریدم و هفت تا سنگی که من زدم😅 که چهارتاش نخورد و در واقع ۱۱ تا زدم که هفت تاش خورده باشه👊 باید به سه تا دیوار هر کدوم هفت تا سنگ میزدیم. جالب اینه وقتی سنگ میزنی بین اون همه سنگ، سنگ خودت رو اکثراً میبینی. بهتره موقع زدن الله اکبر بگی و نیتت دوری از شیاطینی باشه که باهات قرین شدن ...
تو راه برگشت که پیاده میومدیم سمت هتل بعضی دستفروشا که فروشنده هاشون خانومهای نقابدار بودن اینجوری لب خیابون نشسته بود و چیزای بنجل میفروختن😐 مثلا انگشتر نگین دار یک ریال😒 شما فرض کن ایران یه انگشتر بخری ۱۷ هزار تومن😅
این داخل چادر منا بود.موقعی که داشتیم میومدیم بیرون واستادم و عکس گرفتم براتون. چه خانومای باسلیقه و منظمی داره کاروانمون انصافا یه جوری تمیز کردن و رفتن که حتی به دستمالم رو زمین نمونده👌😍 ۱۱۳ تا خانوم با وسایلشون برای سه روز تو این فضا جا شدیم. قاعده اش این بود هر کس اندازه فقط خوابیدن و نه بیشتر جا داشته باشه و فضای چادرها از بالا به هم راه داشت و همین باعث میشد خیلی صداها باهم قاطی بشه.مثلا اگه غافل میشدی با امام جماعت چادر بغلی ها میرفتی رکوع😅 باید تمام تمرکزتو به کار میگرفتی تا حواست به صدای مکبّر خودتون باشه. توفیق اجباری توجه کامل در نماز😉