💔وصیت کرده بود روی قبرش ننویسیم "مادر شهید"
می گفت:«قاسم بیاد ببینه مادرش این سی سال فکر میکرده پسرش شهید شده، دلش میگیره...»
#رفیق_شهید
#خادم_الرضا
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدایی
1335951899.pdf
26.3M
💚🌱••
#پیدیاف_زندگینامه
#شهید_ابراهیم_هادی💌
📌از تــــــولد تا شــــــــهادت ...
همراه با عکس های شهید 😍
🦋شهدایی
ماه محرم اومد - سیدرضا نریمانی.m4a
410.3K
☚ حاله این روزای من...!ヅ
#بــه_وقـت_ارامـش_روح🌱
ماه محرم اومد
شهدایی
✅ماجرای بامزهی دو احمد
سرداران شهید حاج احمد متوسلیان، فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله(صلوات الله )
و حاج احمدکاظمی، فرمانده تیپ ۸ نجف اشرف.
در تماسهای بسیار مهم، مخصوصاً در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندهان و رزمندگان از لهجه آنها متوجه میشدند که این احمد، کدام احمد است! اما جالب تر زمانی بود که دو احمد با هم کار داشتند.
در مرحلهی دوم عملیات الی بیت المقدس، بچههای تیپ ۲۷ محمدرسولالله(صلوات الله )در دژ شمالی خرمشهر درگیری سختی داشتند، و احمد متوسلیان با بدنی مجروح، عملیات را هدایت میکرد،
احمد کاظمی در آن لحظات با او اینگونه تماس میگرفت:
احمَد، احمَد، احمَد
احمِد، احمَد احمِد!
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصاً مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، و اینچنین پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.😂😂😂😂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_احمد_متوسلیان
#سردار_شهید_احمد_کاظمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدایی
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•❲﷽❳•
❤️ عـــــــشق یـــــعنـــی
بشوم آهوی آواره تو:) ..
🕌#چهارشنبههایامامرضایی
شهدایی
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل من گم شده گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
واگر ازتپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضاخواسته بودم شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتندمحال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا
#چهارشنبه های امام رضایی
شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام داداش بابک🥹🥹😭
و قَــــلبک فی قَــلبی یا شهید..
قشنگه ها نه؟
قلب یه شهید تو قلبت باشه..
باهاش یــکی بشی
باهاش رفیق بشی
اونقدر رفیق و اونقدر عاشق
و اونقدر شبیه ...
که تهش مثل خودش شهید بشی :)♥️
#شهید_بابک_نوری🌷
شهدایی
شهدایی🥹🥹
سلااااام😊 خب رفقا بریم ادامه کتاب رو باهم ورق بزنیم😉 بسم الله شهدایی 👇👇👇👇👇
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
#سلام_بر_ابراهیم✋🌻✨
#قسمت_نهم
⭐️شرط بندي⭐️
مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش
تقريبًا سال 1354 بود،صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم👬👬👬
سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟😕
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان.
دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند😏
همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم.
ســر 700 تومان شــرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم✌️
موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند😞
يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه🙂 اگه برنده شــد ما پول نميگيريم.
#ادامه_دارد 👇
🕊 شهدایی
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
شهدایی🥹🥹
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ #سلام_بر_ابراهیم✋🌻✨ #قسمت_نهم ⭐️شرط بندي⭐️ مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش تقريبًا سال
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
يكي از آنها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد😟 آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!🤐
همه آنها خوشحـ😇ــال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصـ😖ــباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجـب نگاهم كرد وگفت:
ميخواستم ضايع نشن😓! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو✌️نفر ديگر از دوستانشــان آمدند.
آنها پنـ🖐ـج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازي کردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد.😊 آنچنان به تـ⚽️ـوپ ضربه ميزد👊 که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!😎
#ادامه_دارد... ☺️
🕊 شهدایی
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨