eitaa logo
پویش دلتکانی
2.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
609 ویدیو
57 فایل
خانه تکانی دل با کتاب بیش از 200 عنوان کتاب ارسال کادو شده به سرتاسر کشور کانال مستقیما زیر نظر نویسنده کتاب "یادت باشد" مدیریت می شود آی دی سفارش کتاب @aghigh1369
مشاهده در ایتا
دانلود
پویش دلتکانی
. 🔹بسته ویژه مسافران حرم🥀👇🏻 🔸به مناسبت بازگشت ابدان مطهر پرستوهای مدافع حرم فروش ویژه کتاب سه شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش برگشتید رفیق کتاب ،، داستان زندگی قهرمان دیارمان شهید محمد بلباسی بسته کتاب مسافران حرم را باقیمتی عااالی تهیه کنید برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
. 🔹بسته ویژه مسافران حرم🥀👇🏻 🔸به مناسبت بازگشت ابدان مطهر پرستوهای مدافع حرم فروش ویژه کتاب سه شهید
فرصتی ویژه برای اعضای کانال دلتکانی تنها 5 بسته دیگر باقی مونده برای سفارش من اینجام @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
. 🔹بسته ویژه مسافران حرم🥀👇🏻 🔸به مناسبت بازگشت ابدان مطهر پرستوهای مدافع حرم فروش ویژه کتاب سه شهید
• خَریدارَم :)💔 :) برای سفارش بسته کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ راه‌مجنون‌باید‌از‌لیلای‌طوفان‌دیده‌جست شهریارا گو چه من با شهر بےیار کنم؟ -شهرِبےیار .. ✨ ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
کتاب «خاطرات سفیر»، به روایت نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند. خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه‌ تحصیل در مقطع دکترا حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس». برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب #خاطرات_سفیر کتاب «خاطرات سفیر»، به روایت نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خوانند
«یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد. رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: عذر می‌خوام. امروز اتوبوس نیست؟ گفت: نه، امروز اعتصابه. دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می‌‌شدم و ناخواسته در زنجیره نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. گفتم: ببخشید ... می‌شه بدونم برای چی راننده‌ها اعتصاب کردند؟ راننده اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: این یه موضوع ملّیه. به خارجیا ارتباطی نداره. (آفرین ورپریده! از این حس ملی گرایی‌ات خیلی خوشم اومد بی‌تربیت) خب، دیگه چی باید می‌گفتم؟ هیچی! اما واقعاً این حس دوگانه‌ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد. اگرچه جواب بی‌ادبانه‌ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می‌کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می‌گیره بهش حق نمی‌ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعاً از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیس‌اش بودم حتماً تشویق‌اش می‌کردم.» برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥ آنقدر نداشتنت درد دارد، که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند... نمیدانم تا کی؛به استمرار شکستن دلت، عادت خواهیم کرد... نمی دانم تا کی؛بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا می‌آیند... نمی دانم چقدر طول میکشد؛ تا ما بفهمیم بدون تو؛ زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است! ♥️ الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج ♥️ صبحت بخیر اقای من ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
" فرنگیس " شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال 1341 در روستای اوازین است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود در برابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد. در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به دره های اطراف فرار می کنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می گردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته می شوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر می کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می دهد. برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*آجـرك الله یا مولای یا صاحب الزمان (عج)* "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
سه گل صلوات...💐 از طرف ما؛ جهت تسلیٰ هدیه به دل داغدار مولا....💔 تسلیت اقا جان ما...
روایتی کوتاه، جذاب و واقعی و حیرت‌آور از برزخ است. این کتاب همچون دیگر آثار موسوم به تجربه نزدیک مرگ (NDE)، حاصل مشاهدات فردی است که تنها سه دقیقه در فضایی بین دنیا و آخرت بوده اما همین سه دقیقه، زندگی او را متحول کرده است. راوی یک رزمنده است که در عملیاتی در شمال غرب کشور، در سال ۱۳۹۰ به درجه جانبازی نائل شده و در یک عمل جراحی، دقایقی از دنیا رفته و مجددا بازگشته است. کتاب حاضر با تمرکز بر موضوع حسابرسی در عالم برزخ نگاشته شده و به نوعی می‌توان آن را مکمل کتبی مثل (آن سوی مرگ) و (سیاحت غرب )دانست. برای سفارش کتاب با تخفیف ویژه به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
أشهد أنّ لا حبیبَ الّا ... تو أشهد أنّ لا أمل الّا .... تو أشهد أن لا عمل الّا .. تو شهادت می‌دهم ؛ نه رفیقی ... نه آرزویی ... و نه هیچ عمل صالحی... جز تو و انتظار تو نیســـت💫!!! آغاز ولایتت بر پهنای گیتی، بر ما مبارک است! و مبارک تر آن روز که؛ چشمان مهربانت، پناه تمام دلشوره‌هایمان شود! ❤️ 🤝 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازپله‌های زیرگذرکه آمدم پایین،پلیس خیابان204رابایک دیوارانسانی بسته بود.یک گروه50نفره از خدمه‌های بنگالی که لباس زرد به تن داشتند؛برانکارد توی دستشان بود.پلیس آن‌هارا راه داد داخل اما مرا راه نداد.کنارخیابان یک تابلوی تبلیغاتی بزرگ بودکه رویش نقشه منا را کشیده بود.از پشت پایه‌اش راه بود.یک فاصله سی چهل سانتی متری که زائرها از آنجا خارج می‌شدند.از آن پشت رد شدم ورفتم توی‌204.تاآتش نشانی وسط خیابان رفتم.پلیس یک دیوار هم آنجا کشیده بودوکسی را راه نمی‌داد.از پشت سرپلیس‌هاخدمه‌های بنگالی برانکارد‌هاشان رابیرون می‌آوردند.زائرها حالشان زارونزار بود.کارت شناسایی‌شان را نگاه کردم.ازهردونفر،یک نفرایرانی بود.از استان یزدوآذربایجان غربی.تنها کاری که بنگالی‌ها می‌کردندهمین بود که زخمی‌هارابردارند،بگذراند روی برانکارد و بیارندعقب ورهاکنندکنارایستگاه آتش نشانی.اما کسی نبود آنجا برای مصدومین کاری بکند.حتی آب هم نبود که بشودبهشان داد. قبل از هرچیززنگ زدم به مافوقم وخبر دادم شایعه حقیقت دارد.بعد دوربین گوشی‌ام را روشن کردم و از چهره و کارت شناسایی‌شان عکس گرفتم.قبلاً توی سازمان دوره مستندسازی دیده بودم.می‌دانستم این اجساد به زودی گم خواهند شد.تنها همین کار از دستم برمی‌آمد و اینکه هرکس حالت تهوع داشت،سرش را به طرفین برمی‌گرداندم تا خفه نشود.داشتم ازچهره و کارت‌های شناسایی شهدا عکس می‌گرفتم که... برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3014.mp3
17.84M
خاطرات سفر، حضور و زندگی با یک طلبه جوان که برای اولین بار به سفر تبلیغی رفته است. زن و شوهری طلبه همراه با فرزندانشان برای ایام ماه مبارک رمضان به نقطه ای در جنوب ایران سفر می کنند. در این سفر علاوه بر مهربانی و مهمان نوازی مردم تجربه و اتفاقاتی برایشان رقم می خورد که به پخته شدن آنها کمک می کند. برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
بسم الله القاصم الجبارین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب #زن_اقا خاطرات سفر، حضور و زندگی با یک طلبه جوان که برای اولین بار به سفر تبلیغی رفته
ظهر بود. قبل از نماز در زدند. پیرزن آبله رویی بود. گیس‌های حنا بسته‌اش را از وسط باز کرده بود. جثه درشتی داشت. چادرش را به گردن بسته و یک آفتابه روی دوش گرفته بود. فهمیدن حرف هایش از بقیه راحت تر بود. واضح و کم لهجه صحبت می‌کرد. جلوی در می‌خواست دستم را ببوسد که اجازه ندادم. اخم هایش را کشید توی هم و گفت حتما توی گوش سیدعلی باد رفته یا بهش بو خورده و یک سری تشخیص‌هایی که ازش سر در نمی‌آوردم. آفتابه را داد دستم و گفت: «این کریشکه! بچه را می‌بری حمام. خوب سر و بدنش رو می‌شوری. آخرِ کار این آفتابه رو می ریزی روی تمام بدنش. فهمیدی؟» اسمش چقدر هندی بود. و هند چقدر به جادو و اینجور خرافات نزدیک. لابد یک جوری آن محلول به جادو و جنبل مرتبط بود. توی آفتابه را نگاه کردم. آبِ سیاهی لب پَر می‌زد. بوی عجیب و تلخی داشت. ترکیب پودر بال مگس با استخوان مارمولک آفریقایی و خون پشه!؟ تصورش هم چندش آور بود.   برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
جهان بدون شما، قحطیِ تمدنِ "چمران‌هاست"، بر سرزمین‌ها، قلب‌ها، اندیشه‌ها... •🌱💚• ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
جهان بدون شما، قحطیِ تمدنِ "چمران‌هاست"، بر سرزمین‌ها، قلب‌ها، اندیشه‌ها... #العجل‌مولای‌من•🌱💚•
من‌عاشقانه‌هایِ‌خودم‌راسہ‌شنبھ‌ها، بایامهدی؏بھ‌فاطمۜہ‌تقديم‌می‌کنم :)🌼 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹