🏴🏴
تیر نگذاشــت که یک جملـــه به آخـر برسد
هیچ کس حدس نمیزد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فـرات
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟
#القلب_لدیک_یا_علی_اصغر
#شب_هفتم #محرم
#شب_جمعه🌙
@dghjkb
#امام_حسين علیهالسلام فرمودند:
🍃 ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد و بخيل ترين مردم كسى است كه درسلام بُخل ورزد
بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۲۹۴
@dghjkb
- دارد این نوکر تو ،
میرود از دست، حسین.....!
- کربلا چاره درد است ،
بیا کاری کن
@dghjkb
🏴 همگام با قافله آزادگی/ وقایع روز هفتم محرم و بستن آب بر امام حسین(ع) و یاران
در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع) پیش از این نیز اشاره شد به اینکه روز هفتم دستور عبیدالله ابن زیاد به عمرسعد در کربلا رسید که ۵۰۰ سرباز سواره نظام دور شریعه فرات که به طرف خیمه گاه امام حسین(ع) بود، بگذارند تا مانع رسیدن امام حسین(ع) و یاران ایشان به آب شوند بنابراین از هفتم تا عاشورا آب بر خیام حرم بسته بوده است.
در روز هفتم دستور رسیده و محاصره فرات شروع شده و خبر معتبر طبری از هشام کلبی از ابومخنف از راویان کربلا این است که شامگاه هفتم که شب هشتم می شود یعنی شامگاه نخستین روزی که آب بر امام حسین(ع) و اصحاب و یاران ایشان بسته شد، سی نفر از اصحاب امام حسین(ع) به سرکردگی قمر بنی هاشم ابوالفضل عباس(ع) که یکی از اسباب مشهور شدن آن حضرت به سقای بنی هاشم در کربلاست، همین جریان است که هرکدام یک مشک و مجموعاً سی مشک به دوش کشیدند و در هوای تاریک و روشن شامگاه هفتم که مهتاب خیلی درخشان نیست، اما بی روشنی هم نیست، به سمت آب راه رفتند و عمرو بن حجاج زبیدی که اصالتاً از یمن و سران لشکریان کوفه بوده، گویا از قبل تعدادی از اهل کوفه که اکنون در میان یاران امام حسین(ع) بودند را می شناخت، از جمله نافع بن هلال بَجَلی؛ وقتی حجاج صدایش را بر بلند کرد که کیستید، نافع چون آشنا با حجاج بود، صدایش را بلند کرد و گفت که من نافع هستم و چون از قبل یکدیگر را می شناختند و رفاقت داشتند، حجاج گفت اهلاً و سهلاً، اما چه می خواهی؟ گفت: می خواهم از این آب بیاشامم، گفت: بخور، اما برای حسین(ع) نبر، نافع به یاران خود اشاره کرد و آنها توانستند سی مشک خود را پر از آب کنند، در این زمان حجاج و یارانش متوجه شدند که اینان یک نفر نیستند و سی نفر هستند و لذاست که حجاج دستور داد که جلوی آنها را بگیرند و اگر مانع شدند با آنها کارزار کنند و زد و خوردی شد، اما منتهی به قتل کسی نشد، البته بنا بر خبر یک یا دو نفر مجروح شدند و شاید یک تا دو نفر از لشکر دشمن کشته شد، اما به سی نفر اصحاب ابوالفضل(ع) آسیب چندان نرسید مگر همان دو نفری که مجروح شدند، و آنها این سی مشک را به خیمههای امام حسین(ع) رساندند و لذاست که شیعیان عرب شبانه روز هفتم (که شاید رجحان با این بود که شبانه روز هشتم را چون این جریان شب هشتم واقع شده) را اختصاص به ذکر حضرت ابوالفضل(ع) دادند.
شیعیان عجم شب هفتم را به شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) اختصاص می دهند. در روز عاشورا شاید مصیبت بارترین شهادتی که واقع شده، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) است که ظاهرا جزو آخرین شهدای بنی هاشم و کوچکترین شهدای بنی هاشم در کربلا بود. فرزند شیرخوار امام حسین(ع) در مجالس ایرانیان به نام علی اصغر شناخته می شود گرچه در مقاتل معتبر کهن به نام عبدالله فرزند امام است.
شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)
آیت الله یوسفی غروی استاد برجسته تاریخ اسلام در کتاب مقتل سیدالشهدا، درباره نحوه شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) آورده است: حسین(ع) مقابل خیمه نشست بود که فرزندش عبدالله بن الحسین را که طفلی شیرخوار بود، آوردند. او را در دامان خود نشانده بود که مردی از بنی اسد تیری به سوی طفل انداخت و گلویش را درید.
امام حسین(ع) خون را در کف دست جمع کرد و آنگاه آن را بر زمین ریخت و گفت: «خدایا، اگر تو مقدر کردهای که پیروز نشویم، پس خیر ما را در این امر قرار بده و انتقام ما را از این ستمکاران بستان!» آنگاه طفل را برد و در کنار دیگر کشتگان اهل بیت خود قرار داد.
fa.shafaqna.com
#وقایع_روز_هفتم_محرم #روز_هفتم
@dghjkb
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #نماهنگ #روز_هفتم #محرم
🌴مثلا تو رو تاب میدم
🌴مثلا تو رو آب میدم
🎤 #محمدرضا_بذری
بسیار دلنشین
@dghjkb
بس کن رباب...
سر به سرِ غم گذاشتی
▪️اصــلا
▪️خیـال کـن
▪️که تو اصغـر نداشتی.....
@dghjkb
▪️شب هشتم:
حضرت علی اکبر(علیهالسلام)
علی اکبر(علیهالسلام) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(علیهالسلام) قوت بخشد. علی اکبر(علیهالسلام) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
منبع:gamenetyahoo.blogfa.com
*بیتوته
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
@dghjkb
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#پیامبر_اکرم صلّی الله عليه وآله فرمودند:
🍃 پارهای از تن من در سرزمین خراسان دفن میشود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمیکند، جز این که خداوند پریشانی را از او میزداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمیشود، مگر آن که خداوند گناهانش را میآمرزد.
وسائل الشیعه ج۱۰ ص۴۳۷.
@dghjkb
غلبه تشنگی بر خیمهها
گفته میشود در روز هشتم محرم تشنگی حسین(ع) و اصحابش را رنج میداد. در آن زمان سیدالشهدا(ع) تیری برگرفت و پشت خیمهها آمد و گویند بین نه تا نوزده گام به سوی قبله رفت و آنجا را حفر کرد و چشمهی آبی شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشکها را پر کردند، پس از آن چشمه پنهان شد. هنگامی که این خبر به عبیدالله رسید پس پیکی به سوی عمر سعد فرستاد و گفت «به من خبر رسیده حسین چاه میکند و خود و اصحابش آب مینوشند، چون نامهام به تو رسید ملتفت باش و تا توانی نگذار که آنها چاه بکنند و آبی بنوشند، بر آنها تنگ بگیر.» عمر بن سعد در این جا نهایت سخت گیری را به آنها کرد.
ملاقات زید بن حصین همدانی از یاران امام با عمر بن سعد
هنگامی که تحمل تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب حسین (ع) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به امام حسین(ع) گفت «یابن رسولالله اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد» امام نیز موافقت کردند. همدانی نزد عمر رفت، ولی سلام نکرد، عمر گفت: ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام نکردی؟ وی در جواب گفت: اگر چنان که میگویی مسلمان بودی، پس چرا بر خاندان پیامبر(ص) شورش کردی و تصمیم به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میكنی و گمان بری که خدا و رسولش را میشناسی؟ عمر سعد گفت همهی اینها را میدانم ولی نمیتوانم از حکومت ری بگذرم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را برای امام حسین(ع) تعریف کرد و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند.
دیدار امام حسین(ع) با عمر بن سعد
امام حسین (ع)، عمرو بن قرظه انصاری اهل مدینه و ساکن کوفه که از یاران بسیار فعال ایشان محسوب میشد را نزد عمر بن سعد فرستاد تا به او بگوید که شبانه میان دو لشکر همدیگر را دیدار کنند. عمر بن سعد با بیست سوار آمد و حسین (ع) نیز با بیست سوار آمد و مذاکرات کاملا محرمانه تا پاسی از شب انجام شد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال سیدالشهدا(ع) كه میفرمودند «آیا میخواهی با من مقاتله كنی؟» عذری میآورد. یك بار گفت میترسم خانهام را خراب كنند، امام فرمودند: من خانهات را میسازم، عمر سعد گفت: میترسم اموال و املاكم را بگیرند امام حسین(ع) فرمودند: من بهتر از آن را به تو از ملک خود در حجاز میدهم، عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. امام حسین(ع) که دید نصیحت و هدایت بر عمر سعد کارساز نیست و او از تصمیم خود باز نمیگردد، فرمود «دیری نخواهد گذشت که بر بستر خودت کشته میشوی و در روز حشر نیز خدا تو را نخواهد آمرزید. من میدانم که گندم ری را جز مدت اندکی نخوری». عمر سعد با تمسخر پاسخ داد: اگر گندم بهرهام نشود، از جو استفاده میکنم.
فرستادن شمر به کربلا
روایت شده در پایان گفتوگوی امام حسین(ع) با ابن سعد، عمر طی نامهای خطاب به عبیداللَّه بن زیاد نوشت «حسین بن علی(ع) با من پیمان بست که از همان جا که آمده به همان جا بازگردد یا به یکی از سرحدات بلاد مسلمین برود و در حقوق و تکالیف همانند دیگر مسلمانان بوده، در سود و زیان مسلمانان شریک باشد، یا به نزد یزید برود تا هر چه یزید حکم دهد درباره او اجرا کنند و این مایه رضای شماست و صلاح امت است».
عبیدالله پس از این گفتوگو، نامهای نوشت و به شمر بن ذیالجوشن سپرد تا به کربلا برود. در نامه نوشته شده بود: باری، تو را نفرستاده ام تا شانه از زیر کار خالی کنی. تو به آرامش و صلح و آسایش دل بسته ای. اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آنها را نزد من بفرست و گرنه، بر آنها حمله ور شو و پس از قتل آنان، اعضای بدنشان را قطعه قطعه کن. پس از کشتن حسین بر سینه و پشت وی اسب بتاز که وی ناسپاس و سرکش و گستاخ و بیدادگر است. اگر به دستور من عمل کردی، پاداش فرمانبر مطیع را دریافت خواهی کرد و اگر چنین نمیکنی، سپاه را به شمر بن ذی الجوشن بسپار که فرمان لازم را به او داده ایم.
عبیدالله زیاد به شمر گفته بود اگر عمر سعد پذیرفت که با حسین بجنگد مطیع او باش وگرنه، گردنش را بزن و سرش را به کوفه بفرست و خود فرماندهی سپاه را عهده دار باش. شمر با این زمینهسازی و با استفاده از موقعیت و روحیات عبیدالله بن زیاد، به سمت کربلا حرکت کرد.
منابع:
تاریخ طبری
نفس المهموم
مقتل الحسین
**خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا"
#وقایع_روز_هشتم_محرم #روز_هشتم
@dghjkb
آب آوردن حضرت ابوالفضل العباس
چون تشنگی بر امام حسین (ع) و یارانش شدت گرفت، برادرش عباس بن علی(ع) را با ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را همراه با ۲۰ مشک جهت آوردن آب به سوی شریعه روانه کرد. گفته میشود احتمالا هر نفر یک مشک داشته است. در منابع، زمان این آب آوردن روشن نیست. طبری آن را پس از دستور منع آب از سوی ابن زیاد، گزارش میکند؛ بنابراین باید مربوط به روز هفتم یا پس از آن باشد حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پُر می شدند.
با رسیدن حضرت عباس(ع) و یارانش و ممانعت عمروبن حجاج جهت برداشت آب برای کاروانیان حسین، این دو با یکدیگر درگیر شدند آنگاه بود که نافع پرچمدار حضرت عباس(ع) و یارانش گفت: مشک هایتان را پر کنید و پیادهها مشکها را پر کردند. برخی گفتهاند لقب «سقا» از این لحظه به ابوالفضل العباس(ع) داده شد.
منابع:
تاریخ طبری
نفس المهموم
مقتل الحسین
**خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا"
#وقایع_روز_هشتم_محرم #روز_هشتم
@dghjkb