•••
اگر علاقهمند باشي
و براي شما شهادت نوشته باشند،
هر نگاهِ حرامي که شما داشته باشید،
شش ماه شهادت شما را به عقب مياندازد ...
#سهدقیقهدرقیامت🌿
@dghjkb
صالح نژاد ,حميد
از موفق ترين فرماندهان لشکر7 ولي عصر(عج) بود. قدرت، لياقت، تيزهوشي و هوش سرشار نظامي، شجاعت ,نظم و انضباط، اطاعت از مافوق و رازداري از ويژه گي هاي او بود.
سال1340 ه ش در خانواده اي وارسته و مذهبي و در شهر افتخار آفرين دزفول متولد شد. از کودکي با مسجد، قرآن، معارف و شعائر اسلامي انس و الفت ويژه اي داشت، در جلسات آموزشي نوجوانان درمسجد ,به طور مستمر شرکت مي کرد.او دوره رشد خود را با بهره گيري از آيات الهام بخش قرآن و کلام معصومين سپري نمود. حميد هيچ وقت از قرآن فاصله نگرفت و چه بسيار شبها که در حين قرائت قرآن و يا شنيدن آواي ملکوتي از طريق ضبط صوت به خواب مي رفت.
از اوايل سال1356 با شتاب گرفتن قيام اسلامي مردم ايران بر عليه حکومت خود کامه ي پهلوي,به صورت تمام وقت در خدمت انقلاب قرار گرفت.سخنراني در مدرسه و آگاه نمودن اذهان همکلاسي هايش از آنچه در کشور مي گذرد ومفاسد حکومت شاه شرکت گسترده در مبارزات سياسي وتظاهرات افشا گرانه بر ضد رژيم سلطنتي، چاپ وپخش اعلاميه ها و دستورات امام خميني به مردم ايران که از فرانسه به کشور مي رسيد؛ از جمله فعاليتهاي او بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي موفق به اخذ ديپلم در رشته تجربي شد و بي درنگ وارد کميته انقلاب اسلامي(سابق)شد تا به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي همت گمارد.
با دستور حضرت امام(ره)و تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حميد وارد اين نهاد انقلابي شد و در اين پايگاه مقدس، سالهاي سخت و مرارت باري را در پاسداري از حريم ايران بزرگ و انقلاب اسلامي سپري کرد.
در روزهاي نخست حمله متجاوزان عراقي به ميهن اسلامي و پيشروي آنها در خاک مقدس جمهوري اسلامي ايران ,حميد صالح نژاد جزو معدود رزمندگاني بود که با کمترين امکانات ماشين جنگي رژيم بعثي را در جبهه هاي اطراف دزفول وادار به توقف نمودند.
او از عمليات فتح المبين به بعد در سمت هاي فرماندهي در جبهه هاي متعدد نبرد عليه دشمنان جنگيد و در پيروزي آفريني هاي سپاه اسلام سهيم بود.
در اين عمليات به عنوان فرمانده گردان مسلم بن عقيل از لشکر27محمد رسول الله(ص) مأموريت تصرف ارتفاعات بلند و مهم بلتا را بر عهده داشت.
در عمليات بيت المقدس حميد در سمت فرمانده گردان لشکر7ولي عصر(عج) شرکت داشت که موفق به آزادسازي جاده اهواز–خرمشهر و در مرحله دوم پاکسازي منطقه نوار مرزي شد، در آن عمليات حميد مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و مجروح شد.
در عمليات رمضان به عنوان معاون فرمانده گردان عمار در مرحله سوم عمليات نيروهاي خود را با درايت کامل تا کنار کانال ماهي هدايت نمود اما به علت عدم تامين جوانب ناچار به بر گشت به مواضع گذشته شد.
از عمليات والفجر مقدماتي تا والفجر8 که به آزاد سازي شبه جزيره فاو انجاميد ,حميد در سمت فرماندهي گردانهاي ذالفقار، انبياء و حمزه سيد الشهداء از لشکر7 ولي عصر(عج) در جاي جاي جبهه هاي نبرد مبارزه نمود و شجاعتها و رشادتهاي بي نظيري از خود به يادگار گذاشت.
سال 1360 شاهد شهادت برادر و همرزمش عبدالحميد در جبهه عين خوش ودر سال 1363 شاهد پرواز ديگر برادرش محمد رضا در عمليات بدر بود.
حميد در طول سالها حضور در مبارزه با طاغوت و ارتش عراق که به نمايندگي از دنياي ظلم وستم به مرزهاي ايران حمله کرده بود,در کنار کسب تجارب ارزشمند نظامي و فرماندهي از مبارزه با نفس ويا به قول نبي مکرم اسلام حضرت محمد(ص)جهاد اکبر نيز غافل نبود.
سردار رئوفي از حميد چنين مي گويد:
شهيد صالح نژاد در هر دو بعد مربوط به جنگ رشد چشمگيري کرده بود هم در بعد نظامي و هم در بعد معنوي و مکتبي. او در بين نيروهايش به عنوان يک معلم اخلاق و يک نمونه والگو بود.به رغم اينکه فرمانده اي مقتدر و مجرب بود ولي اعتقاد داشت که يک فرمانده پيش از آنکه يک فرمانده نظامي براي نيروهايش باشد مي بايست يک معلم باشد.
سر انجام آن جوان ساده پوش و شجاع در عمليات والفجر8 درساحل غربي اروند بر اثر اصابت ترکش خمپاره ي دشمن به برادران شهيدش عبدالحميد ومحمدرضا پيوست.
همسرش ميگويد:
چند روز قبل از اينکه براي هميشه از کنار ما برود با ما وداع کرد و گفت: من در حالي از کنار شما ميروم که رنج شش سال حضور مداوم در جبهه را متحمّل شده ام.سپس رو به فرزند کوچکش مهدي کرد و گفت:بابا جان کارهاي بزرگ را انجام بده ولي در نظرت آنها را کوچک بدان.
سردار افتخار آفرين سپاه اسلام در فرازهايي از وصيت نامه اش مينويسد»
سعي کنيد با تهجد خويش نيروهاي تحت امرتان را متهجد و عبادتگر نمائيد، بر شما بسيار ضروري است بيداري و شب خلوت با محبوب. خدايا به ما پاسداران روحيه بسيجي گري عنايت فرما.خدايا هر کدام از برادران که در جبهه به شهادت ميرسيدند، زخمي برقلبم مي گذاشتند، تا جايي که ؛خدايا تقاضاي مرگ مي کردم و تنها وصايا و اهداف آنها بود که به من آرامش مي داد.
*منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده شهید
@dghjkb
وصيتنامه
بسمالله الرحمن الرحيم
شهادت مىدهم به يكتايى پروردگار تبارك و تعالى و اينكه محمد رسول او و على(ع) جانشين به حق رسول اكرم(ص) مىباشد. طبق معمول باز مىخواهم به جبهه بروم و گفتم براى چندمين بار وصيتنامه بنويسم شايد اين بار فرجى باشد.
داشتم فكر مىكردم كه انسان فقط يكبار است كه خوب به جبهه مىرود و آن وقتى است كه به شهادت مىرسد. هر چند سالها كه در جبهه باشد و اجر شهيد را هم بگيرد ولى آن يكبار است كه انسان با همه اخلاص پا را به جبهه مىگذارد و فكر مىكنم كه همه آن جبهه رفتنها براى پاكسازى كاملى است كه براى يك لحظه آخر بوجود مىآيد و من مطلب را با ماندن در جبهه و حسرت بر رفتن شهيدان براى خودم به اثبات رساندهام، من چه بايد وصيت كنم. تا حق تمام مردم را اداء كرده باشم. الا وصيت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلطيدن در برنامههاى مكتب به اطمينان رساندن، بعضى شما انسانهاى قالبى به كجا مىرويد. شمايى كه بندهاى دلتان را با بندهاى دنيا محكم گره كردهايد و با آرزوهاى پىدرپى عمرى دراز را براى خود محاسبه كردهايد و خود را در قالبهاى محكم كردهايد كه هيچ دردى از اين رنجهاى انسانهاى محروم را درك نمىكنيد و با مربوط دادن حفظ اين جبههها به ديگران خود را از آن ساقط كردهايد. و گوش خود را گرفتهايد تا نداى پىدرپى امام را و گريههاى دردآلود مادران شهيد را و كودكان يتيم را نشنويد و چشمهايتان را بستهايد تا مصيبتهاى مردم را به چشم نبينيد تا خود در كنار همسرانتان آرام بياساييد. دگر باز ايستيد كه به قول على(ع) هيچ چيز اين بندهاى دنيا را از جان شما پاره نمىكند الا در زير دندان مصيبتها. بعضىها ,كمى سستى تن و روح را بشكنيد و هجوم روحى داشته باشيد كه خداوند همه ما را در راه عشق آزمايش مىكند. خداوندا خود شاهدى كه حق هيچكس از دوستان و خانوادهام را اداء نكردهام. اى كاش مىتوانستم حق ولى فقيه و رهبرم را اداء كنم و اى كاش مىتوانستم مفهوم گريههاى نيمه شب امام را درك كنم. اى كاش دردى از دردهاى اين مردم معصوم را درمان مىكردم. و اى كاش مىتوانستم حق محبتهاى دوستان را اداء مىكردم.
خدايا هر كدام از اين برادران كه در جبهه به شهادت مىرسيدند مىدانى كه خدايا زخمى بر قلبم به جا مىگذاشتند تا جايى كه خدايا تقاضاى مرگ مىكردم و تنها وصايا و هدف آنها بود كه مرا آرامش مىبخشيد. خداوندا ملت ما را آنچنان ايمانى عطا كن تا در جريانات پيچيده اجتماعى فرو نريزند و آنچنان ايمانى به مجاهدان همراه با فرهنگ عطا كن تا انعطافهاى سخت جبههها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوانهاى ما پيوندى آهنين عطا فرما. دو سوم از تمام دارائيم را به همسرم و بقيه را به پدر و مادرم تحويل دهيد و والدينم، همسرم را مثل دختر خودشان نگهدارى كنند و حتما همسرم در تربيت فرزندم كوشا باشد و اين جريانات در روح تو تأثير نكند و از فاطمهگونه بودن تو در اين زندگى سخت ما تشكر و قدردانى بسيار مىكنم. و من الله التوفيق. حميد صالحنژاد
*خبرگزاری دفاع مقدس
#شهید_حمید_صالح_نژاد
@dghjkb
Mojtaba Mirzadeh - Be Laleye Dar Khoon Khofte [SevilMusic].mp3
1.48M
قسم به اسم آزادی به لحظهای که جان دادی ♪♪ به قلب از هم پاشیده شهید در خون غلتیده ♪
♪♪♪ که راه ما باشد آن راه تو ای شهید ♪♪ که راه ما باشد آن راه تو ای شهید ♪♪♪
♪♪ همه به پیش همه به پیش ♪ به یک صدا ♪♪
♪ جاویدان ایران عزیز ما ♪
#مجتبی_میرزاده #دهه_فجر
@dghjkb
•𖣔•
#فجر43 🇮🇷 ✨
و قسم به سربازانِ
خط مقدمِ تو ... ،
که کوفه نمیشود اینجا.
ما آمدهایم ...
تا آماده شویم ...
برای نبرد نهایی ...
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
@dghjkb
🚨امشب ساعت ۲۱ همه با هم فریاد #الله_اکبر سر میدهیم؛
🔺قصد قربت کنیم و این را از بزرگترین عبادات قلمداد کنیم...
🔺برای خلوص و اثر بیشتر، خود و اعضای خانواده را تشویق کنیم به نیت یک شهید تکبیر بگویند.
+#الله_اکبر شهدایی بیشتر برکت میکنه #الله_اکبر
+ #دهه_فجرِ انقلاباسلامیِ #ایران_قوی مبارکباد✌️🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 به شکرانه چهل و سه سال عزت و افتخار جمهوی اسلامی ایران🇮🇷
گلبانگ تکبیر #الله_اکبر
⏰راس ساعت 21 امشب
#دهه_فجر
@dghjkb
خـوش بهحـٰالِ اونـٰایی که
تو ایـن بمیر بمیر شهیـد میشـن....
شادی روح شهدای گمنام🌺
شهدای انقلاب💐
شهدای دفاع مقدس🌸
شهدای هستهای🌺
شهدای مدافع حرم🌸
شهدای مدافع امنیت🌼
شهدای مدافع سلامت💐
شهدای امر به معروف🌺
شهدای روحانیت🌼
شهدای محراب🌸
و همه شهدا💐💐
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌺
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
@dghjkb
🇮🇷روز شمار وقایع دهه فجر ۵۷
بیست و یکم بهمن ماه
دستیابی مردم به اسلحهخانه نیروی هوایی و شدت یافتن درگیری مسلحانه مردم و نظامیان؛ انتشار متن فتوای امام مبنی بر باطل بودن قسم وفاداری ارتشیان به شاه؛ اعلام منع عبور و مرور از ساعت چهار و سی دقیقه عصر توسط ارتش شاه؛ انتشار حکم امام دربارهی ماندن مردم در خیابانها؛ پیوستن نیروی دریایی و هوایی به مردم
ساعت ۱۰ صبح اسلحهخانهی نیروی هوایی به همت مردم و کمک همافران فتح شد. ساعاتی بعد کلانتریهای ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد.
مردم تانکها و نفربرها را به خیابانها آوردند و به یکدیگر روحیه میدهند. فرمانداری نظامی که دستپاچه شدهاست، در آخرین اعلامیهاش که بارها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام کرد.
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.» مردم خیابانها را ترک نکردند.
*تابناک
@dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴امام محمد باقر(ع) فرمود:
بنده ی بدی است، کسی که دارای علاقه ای باشد که آن علاقه باعث خواری او گردد.
سفینه البحار،ج2،ص93
#احادیث
#امام_باقر علیهالسلام
@dghjkb
|•🇮🇷•|
این انقلاب، آنقدر تلاطم و سختی دارد
که یک روزی شهدا آرزو میکنند
زندہ شوند و برای دفاع از انقلاب
دوبارہ شهید شوند...
#حاج_قاسم
#عید_انقلاب
#بیست_دوم_بهمن
@dghjkb
°•🍃•°
ما برای آن که ایران گوهری تابان شود
"خون دل ها خورده ایم"🌻
#استوری | #Story
#پیروزیانقلاباسلامی
@dghjkb
🔰ولی فقیه در هر زمان و هر مکان
🔻ولی فقیه همه ی زمان ها و مکان ها را در زیر بال همای خود می گیرد و بر همه ی سرزمین ها و کشتزارهای حیات می بارد و همه جا و هر زمان را سیراب می کند.
بر گرفته شده از مبنای مکتب ولایت
#نقشه_راه_دولت_اسلامی
#تحول_معرفتی
#پست_شانزدهم
@dghjkb
🇮🇷روز شمار وقایع دهه فجر ۵۷
بیست و دوم بهمن ماه
اعلام بیطرفی ارتش؛ سقوط حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران
تهران و اغلب شهرستانها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابانها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر میشد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش، کارخانهها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابانها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیهای بی طرفی ارتش را اعلام کرد: «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد به پادگانهای خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواستههای ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی مینماید.» این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد.
مردم، زندان کمیته [کمیتهی مشترک ضدخرابکاری]را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگانها، پاسگاهها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آنها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگانهای خود برگردند.
درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلولهای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد.
در آخرین لحظهها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد.
*تابناک
@dghjkb
راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد چون رزق مؤمنین دائما برقرار است. رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سورهای امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم که اگر با دشمن روبرو شدیم با یک مشت به درک واصلش کنیم. والسلام. ابراهیم هادی...
به گزارش سرویس «فرهنگحماسه» ایسنا، ابراهیم هادی اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان متولد شد. او چهارمین فرزند خانواده بشمار میرفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را بدرستی شناخته بود. پدری که توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند.
ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. دوران دبستان را به مدرسه طالقانی و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان درس خواند. سال1355 توانست دیپلم ادبی بگیرد. از همان سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد.حضور در«هیئت جوانان وحدت اسلامی» و همراهی وشاگردی استادی نظیر «علامه محمد تقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد.
او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب در سازمان تربیت بدنی مشغول و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ابراهیم همچون معلمی فداکار و متعهد به تربیت دانشآموزانش پرداخت. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد و در والیبال و کشتی بینظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستاد.مردانگی او را میتوان در ارتفاعات سر به فلک کشیده «بازیدراز» و «گیلانغرب» تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسههای او در این مناطق هنوز در یاد همرزمانش میدرخشد.ابراهیم در عملیات «والفجر مقدماتی»، پنج روز به همراه بچههای گردان «کمیل» و «حنظله» در کانالهای «فکه» مقاومت کردند و تسلیم دشمن نشدند.
*خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا"
#شهید_ابراهیم_هادی #کانال_کمیل
@dghjkb
سرانجام در روز 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب خط مقدم او تنها ماند و از آن پس دیگر کسی او را ندید و گمنام باقی ماند. مزار یادبود این قهرمان شهید در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به چشم میخورد.
ابراهیم به دلیل ویژگیهایی اخلاقی، فرماندهی و شخصیتیای که داشته است تا کنون به عنوان یکی از شهدای مفقودالجسدی شناخته میشود که شنیدن زندگینامه او برای هر جوانی دلانگیز و هیجانآور است. در یکی از خاطرات درباره او نقل شده است:«درهمان ایام پایانی دبستان ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت که ابراهیم برو بیرون و تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کار کرده. اما روی حرف پدر حرفی نمیزدند. شب بود که ابراهیم برگشت با ادب به همه سلام کرد. سوال شد ناهار چه کار کردی؟ پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان میداد منتظر جواب ابراهیم بود. ابراهیم خیلی آهسته گفت که تو کوچه راه میرفتم دیدم یک پیرزن کلی وسایل خریده و نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمیخواستم قبول کنم، ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلاله چون براش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم.»
یکی از آشنایان ابراهیم درباره ادب او روایت میکند:« با موتور میرفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید و با اینکه مقصر بود، به ما بیاحترامی کرد. من دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قویای که داره پائین بیاید و جوابش را بدهد.ولی ابراهیم با آن لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد.»
*خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا"
#شهیدابراهیم_هادی
@dghjkb
🌷کانال «کمیل» و حماسه ابراهیم هادی در روز 22 بهمن سال 61
درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل میکند:« به بچههای گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام میکند چون فقط آتش و دود بود که دیده میشد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین میخوردند و بلند میشدند. میان سرخی غروب بالاخره آنها به خاکریز ما رسیدند. پرسیدیم از کجا میآیید؟ گفتند: از بچههای گردان کمیل هستیم. با اضطراب پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، کمی مکث کردند و ادامه دادند:ما این دو روز زیر جنازهها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی میزد، یک طرف با تیربار شلیک میکرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم میکرد، به مجروحان رسیدگی میکرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف میزنید مگر فرماندههتان شهید نشده بود؟ گفت:جوانی بود که نمیشناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم میکرد و روحیه میداد. داشت روح از بدنم خارج میشد. سرم داغ شده بود.
آب دهانم را فرو دادم چون که اینها مشخصات ابراهیم بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو میگی درسته؟ الان کجاست؟ گفت:آره انگار یکی دوتا از بچههای قدیمی آقا ابراهیم صداش میکردند. یکی دیگر گفت:تا آخرین لحظه که عراق آتش میریخت زنده بود، به ما گفت: عراق نیروهایش را عقب برده است حتما میخواهد آتش سنگین بریزد، شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوت است عقب بروید. دیگری گفت: من دیدم که او را زدند. با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین. بیاختیار بدنم سست شد. دیگر نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. سرم را روی خاک گذاشتم و تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور شد. از گود زورخانه تا گیلان غرب و ...بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شده بود !رفتم لب خاکریز میخواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچهها گفت با رفتن تو ابراهیم بر نمیگردد . همه بچهها حال و روز من را داشتند. وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود:«ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان کو شهیدانتان؟ » صدای گریه بچهها بیشتر شد. خبر شهادت و مفقود شدن ابراهیم خیلی سریع بین بچهها پخش شد. یکی از رزمندهها که با پسرش در جبهه بود گفت:همه داغدار ابراهیم هستیم. به خدا اگر پسرم شهید شده بود آنقدر ناراحت نمیشدم.هیچ کس نمیداند ابراهیم چه آدم بزرگی بود. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند.»
(کتاب «سلام بر ابراهیم» در صفحه 135 به بیان خاطرات و بخشهایی از زندگی نامه این پهلوان شهید پرداخته است.)
*خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا"
#شهید_ابراهیم_هادی
@dghjkb
امشبرضویون همه شادند همه
دل در حــرم رضــــا نهـــادند همه
عیـــدی ولادت از پــدر میگیرنـد
خشنــود ز مقـدم جـــوادنـد همه
#میلاد_امام_جواد(ع)💫
#میلاد_حضرت_علی_اصغر(ع)
#بر_همگان_مبارکباد💫
@dghjkb