eitaa logo
شهدایی🥹🥹
739 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
اینجــا‌یہ‌نفر‌هسٺ‌ڪہ‌نزاره‌🥺 احسآس‌تنہایـے‌کني اینجــاحرف‌‌از‌‌رفاقتــہ❤️ #برادرشهید‌م بابک نوری کپی حلاله به شرط اینکه صلوات برای شهدا بفرستین شروع خادمی.1403/2/17 @MZmmmmz : آیدی مدیر ناشناسمون https://eitaa.com/joinchat/3223323503C7348c57498
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . ❣ رفتارش با والدین بسیار خوب بود کلمه کمتر از جان برای شان به کار نمی برد. هر موقع که از بیرون به خانه می آمد بر پشت پدرش بالشت یا پشتی می گذاشت تا پدرش به دیوار پشت ندهد و کمرش درد نگیرد . می گفت: تا حالا پدرم مرا بزرگ کرد، از این به بعد من باید مراقب حال و احوال او باشم. ‎‎‌┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
یه مادر شهیدمو دلم رو پرپر میکنم.mp3
12.14M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎧 بشنوید | میگن شده بچهٔ من شهیدِ مفقودالأثر ولے‌ دلم روشنه‌که میاد یه روزے ز سفر...🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
°●💚🌿●° حجت بسیار دست و دلباز و مهربان بود. بعدها در یک سوپرمارکت نزدیک حرم شیفت شب تا صبح کار می‌کرد و حقوقش آن زمان روزی ۲۵ هزار تومان بود و هیچ پولی برای خودش نگه نمی‌داشت. هرچه می‌گفتم لباس و... برای خودت بگیر ، می‌گفت: این خرجی خانه است. اگر خودم برایش ژاکت و یا لباسی می‌خریدم ، بعد از چند وقت می‌دیدم ژاکتش نیست. وقتی می‌پرسیدم ، می‌گفت: دوستم سردش بود و لباس گرم لازم داشت. می‌گفتم: مادرجان خودت چی؟ می‌گفت: مامان دل به مال دنیا نداشته باش... به روایت از مادر بزرگوارِ 🕊 ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی شهید مالک رحمتی در خیابان‌های تبریز، از مردم عذرخواهی می‌کرد... ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «شهدایی»
ابراهیم‌دردوران‌دبیرستان به‌همراه‌دوستانش هیئت‌جوانان‌وحدت‌اسلامۍرابرپاڪرد اومنشاءخیربراےبسیاری‌ازدوستان‌شد بارهابه‌دوستانش‌توصیه‌مێ‌ڪرد ڪه‌برای‌حفظ‌روحیه‌دینےومذهبےاز تشڪیل‌هیئت‌درمحله‌هاغافل‌نشوید آن‌هم‌هیئتےڪه‌سخنرانۍمحوراصلێ‌آن‌باشد ‎‎‌‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «شهدایی»
🍂 •• آسیدمجتبی یه برنامه‌ی خیلی جالب و مشتی برا خودش داشت، و اونم این بود که: برای اینکه بتونه با نَفسِش بجنگه و اونو مهار کنه، برا خودش برنامه و قانون مشخص کرده بود، ده تا قانونی که برای خودسازی و رشد اخلاقیِ خودش نوشته بود و حتی بابت عمل نکردنش هم جریمه گذاشته بود... • قانون اول: بارالها اعتراف میکنم که "قرآن"را نشناختم و به"قرآن"عمل نکردم. حداقل باید روزی ده آیه قرآن بخوانم اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم، روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم! ‌┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
جلوی نامحرم که قرار می‌گرفت، همیشه سر به زیر بود. هیچگاه با نامحرم در جای خلوت قرار نمی گرفت. همیشه در تلاش بود تا نگاه خودش را حفظ کند. حتی خودش را تنبیه می کرد که چرا چشمش نا خودآگاه به نامحرم افتاده. ابراهیم می‌دانست که یکی از بهترین راه های نفوذ شیطان، از طریق جنس مخالف است. می خواست راه نفوذ شیطان را ببندد. می خواست به این کلام خدای خوب خود عمل نماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ :به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و دامان خود را (از بی عفتی) حفظ کنند. این برای آنان(بهتر و) پاکیزه تر است. خداوند به آنچه انجام می‌دهند آگاه است. سورھ نور/آیہ ۰۳۝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄
گمان کردم برای بازدید از فروشگاه سپاه آمده. چرخی زد، برخی قیمت‌ها را پرسید، رفت. چند روز بعد فهمیدم آمده بوده برنج بخرد؛ پـول کافی نداشته. فرمانده ارشد جنـوب‌شرق کشور، فرمانده سپـاه منطقه شش، فرمانده‌ قرارگاه‌قدس و فرمانده لشکر ثارالله بود آن‌‌موقع.... 🕊❤️
از همه هستی خودتان در راه خدا بگذرید دنیا ارزش ندارد؛ دنیا را بدهید به اهل دنیا، دنیا را با عشق امام‌حسین(ع) عوض نکنید ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «شهدایی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸چند بُرش از زندگی عارف شهید علیرضا شهبازی 🌼 |هر پنجشنبه غسل می‌کرد، وضو می‌گرفت و با موتورش می‌رفت بهشت زهرا. عکس شهدا رو هم به دیوار اتاقش زده بود و می‌گفت: هر چه می‌خواید از شهدا بخواید. 🌼 |بعضی شبها به سفارش پدرش می‌رفتم طبقه‌ی بالا تا چیزی بندازم رویش و سرما نخوره، اما می‌دیدم عبا انداخته روی دوشش و با گریه به درگاه خدا و شهدا التماس می‌کنه. ازش می‌پرسیدم: چرا اینطور گریه می‌کنی مادر؟ می‌گفت: من هر شب با شهدا حرف می‌زنم، اونا قول دادند منو هم ببرند. 🌼 |یه بار وقتی ازش پرسیدم: چطوری توی تفحص شهید پیدا می‌کنید؟، گفت: روزه می‌گیریم، نماز شب و زیارت عاشورا می‌خونیم و متوسل میشیم تا بتونیم شهیدی رو پیدا کنیم. 🌼 |علیرضا همین‌جایی که مزارش قرار داره، چهل شب‌ نماز خواند و دوست داشت اگه شهید شد، مزارش در کنار شهدای گمنام باشه. 🌼 |ساعت ۱۲شب بود، وقتی خواستم از اتاق برم بیرون، یهو نور زیبایی جلوی پاهام افتاد و خاموش شد. هراسان دویدم داخل و به پدرش گفتم: حاج‌آقا! علیرضا یا شهید شده یا شهید میشه؛ چون من نوری رو دیدم... وقتی هم خوابیدم، علیرضا رو در عالم خواب دیدم که توی خونه دراز کشیده بود. تعداد زیادی کبوتر هم از راه هواکش اومده بودند داخل. توی خواب به علیرضا گفتم: بذار کبوترها رو بیرون کنم. اما ایشون گفت: نه مادر! اینا کبوترهای امام رضا(ع) هستند، نباید بیرونشون کنیم... فردای دیدنِ این خواب بود که روز خبر شهادتش رسید 🔸سالگرد شهادت علیرضا شهبازی گرامی‌باد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
🔸فحش نده... سید محمد علی جهان‌آرا با یکی از رزمنده‌‌ها رفته بود شناسایی. همین طور که داشت با دوربین منطقه رو بررسی می‌کرد ، یهو اون برادرِ رزمنده گفت: عراقی‌های پدر سوخته... آقا سید چشم از دوربین برداشت ، نگاهش کرد و گفت: فحش نده! رزمنده‌ی اسلام نباید توهین کنه ، امام علی(ع) می فرماید : اصلاً به دشمن‌تون هم فحش ندهید... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سید محمد علی جهان‌آرا 📚منبع: یادگاران ۲۰ « کتاب جهان‌آرا » ، صفحه ۹۳ ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄