دلتنگحرم
اصلأ مثلاً دختر حسین نیست.. نوه حضرت زهرا نیست.. مگه دختر سه ساله زدن داره؟💔🙂
بابا عمه میگفت شبیه مادرم زهرا شدی..🙂💔
مثل مادرت زدن منو..
دلتنگحرم
اصلأ مثلاً دختر حسین نیست.. نوه حضرت زهرا نیست.. مگه دختر سه ساله زدن داره؟💔🙂
دختر سه ساله کجا...
خرابه کجا؟!
دختر سه ساله کجا
دستِ سنگین حرمله...
دلتنگحرم
بابا عمه میگفت شبیه مادرم زهرا شدی..🙂💔 مثل مادرت زدن منو..
سه ساله با زن فرق داره...
بدن با بدن فرق داره💔
مگه حضرت رقیه چند سالش بود؟
فقط سه سالش بود سه سال...¡🙂💔
نصف شب که سر باباشو واسش بردن
بابایی شو ناز میداد :)
بابا جونم چرا موهات به هم ریخته؟
چرا لبات خونیه؟
همه اینا واسه اهل خرابه روضه بود، روضه
ما میتونیم به راحتی واسشون اشک بریزیم
اما اونجا هر کسی صداش بلند میشد سهمش کتک بودو معجر کشیدن..🙂💔
بابا از اون شب که تو صحرا گم شدم..
زجر اومد..
از اسب هم پیاده نشد..
با موی سر بلندم کرد..
بابا..
از اون شب لکنت زبان گرفتم..
نگاش به سمت آسمون..
ستاره ها رو میشمرد
خسته میشد، بلند میشد، زخمای پا رو میشمرد
یکی و دو تا و هفت تا زخم...
دستی رو پاهاش میکشید
زخمای پا تموم میشد، زخمای دستاش و میدید... 💔