📃نسل از دست رفته یا نسل دستنیافتنی؟
🔺جنگ تحمیلی که تمام شد، پسران دهه شصتی هنوز پشت لبشان سبز نشده بود. تکلیف دخترها هم که معلوم بود؛ هنوز به تکلیف نرسیده بودند. دهه شصتیها دستی بر آتش دفاع مقدس نداشتند، اگرچه دود جنگ بدجوری به چشم این نسل فرو رفت. نسل سوخته نبودند اما مجال این را هم نداشتند تا در کورهی معارف جنگ، پخته شوند. قد درک آنها به انقلاب ۵۷ نمیکشید و در دفاع مقدس نیز تازه داشتند قد میکشیدند. هنوز چشمشان به درس و کارنامه نخورده بود که قطعنامه امضا شد. وقتی امام جام زهر را نوشید، هنوز دهان این نسل بوی شیر میداد. هیچ دهه شصتی نفهمید که «فتح خرمشهر یک مسأله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.» آنها کجا میدانستند که «دفاع مقدس از الطاف خفیهی الهی است.» نمیدانستند که «پاوه باید آزاد شود»، جملهای تکوینی است، نه تکلیفی. اینکه نگاه خلّاق امام روح الله جنگ را برعکس خلایق گنج میدید، کجا در قاموس فهم این نسل جای داشت؟
🔺اگر غرامت جنگ به قربانیان آن میرسد، میراث دفاع مقدس اما نسل به نسل باید دست به دست شود. دهه شصتیها امروز دهه نودیها را در دامن دارند. همان بچه دبستانیهایی که امید امام بودند، امروز بچه دبستانی دارند. آفتاب معارف جنگ تحمیلی به خودشان نتابیده هیچ، فرزندانشان سایهی جنگ را هم ندیدهاند. نسلی که آفتاب و مهتاب ندیده، لابد درکی از منوّر و خمپاره ندارد. واقعیت اما این است که ما زیادی مقهور عصر ماهواره شدهایم. وقتی آمار داشتههایمان را از بلندگوهای دشمن بشنویم، دستگاه محاسباتیمان مختل میشود. نسل دستنیافتنی را نسل از دست رفته میپنداریم. نفوذ فرهنگی جدی است، اما القای استحالهی فرهنگی جدیتر است. بنمایهی رشادت و ستمناپذیری هنوز در خمیرهی نسل نو هست. ظواهر شاید عوض شده اما هنوز قلبهای پاک برای اعتلای این خاک میتپد. چون عرصهی اثبات وفاداری نسل غیورِ از جنگ جامانده فراهم نشده، آنها را دستکم گرفتهایم.
🔺وقتی ما زیر بمباران هژمونی رسانهای غرب سنگر گرفته بودیم، دهه شصتیها بیرق دفاع از حرم را برداشتند و دهه هفتادیها جاپای حسین فهمیده گذاشتند. در منظومهی معیوب ادراک ما از چیستی و چگونگی نسل جدید، صدرزادهها و حججیها نه یک جریان زندهی فراگیر، بلکه یک مثال نقض محسوب میشوند. اخبار را اگر درست دنبال کنیم، شهید دهه هشتادی هم داریم. وقتی انقلاب و دفاع مقدس هنوز برای مجاهدان لبنانی و یمنی و سوری الهامبخش است، چرا برای دهه نودیهای میهن خودمان نباشد؟ اینکه در فهم چراییِ تکثیر و توزیع و صدور گفتمان «سلام فرمانده» در باب مهدویت درماندهایم، یعنی نسل غیور جامانده را دستکم گرفتهایم. با همهی کاستیها و سستیها و نادرستیها، به آینده انقلاب باید خوشبین بود حتی اگر لازم باشد برچسب سادهلوحی را به جان خرید.
#سوم_خرداد
#سلام_فرمانده
@dghjkb
🏴مدافع حرم «صیاد خدایی» در خیابان مجاهدین اسلام به شهادت رسید
حوالی ساعت ۱۶ امروز در حوالی خیابان مجاهدین اسلام تهران دو موتور سوار با شلیک ۵ گلوله یکی از مدافعان حرم را در هنگامی که قصد ورود به منزل داشت ترور و به شهادت رساندند.
بنابر اعلام منابع آگاه ضاربین تحت تعقیب نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند.
** تایید شهادت سرهنگ صیاد خدایی توسط سپاه پاسداران
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای با اعلام خبر اقدام جنایتکارانه تروریستی ضد انقلاب و عوامل وابسته به استکبار جهانی در شهادت یکی از مدافعان سرافراز حرم افزود : عصر امروز (یکشنبه) در یکی از کوچه های منتهی به خیابان مجاهدین اسلام در شرق تهران ، مدافع حرم "سرهنگ پاسدار صیاد خدایی" هدف جنایت تروریستی ضد انقلاب و عوامل وابسته به استکبار جهانی قرار گرفت.
این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت مدافع سرافراز حرم " سرهنگ پاسدار صیاد خدایی " به خانواده معظم وی تاکید کرده است: اقدام لازم برای شناسایی و دستگیری ضارب یا ضاربین پیشبینی و در حال انجام است.
*خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا"
#مدافعان_حرم #شهادت_سرهنگ__صیاد_خدایی
@dghjkb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
☘رسول خدا صلّی الله علیه وآلهوسلم:
در ميزان كسى در روز قيامت چيزى بهتر و بافضيلتتر از اخلاق نيكو گذاشته نمی شود.
«معادشناسی» ج ۸ ص ۱۶۹ از «اصول کافی»
#پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
@dghjkb
پنـجره را بگشـای
دیدگانت را بہ آفتـاب گره بزن
و بـرای امـروزت خوشبختی
را زمـزمـه کن
امـروز خـدا لبخنـدش
را بہ تـو میبخشـد
صبــحها
مسیـری روشـن آغـاز میشـود
بہ سـوی مقصـدی و هـدفی
پس با همـهٔ توانـت قـدم بردار
و یـادت باشـد
همهٔ آنچه زیباست در همین مسیر
و در بین راه رسیـدن نهفته است
@dghjkb
ادعــایی در شما نمی بینیم
و تمـــام هویتتان
خلاصه شـدہ در
همیــن بی ادعــایی ...
🌾مـــا را دریابــید
ای مــــــردان بی ادعـا
#شهدای_غواص
@dghjkb
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹*عصبانیت شدید لندن نشین ها از سلام فرمانده*
*در آستانه برگزاری اجتماع بزرگ سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی تهران ، رسانههای دشمن به شدت از استقبال مردمی به این سرود عصبانی شدهاند و در بخشهای مختلف خبری و تحلیلی به این اتفاق میپردازند*
*بله یادمون نرفته سلفی گرفتنها و پخش موسیقیها در مدارس به همراه رکس و ... در دوران روحانی مچکریم!*
♦️*عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید!*
✅ *همه دهه نودیهامون فدای فرمانده!*
@dghjkb
YEKNET.IR - shoor - vafat hazrat zeinab 1400 - narimani.mp3
6.94M
🌷 #شهید_حسن_صیاد_خدایی
⏯ #شور #شهدا #مدافعان_حرم
🍃نکنه زودی یادمون بره
🍃شهدای راه زینب(س)
🎤 #سید_رضا_نریمانی
بسیار دلنشین
🌷 #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
@dghjkb
خرمشهر، شهر خون آزاد
صبح روز سوم خرداد، فقط ۷۰۰ ایرانی در دروازههای خرمشهر بودند و صیاد شیرازی مردد بود به آنها بگوید که با ۱۵۰۰۰ نیروی عراقی در شهر مقابله کنند یا نه. در همین گیر و دار بود که ۱۵۰۰۰ نیرو صف بستند تا اسیر شوند. ایرانیها هم مجبور شدند برای اسیر کردن آنها وارد شهر شوند.
این پایان عملیاتی بود که ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ با رمز "یا علی ابن ابی طالب" در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان با ۱۳۰ هزار رزمنده کار خود را آغاز کرد عملیاتی که بیت المقدس نام گرفت.
ما بین عملیاتهای قبلی تا شروع این عملیات حدود دو تا چهار ماه فاصله افتاده بود و فرماندهان جنگ در این فکر بودند که عملیات بعدی را با زمانی کوتاهتر اجرا کنند تا از این طریق، عراقیها را غافلگیر کنند. اما فرماندهان تیپها به این نکته اشاره میکردند که نیروهایشان نزدیک به سه ماه است مرخصی نرفتهاند و چند ماهی زمان میخواهند تا آنها را سازماندهی کنند. اما همه میدانستند که اگر یک روز هم عملیات، زودتر شروع شود، چند درصد به موفقیت آن افزوده میشود.
ارتش ایران قبل از انقلاب، چند مانور نظامی در خوزستان انجام داده بود و فهمیده بود که عبور از کارون غیر ممکن است و این کار را خط قرمز خوزستان میدانست. احتمالا این اطلاعات به عراقیها هم رسیده بود و آنها هم فهمیده بودند که ایران از این نقطه قادر به حمله نیست و به همین خاطر، نیروهایش را از کنار کارون به جاده اهواز-خرمشهر منتقل کرده بود.
ایرانیها تصمیم گرفته بودند از کارون بگذرند. ساعتها زمان برد تا این بخش را طراحی کنند. چگونگی گذشتن از کارون یک بخش از کار بود و چگونگی ادامه بقیه عملیات، بخش دیگر و مهمتر. فرماندهان سپاه با چند مرحلهای شدن عملیات مخالف بودند و ارتشیها میگفتند با چند مرحلهای شدن، میتوانند طراحی دقیقتری داشته باشند. به هر حال طرحی ما بین چند مرحله شدن و نشدن، طراحی شد.
سرعت در این عملیات بسیار مهم بود و جنگ سختی در پیش روی ایرانیها قرار داشت. ارتش و سپاه و بسیج هم باید در کنار هم میجنگیدند تا از هم به بهترین نحو حمایت کنند.
غروب روز ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ قبل از تاریکی، نیروهای ایرانی از دو محور از کارون عبور کردند. قرارگاههای فتح و نصر در این محورها بودند. نیروها بیشتر با «قایق» و ماشینها و تجهیزات به وسیله «پلهای پی ام پی» به آنسوی کارون منتقل شدند. سرانجام در شب ۱۰ اردیبهشت رمز عملیات خوانده شده و آتشریزی آغاز شد.
پس از شش روز، نتیجه عملیات در قسمت کارون خوب بود. اما در قسمت شمالی و کرخه کور، نیروها در موانع دشمن زمینگیر شده بودند و زیر آتش سنگین آنها تلفات میدادند. البته این محور تمرکز را از عراقیها گرفته بود و در پیروزی محور کارون تاثیر زیادی داشت.
در مرحله دوم، باز هم نیروهای قرارگاه قدس، شانسشان را امتحان کردند و نیروهای رسیده به جاده هم به سوی شلمچه، راهشان را ادامه دادند. در مرحله دوم عملیات، به رغم مشکلات و سختی ها، آزادسازی هویزه و پادگان حمید، تا حدودی خسنتگی را از تن رزمندگان درآورد البته از این مناطق بجز ویرانهای باقی نمانده بود. مثلا از هویزه فقط یک ساختمان و یک مسجد به جا مانده بود. حالا ایرانیها میخواستند به مرز بینالمللی و ساحل شطالعرب برسند.
حضور نیروهای عراقی، تصور عبور از مرز و رسیدن به آن سوی ساحل شطالعرب را از ایرانیها دور کرد و فقط در این فکر بودند که بقیه نیروها به شلمچه برسند تا محاصره عراقیها کامل شود. آنها ۱۱ روز جنگیدند تا دو کیلومتر جلو بروند و خرمشهر را محاصره کنند، اما نشد.
مردم منتظر آزادی خرمشهر بودند و روزنامهها یک هفته بود مینوشتند: خرمشهر در آستانه آزادسازی است. ایرانیها بیرمق بودند و ممکن بود داشتههای عملیات را از دست بدهند.
نیروهای تازه نفس به جبههها رسیدند. عراق نیروی بیشتری در منطقه داشت اما انگیزه ایرانیها بیشتر بود. صدام به ارتشش فرمان میداد که محاصره خرمشهر را بشکنند و میگفت که هر کس سرپیچی کند، اعدام خواهد شد. هنوز حدود ۱۵۰۰۰ عراقی در خرمشهر بودند.
روز اول خرداد بود که ایرانیها به نهر خین حمله کردند و در پایان دومین روز خرداد، محاصره خرمشهر کامل شد. عراقیها از شلمچه به خرمشهر پاتک کردند که با مقاومت ایرانیها روبرو شدند.
صبح روز سوم خرداد، فقط ۷۰۰ ایرانی در دروازههای خرمشهر بودند و صیاد شیرازی مردد بود به آنها بگوید که با ۱۵۰۰۰ نیروی عراقی در شهر مقابله کنند یا نه. در همین گیر و دار بود که ۱۵۰۰۰ نیرو صف بستند تا اسیر شوند. ایرانیها هم مجبور شدند برای اسیر کردن آنها وارد شهر شوند.
ظهر سوم خرداد، مردم خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدند و خوشحال شدند. چهارم و پنجم خرداد، عراقیها تلاش کردند مقاومت ایرانیها را در نهر خین بشکنند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند و خرمشهر شهر خون برای همیشه آزاد شد.
*خبرگزاری ایمنا
@dghjkb