هدایت شده از دنج تنهایی
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
سپرده ام غزلم را به اختیار حسن
پریده مرغ دلم باز در مدار حسن
زبان چگونه بگوید فضائل او را
چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟!
کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم
خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن
و همنشینیِ او با جزامیان یعنی
که خار ها همه گل میشود کنار حسن
کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست
که بین معرکه هر کس شود شکار حسن
فدای همت مردانه اش که افتاده
جمل به زیر قدم های استوار حسن
برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست
زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن
دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی
که آمدند به میدان دو یادگار حسن
دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله
به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن
پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت
به قلب معرکه میرفت با شعار حسن
که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد
هجا هجا شد فرزند نامدار حسن
##
روایت است به محشر نمیشود غمگین
هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن
که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد
کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی
و مادری که آمده است وا کند طناب را....
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به خاک پای حضرت سلطان (ع)
#فابک_للحسین(ع)
چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را
ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را
نمیرسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او
به کعبه پیش عطر تو،نمیزند گلاب را
دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده
که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را
غنیمتی است بودنت برای سرزمینمان
نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را
بهشت در ورودی حریم تو نشسته است
بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را
چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو
تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را
هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین"
برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را
نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری
که دیده است هر قدم برابرش سراب را
نوشتم آب آه آب، امید میشود عذاب
که ذره ذره آب کرده قامت رباب را
به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست
پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را
و تیرهای حرمله چرا خطا نمیرود؟
بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را
دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها
تحیر اینچنین به او رسانده اضطراب را
رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله
و شعر لال میشود،که مجلس شراب را.....
.
.
.
بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی
و مادری که آمده است وا کند طناب را....
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای امام مهربانی ها:
همین که میدهی در بارگاه قدسی ات راهم
به چشمم مینهم چون توتیا خاک حرم را ، هم
صراط المستقیم عالمی،غیر از تو راهی نیست
مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم
نمک گیر است از بس آب سقاخانه ات، با شور
از اینجا میبَرد محض تبرک آب، دریا هم
چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که
توسل میکنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟
مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را
که داری اینچنین لطفی به زائر بین رویا هم
من آن اشکم که میریزد به دامان پر از مهرت
که از چشم خودم افتاده ام، از چشم دنیا هم
سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده ام ای شاه
نگاهی میکنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟
کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها
و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به خاک پای حضرت محسن ابن علی(ع)
محسن برای کشته شدن انتخاب شد
پس اولین شهید ولایت خطاب شد
در را زدند و هیچ کسی سمت در نرفت
این بار اولیست که سائل جواب شد
میخواست تا به رسم پدر حیدری کند
در کارزار آتش و در ، بوتراب شد
در، قدرتی نداشت شکستش دهد، ولی
میخی به آمدن به سوی او مجاب شد
روی نگین سینه او میخ در نوشت
"حق با علیست"، پیکر محسن رکاب شد
از روز خیبر از پدرش کینه داشت در
وقتی گرفت جان پسر ، بی حساب شد
بال و پرش که سوخت به شوق عروج رفت
ققنوس آسمان علی پر شتاب شد
"یا فضه خذینیِ" مادر به عرش رفت
در بین شعله ها دل مادر کباب شد
#
نفرین به آن دوشنبه منحوس لعنتی
بعد از تو آه! کشتن نوزاد باب شد
تابید نور غیرتت از اوج آسمان
نوری که ظهر روز دهم بازتاب شد
بر منبر دو دست پدر گرم خطبه بود
آنگونه که میان سپاه انقلاب شد
تیری سه شعبه حنجر او را نشانه رفت
اما هدف علی و حسین و رباب شد
تیری رسید و رفت علی و حسین ماند
از خون او محاسن بابا خضاب شد
چشمان اصغرش به روی نیزه خون گریست
وقتی رباب وارد بزم شراب شد
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای مظلومترین آقای عالم.....
علی آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را
ولی نامرد ها در خانه اش بستند دستش را
دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی
که دیده روزگاری درب خیبر ناز شستش را
نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را ، اما
در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را
به اسم دین درِ آن خانه ای را میزنند آتش
که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را
از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟!
تصور کن خرابه خانه ای بعد از نشستش را
اگر اسلام این باشد که این ها مدعی هستند
الهی که خدا ویران نماید پای بستش را
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
شصت و نه روز ؛ فقط خرج عزای تو شدیم
جان زینب بگذر این همه کم کاری را
#عباس_جواهری_رفیع
عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله
عیدتون مبارک
بر دشمن مرتضی علی(ع) لعنت
@denj_tanhaii
برای عشق
با چشم تو آغاز کردم این غزل را
برده است بالا رنگ آن نرخ عسل را
من چشمهایت _این دو بت _ را میپرستم
آنگونه ای که مشرکان "لات و هُبَل" را
آنقدر زیبایی که از ترس حسودان
وقت عبور تو قُرُق کردم محل را
چون کوه پای عشق ماندیم و رسیدیم
تغییر دادیم آخرش ضرب المثل را
جا کن مرا در انحصار بازوانت
چون حلقه ای که در بغل برده زحل را
تکلیف من معلوم شد وقتی که خواندند
لب های تو "حی علی خیر العمل" را
قلبم شکستی سخت در خود داشت اما
تا آمدی؛ پر کرد عشقت این گسل را
دنیا تو را در پاسخ تنهایی ام داد
مانند استادی که داده راه حل را
احساس من در واژه هایم جا نمیشد
از من پذیرا باش این حداقل را
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
May 11
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای امیرالمومنین علی (ع)
بجاست از دل کعبه شکاف برخیزد
بجاست کعبه برای طواف برخیزد
علیست پاسخ هل من مبارز دشمن
که ذوالفقار سه بار از غلاف برخیزد
به عمرو عاص بگو راه چاره عریانیست
اگر علی به هوای مصاف برخیزد
همیشه هست "یدالله فوق ایدیهم"
که هرچه هست از این ائتلاف برخیزد
به جای نور؛ گروهی به تیرگی رفتند
چه فتنه ها که از این انحراف برخیزد
چه جای بحث زمانی که از لب دشمن
برای فضل کسی اعتراف برخیزد
که "گر نبود علی من هلاک میگشتم.....!!"
###
منم همان مسکینی که در صف عشاق
برای داشتنت با کلاف برخیزد
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نو سروده ای به خاک پای امیرالمومنین علی(ع)
من و خاک زیر پایت ، به سرم زده هوایت
نظری به حال این دل ، که شده است مبتلایت
کَرَمت شده زبانزد ، نکنی دل مرا رد
به هزار آرزو زد ، درِ خانه را گدایت
و تو کیستی؟! همان که به رکوع داده خاتم
که بر این زکات نازل شده آیه ولایت
"علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را؟!"
که نشسته آسمان هم ؛ سرِ سفره عطایت
چه بگویم از مقامت نبَإِ العظیمِ عالم؟!
تویی آن خبر که احمد شده است مبتدایت
تویی آن که روز خیبر ، همه دیده اند یکسر
که دخیل بسته آن در ؛ به یدِ گره گشایت
ضربات تو به "مرحب"، به دلش چنان نشسته
که زبان گشوده حتی خودِ او به مرحبایت
##
چه کنیم جز صبوری؟ که نصیب ماست دوری
که شبیه ما ، شکسته دل کعبه هم برایت!
"چه پیام ها سپردم به نسیم صبحگاهی
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت"
#عباس_جواهری_رفیع
پ ن :مصرع های نشان گذاشته شده ؛تضمینی است از استاد شهریار
پ ن :حتما کلیپ رو ببینید و لذت ببرید
ثواب نشرش با شما
@denj_tanhaii