eitaa logo
دلتنگ‌حرم‌
719 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
952 ویدیو
4 فایل
من‌این‌قلبم‌را‌هرکجا‌گذاشتم‌آرام‌نشد گفتم‌همان‌بهتر‌که‌در‌آغوش‌شماباشد‌آقای‌اباعبدالله.. {پخش‌زنده‌کربلا♥️} https://b2n.ir/BeainolHarameain?eitaafly کپی؟حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
با خنده ای که عکس📷 تو در بر گرفته است دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است 🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•.🌼°•. بدون فیضِ وصالت ، بھ زیرِ بارِ فِراق بلند قامت هستے خمیدھ خواهد شد...!! ✍🏼سیدهاشم‌وفایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‹اَلسَلآم‌عَلَیڪَ‌یٰآبقیه الله فی ارضه..؛🌿' › ✦منتظرانہ...🕊 ‌
: •¦یآرَبَّ العآلَمینَ! ⊰ای پروردگار جـهانیـآن⊱
وقتی عقیل برادر امیرالمومنین علیه السلام برای خواستگاری ام البنین "س" رفت.. پدر ام‏ البنین از عقیل مهلت‏ خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت‏ سهیل، و خود دختر سؤال کند..
وقتى پدر ام‏ البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهاى ام‏ البنین را شانه می‌‏زند و او از خوابى که شب گذشته دیده بود براى مادر سخن مى‏ گفت:
«فاطمه! مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانى و سه ستاره درخشان.. پدرشان سید و سرور همه انسانهاست ‏بعد از پیامبر گرامى» 
پس از خواب بیدار شدم در حالى که مى‏ ترسیدم.. مادرم! تاویل رؤیاى من چیست؟!» مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت:  «دخترم رؤیاى تو صادقه است اى دخترکم به زودى تو با مرد جلیل‏ القدرى که مجد و عظمت فراوانى دارد ازدواج می‌کنى. مردى که مورد اطاعت امت‏ خود است. از او صاحب ۴ فرزند مى‏ شوى که اولین آنها مثل ماه چهره‏ اش درخشان است و سه تاى دیگر چونان ستارگانند.» (مولد عباس بن‏ على(ع)، محمد على الناصرى، ص ۳۸ - ۳۶)
• . و اینگونه شد، که ام البنین سلام الله علیها، پا در خانه امیر المومنین علیه السلام گذاشت.. همواره مدافع ولایت، واهل بیت بود.. و حتی تا آخرین لحظات عمر با برکت خود به بازگویی حقایق عاشورا می‌پرداخت🖤🌱!
«مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختى نشسته‏ ام. نهرهاى روان و میوه‏ هاى فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مى‏ درخشیدند و من به آن‏ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر مى‏ کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنى ماه و ستارگان … در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نورى از آن ساطع مى‏ شد که چشمها را خیره مى‏ کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانى دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفى ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را مى‏ شنیدم ولى او را نمى‏ دیدم گفت: 
؛ شهادتھا انقلاب ما را پابرجا و تضمین كردھِ استـ و بهـ همین دلیل ملت ما را آسیب ناپذیر ساخت. - شَھادت '