eitaa logo
جامعة القرآن الکریم دزفول ٩٩ 🌿 #إنّا_علی_العهد
410 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
781 ویدیو
218 فایل
کانال فرهنگی جامعة القرآن الکریم و اهل بیت علیهم السلام دزفول ارتباط با ادمین١ برای تبادل نظر، انتقاد و پیشنهاد 👈 https://eitaa.com/shnabavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️*سقیفه سر آغاز مبارزه با اهل بیت(ع)* ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
◾️*برای چه اشک میریزی؟* ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️آموزه های تاریخی➡️ (قسمت یکم) *موضوع:* ✅بهانه و عذر✅ ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
❇️مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در عباراتی این گونه به توصیف حضرت فاطمه علیهاالسلام می پردازند: قلب این زن حکیمه و این زن عالمه و این زن محدثّه و این زنی که با عوالم غیب ارتباط داشت و این زنی که فرشتگان با او حرف می زدند، آن چنان به عوالم مُلک و ملکوت روشن بود که قلب علی علیه السلام و قلب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم . این زن با همه ظرفیّت و با آن مقام شامخ پشت امیرالمۆمنین علیه السلام مثل کوه ایستاد و تا زنده بود در همه مراحل زندگی با تمام وجود از امیرالمۆمنین علیه السلام و از مقام ولایت دفاع کرد. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌹@farhangi_whc🌹 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الاسلام_عالی 🎥هرچیزی ازخیرات در عالم ، به انسان برسه به واسطه ی حضرت زهراست 🏴
✨﷽✨ 🌼روضه های که قبول نشدن ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری ↶【به ما بپیوندید 】↷ ________________________ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e