eitaa logo
شهدایی🥹🥹
740 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
اینجــا‌یہ‌نفر‌هسٺ‌ڪہ‌نزاره‌🥺 احسآس‌تنہایـے‌کني اینجــاحرف‌‌از‌‌رفاقتــہ❤️ #برادرشهید‌م بابک نوری کپی حلاله به شرط اینکه صلوات برای شهدا بفرستین شروع خادمی.1403/2/17 @MZmmmmz : آیدی مدیر ناشناسمون https://eitaa.com/joinchat/3223323503C7348c57498
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدایی🥹🥹
「﷽」 برادرشهیدم🥹🥹😔 اول بنـا نبود چنین عاشــقـت شوم یکبار حرم آمدم و در به در شدم(: #شهید_رضوی_بابک
• 🔴 شهیدی که شربت شـهادت را از دست امام رضا (ع) نوشید مادر شهید: بابک عاشق امام رضا بود و هـر سال شــهادت امام رضا مــــی‌رفت مـــشهد سال ۹۶ با ایــنکه از اولین اعـــزامش فقط ۲۷ روز گذشته بود درست ظهر شهادت امام رضا شهید شد 🥺🥀 بابک چون عاشق امام رضا بود بهش لقب غــــــــزال امــــــام رضـــــــا دادن💚 🌾 •|یک‌صلوات‌هدیہ‌شما‌به‌شهیدنورے|• .
~🪴~ سردار ایــن قدر خاکـی بـــودی! که جز در مراسم رسمی درجه‌هایت را نصب نمی‌کردی لـــباس سبزت یا تنت نبــود یا اگر بود خاکی بود و گلی بود😔 🕊 •
『🖤🕊』 پــــــدر شهیــــــد: جــــواد همیشــه خبــــرهای ســـوریه و عــراق را پیگیری می‌کرد. از طـریق برادرش از مادرش خواست که عـازم ســوریه شود امـا من راضـی به رفتنش نبودم. وقتی او را در لبـاس جـــنـگ دیدم ، ســر و صــــورتش را بوسیـــدم و گفتم: « من راضـی‌ام برو... »🥺 🕊 🥀 ۱۴صلوات‌سهم‌شماهدیه‌به‌شهید سه شنبه
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°°°🖤°°° بـــا اَشــــک و لَـــطـــمِـــه حَـــــــق عَــــــــــــزایـــــــــت اَدا نَـــشُـــد،بـــایَــــد کِــه خــــــون خِــــــرخِـــــره را خَرجِتان کُنَم..(:💔" 🥀
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🖤﷽‌ °• تـــــو را از دور دیـــــــدن هــــم مـــــــــرا آرام خــــــــــواهد کــــرد کسی جز آنـکه دلتنگ است حــــــالم را نــــمی‌فـــهـــمد❤️‍🩹 –𖠷عاشورای حسینی تسلیت باد𖠷‌– | 🏴 .
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🖤🥀• "السلام علیک یا اباالفضل العباس" آمـــــوخــته‌ ایــم از تـــــو وفــــــادارے را خـــــونِ تـو نوشـــــت معنــےِ یـــارے را اے کاش که آبِ کــــربـلا مے‌ آمـوخت آن روز ز چشمت آبرو دارے را…💔 🎙مداحی‌ شهیــد حامد بافنده محرم .
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌹°• بخشی از وصیت نامه شهید: روز به روز حــجاب خود را تقـــویت کنـید، مبادا تار مویی از شـــما نظر نامــحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود😔 مبادا چادر را کنار بگذارید... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید✨🌱 🕊
شهدایی🥹🥹
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_شصتم🌸/#طلبه‌لوله‌کش🙂 هادی در کنار درس
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🙂 این خانه ها آب لوله کشی نداشت. با اینکه آب لوله کشی تا مقابل درب خانه آمده بود اما آنها بضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند. این موضوع بسیار او را رنج میداد برای همین به تهران آمد و به سراغ دوستانش رفت. دستگاه های مربوط به لوله کشی را خرید و چند روزی در مغازه ی یکی از دوستانش ماند تا نحوه ی لوله کشی با لوله های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد. هر چه را لازم داشت تهیه کرد و راهی نجف شد. حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعد از ظهرها لوله تهیه می کرد و به خانه ی طلبه های نجف می رفت. از خود طلبه ها کمک می گرفت و منازل مردم مستضعف، ولی مؤمن نجف را لوله کشی آب می کرد. خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سر کلاس بود. بعد هم کمی غذا میخورد و سوار بر دوچرخه ای که تازه خریده بود راهی می شد و در خانه های مردم مشغول کار می شد. برخی از دوستان هادی نمی فهمیدند! یعنی نمی توانستند تصور کنند که یک طلبه که قرار است لباس روحانی بپوشد چرا این کارها را انجام می دهد؟! برخی فکر می کردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن و ذکر گفتن و دعا کردن و..... برای همین به او ایراد میگرفتند. حتی برخی ها به اینکه او با دوچرخه به حوزه می آید ایراد می گرفتند! اما آنها که با روحیات هادی آشنا بودند میفهمیدند که او اسلام واقعی را شناخته هادی اعتقاد داشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام و مسلمین به هر نحو ممکن. 🦋همراهمون باشید
شهدایی🥹🥹
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_شصت‌و‌یکم🌸/#طلبه‌لوله‌کش🙂 این خانه ها
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🙂 با اینکه فقط دو سال از حضور هادی در نجف می گذشت اما دوستان زیادی پیدا کرده بود. برخی جوانان طلبه که کاری جز مطالعه و درس و بحث نداشتند، با تعجب به کارهای هادی نگاه میکردند. او در هر کاری که وارد میشد به بهترین نحو عمل می کرد. کم کم خیلی ها فهمیدند که هادی در کنار درس مشغول لوله کشی آب برای خانه های مردم محروم شده هادی با این کار که بیشتر مخفیانه انجام می شد خدمت بزرگی با خانواده های طلاب می کرد. اخلاص و تقوا و ایمان هادی اثر خود را گذاشته بود. او هر جا می رفت می خواست گمنام باشد. هیچ گاه از خودش حرفی نمی زد. هرگز ندیدیم که به خاطر پول کاری را انجام دهد. اما خدا محبت او را به دل همه انداخته بود. بعد از شهادت همه از اخلاص او می گفتند.‌ چندین نفر را میشناختم که در تشییع هادی شرکت کردند و می گفتند: ما مدیون این جوان هستیم و بعد به لوله کشی آب منزلشان اشاره می کردند. هادی غیر از حوزه هر جای دیگر هم که وارد میشد بهترین نظرات را ارائه می کرد. در مسائل امنیتی به خاطر تجربه ی بسیج و فتنه ی ۱۳۸۸ بسیار مسلط بود. از طرفی دیدگاه های فرهنگی او به جهت تجربه ی فعالیت در مسجد بسیار مووثر بود. شاید به همین خاطر بود که مسئولان حشد الشعبی به این طلبه ی ایرانی بسیار علاقه پیدا کردند. رفت و آمد هادی با نیروهای مردمی زیاد شده بود. او به کار هنری و ساخت فیلم علاقه داشت و این روند را بین نیروهای حشدالشعبی گسترش داد. 🦋همراهمون باشید
سلاااااام☺️ شبتون بخیردوستان✋ بااجازه تون بریم باقی کتاب رو باهم بخونیم😃😉
شهدایی🥹🥹
سلاااااام☺️ شبتون بخیردوستان✋ بااجازه تون بریم باقی کتاب رو باهم بخونیم😃😉
✨💫✨💫✨💫✨💫✨ ✋🌻 🍀حوزه حاج آقا مجتهدی 🌺ايرج گرائي 💥سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريبًا کســي از آن خبر نداشــت.😐 خودش هم چيزي نميگفت.😶 اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود.🤔 ابراهيم خيلي معنوی تر😇 شــده بود. صبحها يک پلاســتيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد کتاب📚 داخل آن بود. يكروز با موتور 🏍از ســر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار. 🙂 ســوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاســتيک رو دستت ميبينم چيه!؟😏 گفت: هيچي کتابه! 😊 ... شهدایی🌹 ✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
شهدایی🥹🥹
✨💫✨💫✨💫✨💫✨ #سلام_بر_ابراهیم ✋🌻 #قسمت_پانزدهم 🍀حوزه حاج آقا مجتهدی 🌺ايرج گرائي 💥سالهاي آخر، قبل
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ بین راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب 😳 کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود🤔. پس کجا رفت!؟🙄 بــا كنجكاوي بــه دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مسـ🕌ـجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش 📖را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردي 👴که رد ميشد سؤال کردم: ... شهدایی🌹 ✨💫✨💫✨💫✨💫✨