eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
700 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
به همت نیروهای بهداری آماده شده بود. هوانیروز هم بالگردهایش را ظرف مدت یک ماه آماده کرد. آن‌ها باید پشتیبانی عملیات، تخلیه مجروحان و جابجایی نیروها را با بالگردهایشان انجام می‌دادند. نیروی هوایی چند پایگاه موشکی ساخت تا از نیروهایی که از کارون می‌گذرند، حمایت کنند. خلبان‌های این نیرو، حدود 100 تن بمب روی نیروهای عراقی در محور شمالی ریختند و عراقی‌ها گمان می‌کردند جهت حمله ایرانی‌ها از سمت شمال است. منطقه عملیاتی بیت المقدس - 17 اردیبهشت61  سرعت در این عملیات بسیار مهم بود و جنگ سختی در پیش روی ایرانی‌ها قرار داشت. ارتش و سپاه و بسیج هم باید در کنار هم می‌جنگیدند تا از هم به بهترین نحو حمایت کنند. *عبور از کارون غروب روز 9 اردیبهشت 1361 قبل از تاریکی، نیروهای ایرانی از دو محور از کارون عبور کردند. قرارگاه‌های فتح و نصر در این محورها بودند. نیروها بیشتر با «قایق» و ماشین‌ها و تجهیزات به وسیله «پل‌های پی ام پی» به آن‌سوی کارون منتقل شدند. در شمال و در محور کرخه کور(نور) رزمندگان قراگاه قدس با گذر از معبرهایی که قبلا باز شده بود، به نیروهای عراقی نزدیک شده و حدود ساعت یک نیمه شب با عراقی‌ها درگیر شدند. * منطقه‌ای که خالی شد سرانجام در شب 10 اردیبهشت رمز عملیات خوانده شده و آتش‌ریزی آغاز شد. در محور کارون، قرارگاه فتح، پیشروی خوبی داشت و به جاده اهواز – خرمشهر رسید و منتظر ماند تا قرارگاه نصر هم به جاده برسد؛ اما در محور قراگاه نصر، کار به گره خورد. آتش عراقی‌ها زیاد بود و فرماندهان نگران بودند که نکند عراقی‌ها آگاهانه، ایرانی‌ها را به قتلگاه هدایت می‌کنند. کماندوهای ورزیده عراقی به سمت جاده می‌آمدند تا با ایرانی‌ها درگیر شوند. جنگ تن با تانک شروع شده بود و ایرانی‌ها شش روز مردانه در گرمای کلافه کننده اردیبهشت خوزستان مقاومت کردند. خلاصه ایرانی‌ها ایستادگی کرده و جاده را به دست آوردند. پس از شش روز، نتیجه عملیات در قسمت کارون خوب بود. اما در قسمت شمالی و کرخه کور، نیروها در موانع دشمن زمینگیر شده بودند و زیر آتش سنگین آن‌ها تلفات می‌دادند. البته این محور تمرکز را از عراقی‌ها گرفته بود و در پیروزی محور کارون تاثیر زیادی داشت. نقشه مرحله دوم عملیات  در مرحله دوم، باز هم نیروهای قرارگاه قدس، شانس‌شان را امتحان کردند و نیروهای رسیده به جاده هم به سوی شلمچه، راهشان را ادامه دادند. عراق که فکر می‌کرد ایرانی‌ها به سمت خرمشهر می‌روند، با رفتن آن‌ها به سمت مرز، کاملا غافلگیر و وحشت زده شد. اگر طبق طرح، ایرانی‌ها از مرز رد شده و به نشوه می‌رسیدند، از آنجا تا خرمشهر، عراقی‌ها محاصره می‌شدند. رزمندگان لشکر 21 حمزه ارتش در مرحله دوم عملیات  عراق که نه تنها خرمشهر بلکه بصره را هم در خطر می‌دید، قید جنگیدن با نیروهای قدس را زد و جلوی آن‌ها را خالی کرد و نیروهایش را برای مقابله با نیروهای قرارگاه نصر و فتح به عرض‌های جنوبی‌تر منتقل کرد. *انتظار مردم و رسانه‌ها نیروهای قدس که در ابتدا جنگ سختی کرده بودند، هر چه پیش آمدند، دشمنی ندیدند. در نتیجه، هویزه، جفیر و پادگان حمید آزاد شد.  خوشحالی از آزادی هویزه  در مرحله دوم عملیات، به رغم مشکلات و سختی ها، آزادسازی هویزه و پادگان حمید، تا حدودی خستگی را از تن رزمندگان درآورد  جز ویرانه ای از هویزه باقی نمانده بود  البته از این مناطق بجز ویرانه‌ای باقی نمانده بود. مثلا از هویزه فقط یک ساختمان و یک مسجد به جا مانده بود. حالا ایرانی‌ها می‌خواستند به مرز بین‌المللی و ساحل شط‌العرب برسند.  نقشه مرحله سوم عملیات  حضور نیروهای عراقی، تصور عبور از مرز و رسیدن به آن سوی ساحل شط‌العرب را از ایرانی‌ها دور کرد و فقط در این فکر بودند که بقیه نیروها به شلمچه برسند تا محاصره عراقی‌ها کامل شود. آن‌ها 11 روز جنگیدند تا دو کیلومتر جلو بروند و خرمشهر را محاصره کنند، اما نشد.  رزمندگان برای عملیات بیت المقدس، بهای سنگینی پرداختند  مردم منتظر آزادی خرمشهر بودند و روزنامه‌ها یک هفته بود می‌نوشتند: خرمشهر در آستانه آزادسازی است. ایرانی‌ها بی‌رمق بودند و ممکن بود داشته‌های عملیات را از دست بدهند.  نقشه طرح مشترک محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی  نیروهای تازه نفس به جبهه‌ها رسیدند. محسن رضایی و صیاد شیرازی، آخرین خبرها از مناطق عملیاتی را بررسی می‌کردند که به نتیجه مشترکی رسیدند. حمله به محدوده نهر خین، طرحی بود که به ذهن آن‌ها رسیده بود. منطقه‌ای در جنوب شلمچه و نزدیک‌تر به خرمشهر. توان عراقی‌ها برای جلوگیری از رسیدن ایرانی‌ها به نشوه و شلمچه بود و تا حدودی از نهر خین غافل شده بودند. ابتدا این طرح مخالفانی داشت اما بالاخره قرار شد این تغییر جهت انجام شود.  علی صیاد شیرازی -  اوایل خرداد61- پل قدیمی خرمشهر  عراق نیروی بیشتری در منطقه داشت اما انگیزه ایرانی‌ها بیشتر بود. صدام به ارتشش فرمان
می‌داد که محاصره خرمشهر را بشکنند و می‌گفت که هر کس سرپیچی کند، اعدام خواهد شد. هنوز حدود 15000 عراقی در خرمشهر بودند.  محوطه گمرک خرمشهر - 3 خرداد 61  محوطه بندر خرمشهر - 3 خرداد61 - لحظاتی قبل از فتح خرمشهر  *700نفر به 15000نفر روز اول خرداد بود که ایرانی‌ها به نهر خین حمله کردند و در پایان دومین روز خرداد، محاصره خرمشهر کامل شد. عراقی‌ها از شلمچه به خرمشهر پاتک کردند که با مقاومت ایرانی‌ها روبرو شدند.  عراقی ها بدون درگیری خودشان را تسلیم کردند  کلاه های عراقی به جای مانده در محوطه بندر خرمشهر - نشان شکست سنگین  صبح روز سوم خرداد، فقط 700 ایرانی در دروازه‌های خرمشهر بودند و صیاد شیرازی مردد بود به آن‌ها بگوید که با 15000 نیروی عراقی در شهر مقابله کنند یا نه. در همین گیر و دار بود که 15000 نیرو صف بستند تا اسیر شوند. ایرانی‌ها هم مجبور شدند برای اسیر کردن آن‌ها وارد شهر شوند.  خوشحالی مردم  خوشحالی رزمندگان  ظهر سوم خرداد، مردم خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدند و خوشحال شدند. چهارم و پنجم خرداد، عراقی‌ها تلاش کردند مقاومت ایرانی‌ها را در نهر خین بشکنند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. شادی مردم  مسجد جامع خرمشهر هنوز پابرجا بود  هاوارد تیچر، از مقامات نظامی‌پنتاگون بعدها گفت: پس از سقوط خرمشهر، رابطه ما با عراق فقط یک تبادل اطلاعات معمولی نبود؛ ما به عراق، هر چه می‌خواست دادیم تا از ایران شکست نخورد... *با الهام از تاریخ جنگ ایران و عراق (*پایگاه خبری_تحلیلي مشرق نیوز) @dghjkb
تمام شد.... تمام شد..... سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی... همان سفره ای که کنارش ... گداترها...برايت عزيزتر بوده اند..... 🌱تمام شد.... همه ثانیه های خیسی... که تو را يكجا به آغوش من، هدیه می کردند.... 🌱تمام شد..... تمام جرعه های آبی... که لحظه های افطار، هستی حسین را بر لبانمان زنده می کردند... همه زمزمه های...اللهم لک صمنا ... بهمراه یک قطره اشک....و السلام علیک یا اباعبدالله.... 🌱وااای دلبرم... قلبم... از لرزيدن.. دست برنمي دارد... بهانه هایش... غم انگیزتر شده... اشک هایش...داغ تر شده... چه کنم، اگر رمضان دگر....را نبینم.. دستانم... هنوز خالی اند..... و قلبم...هنوز بیمار... 🌱من هنوز.... به اجابت نرسیده ام... من هنوز...یوسفم را ندیده ام... من هنوز...یک نماز عید را...به امامت او، اقامه نکرده ام.... 🌱تمام شد.... و چشمان ما همچنان، براه مانده است... چشم براه روزی که... با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیم.... ؛؛ اللهم اهل الکبریا و العظمه... و اهل الجود و الجبروت... و اهل العفو و الرحمه.... 🍃یا اهل التقوی.... اولین و آخرین دعا...؛ ما را به یک اشاره ظهورش... اجابت کن.. @dghjkb
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🔴 امتحان شدن شیعیان در آخرالزمان ♦️ امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنه‌های زمان غیبت می‌فرماید: «وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛َّ وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ حَتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»؛ ♦️ به خدا سوگند شما خالص می شوید؛ - به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ - به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ - تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر. ♦️در این میان کسانی نجات خواهند یافت که: ١- خود را در زمان غیبت به امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نزدیک و نزدیک تر کنند؛ ٢- خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند(تزکیه نفس کنند). ٣- شناخت امام زمان -عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است. بحارالانوار، ج ۵، صفحه ۲۱۶ ‏ @dghjkb
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 ✨ طاعات و عبادات همگی قبول درگاه حق ،ان شاءالله 🌻 عید سعید فطر بر همگی شیعیان و مسلمانان جهان مبارک و شادباش ،ان شاءالله 🌹التماس دعای فرج @dghjkb
🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊 🔸چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری شهر دزفول قهرمان ،گرامی باد ...با کمی جستجو و مطالعه به این حقیقت میرسیم که چه فداکاری ها و چه خون ها که نثار حفظ ،ذره ذره خاک کشور نشده، افسوس اگر از این خون ها و فداکاری ها بی توجه رد بشیم و اونهارو نادیده بگیریم. @dghjkb
شهادت یک واژه و راهِ تمام نشدنی است... و آنقدر دست یافتنی است که هر کسی می تواند،، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت... و اما هر آرزویی،،، بهایی دارد.... بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند ، و ما با جان... وجان دادن خالص و مخلص شدن می خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد... و همه اینها خلاصه می شود در شهیدانه زندگی کردن... شهدانه زندگی کنیم تا شهید شویم @dghjkb
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌹وصيت نامه شهيد خيرالله قدسي.. خانواده عزيز و دوستان گرامي اگر من شهيد شدم هرگز به من ناكام نگوييد چون كه به بهترين كام ها با در آغوش كشيدن عروس شهادت رسيده ام به رهبر بگوييد كه من فرياد خميني رهبر را تا اندازه اي كه مي توانسته ام به گوش مردم رساندم به دوستان و همسنگرانم بگوييد كه من در اين امتحان كه قلم آن از خون سرخ و گرم خودم و كاغذ آن بيابان هاي سوزان خوزستان بود قبول شده ام، شهيد گلي است كه هرگز پرپر نمي شود". (*بنیاد شهید و امور ایثارگران،*نوید شاهد) @dghjkb
یکی از بچه های سپاه تهرانی با لباس سبز سپاهی رفت سینه دژ ، در حالی که مثل باران دور و بر او خمپاره و توپ می ریخت. فریاد زد:« برادرها، شما را به جان امام عزیزمان قسم می دهم به این کافران امان ندهید. اینجا مرز اسلام و کفر است.» حاج باقر سیلواری می گوید که این برادر شجاع را در اردوگاه رمادی عراق دیدم. او هم مثل من اسیر شده بود. بعد از مجروحیت شدید و مقاومت روی جاده اهواز_خرمشهر. روحانی خوش سیمایی هم در گردان داشتیم که صوت دلنشین قرآنش همیشه در گوشمان بود. او هم آنجا کاری کرد کارستان، از لب دژ عبور کرد و رفت سینه به سینه تانک ها شد و افتاد میانشان. اولی را با آر پی جی زد که تانک بغل دستی او را به کالیبر بست. افتاد و ما دیدیم که تانک عراقی چطور سر او را زیر شنی خود له کرد. (*وقتی مهتاب گم شد،«خاطرات علی خوش لفظ»‌) @dghjkb
خـــدایا.... به دو راهی های زمین که میرسم چشم به آسمان میدوزم... آنجا راه همیشه یکیست.. خطا از من است، می دانم.... از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد" امـا به دیگران هم دلسپرده ام. از من ڪه سالهاست گفته ام "ایاک نستعین" امــــــــــا به دیگران هم تکیه کرده ام..... امــا رهایم نکن... @dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 امام علی (ع) : تو، به ادب خود ارزش مى‌يابى؛ پس آن را با بردبارى زينت بخش غررالحكم، ح 3813 @dghjkb