eitaa logo
دیده بان
1.2هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
25هزار ویدیو
38 فایل
آدرس کانال دیده بان در پیام رسان ایتا Http://eitaa.com/didehban313 آدرس کانال دیده بان در تلگرام http://t.me/didehban313 آدرس پیج اینستاگرام دیده بان https://www.instagram.com/mehrbanali313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊️علائم گونه‌های جدید اُمیکرون را بشناسید. ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
🕊️قانون پایستگی اسد 🕊️آبه هم مثل ترامپ و اوباما و جانسون و نتانیاهو ... رفت ولی اسد هست هنوز پا بر جاست . ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ با دیدن این کلیپ ۲ دقیقه ای، بهتر میتوانید *دلیل تشدید فعالیتهای* رسانه ای اخیر غربگدایان در تخریب دولت و سیاه نمائی وضع کشور و همچنین کف و سوت زدن سلیته های سیاسی برای جایزه گرفتن فیلمهای کثیفی مثل «عنکبوت مقدس!» را بفهمید. ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ شهید دکتر بهشتی: روی سخنم با همه است: فکر و بازویتان را به کار بیندازید. آماده‌خور نباشید! ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
واریز گردد. آیا، تا حالا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرمِ پروردگارِ عالمیان دیده اید؟!!! حاجی اولی که با اشتیاق تمام به سخنانِ دکتر سعید گوش می داد، غرقِ در اشکِ شرمندگی شده بود، 😓پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت : به خدا سوگند هیچ وقت همانندِ امروز احساسِ حقارت و بیچاره گی نکرده بودم، هرسال پشتِ سر هم حج می رفتم و با خودم فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالاتر و بالاتر خواهد رفت، اما حالا متوجه شده ام که حجِ شما هزار برابرِ حجِ من و امثال من اجر و پاداش دارد. چون، تفاوت اینجاست که من خودم به حج و زیارتِ خانه خدا میرفتم ، اما شما را خداوند شخصا به خانه اش دعوت نموده است. و چه سعادتی بالاتر از این. ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
هدایت شده از دیده بان
در سالنِ انتظارِ فرودگاه جده در حال برگشت به ایران، دو حاجی ایرانی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پُر کردنِ زمانِ تاخیر پروازِ هواپیما داستانِ حجِ شان را برای همدیگر تعریف نمایند. 🔹️حاجی اولی: بنده پیمانکارِ ساختمان هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را بجا می آورم. 🔹️حاجی دومی: از خداوند برای شما حجِ مقبول و سعی مشکور مسئلت دارم. بنده دکتر سعید ، پزشکِ متخصص هستم و در یکی از بیمارستان های خصوصی کار می کنم. بعدِ سی سال کار در یکی از بیمارستان های خصوصی توانستم هزینه حج را پس انداز کنم، اما روزی که برای دریافتِ پس اندازم به بخش مالی مراجعه کردم ،همانجا با مادرِ یکی از بیمارانم که فرزند معلولی دارد برخوردم، بعد از احوال پرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیلِ ناراحتی ایشان این بود که به خاطر اخراجِ شوهرش از کار ، دیگر توانایی پرداختِ هزینه ی معالجه ی فرزند معلول شان را در بیمارستان خصوصی ندارند. پیشِ مدیرِ بیمارستان رفتم و ازش خواهش نمودم تا ادامه درمانِ آن طفلِ مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد، اما مدیرِ بیمارستان به تقاضای من جواب رد داد و گفت : این جا بیمارستانِ خصوصی ست، نه بنیاد خیریه. با نا امیدی تمام از پیشِ مدیرِ بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم بحال مریض و خانواده اش سخت میسوخت، بصورت اتفاقی و غیر ارادی دستم به جیبم که پولِ پس اندازِ حج در آن بود، خورد. برای چند لحظه ، به فکر فرو رفتم که این پول کی و کجا هزینه شود بهتر است؟ بی اراده سرم را به سمتِ آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم: بار الها!🤲 خودت بهتر از هر کسی آرزوی دلم را میدانی، هیچ چیزی برایم از رفتنِ حج و زیارت خانه ات و مسجدِ حضرتِ نبی اکرم محبوب تر نیست و اینرا نیز میدانی که برای رسیدن به خانه ات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیدم. بار الها!🤲 من مشکلِ این زنِ نا امید، وشوهرِ ناچار و فرزندِ مریض اش را بر میل باطنی ام ، که همانا زیارتِ خانه ی توست ترجیح می دهم. خدایا از من بپذیر که امید بی پناهانی. خدایا مرا از فضل و کرمت بی نصیب مگردان! مستقیم رفتم به بخشِ مالی بیمارستان و هر چه پول داشتم همه را یکجا به صراف تحویل دادم وگفتم این پولِ شش ماه پیش پرداخت برای بستری و هزینه ی درمان طفلِ مریضِ و معلول . و همچنان به مدیرِ بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفاً تحتِ هیچ شرایطی به مادر مریض نگوئید که هزینه ی بستر و علاجِ طفلِ معلولِ شان را من پرداخت نموده ام و اگر اصرار نمودند بگوئید بیمارستان پرداختِ هزینه ی بیمارِ شمارا متقبل شده است . به خانه برگشتم از یکطرف بخاطرِ اینکه سفر حج و زیارتِ خانه ی خدا را از دست داده ام بسیار نا امید و غمگین بودم، اما در عینِ حال حسِ رضایتِ عجیبی وجودم را فرا گرفته بود و ازینکه خداوند مرا وسیله قرار داد تا مشکلِ آن بیمار بر طرف شود، احساس خوبی داشتم. آن شب در حالتی که صورتم و گونه هایم خیس اشک بود به خواب رفتم، در خواب دیدم که حال طوافِ خانه ی خدا هستم، و مردم به من سلام می کنند و میگویند، حجِ تان قبول باشد حاج سعید، میگفتند بشارت باد بر شما، قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده اید، و از من التماس دعای خیر داشتند. از خواب پریدم و احساسِ خوشحالی عجیبی سرا پایم را فراگرفته بود . خدا را شکرگزاری نمودم و به رضای پروردگار راضی شدم. چند دقیقه ای از بیدار شدنم نگذشته بود که زنگِ تلفنم به صدا در آمد ، مدیرِ بیمارستان بود. بعدِ احوال پرسی مختصر گفت: صاحبِ بیمارستان امسال هم عازم حج هستند و ایشان هیچ وقت بدونِ پزشک خصوصی خودشان حج نمیروند، اما متاسفانه اینبار پزشکِ خصوصی ایشان به دلیلِ بارداری خانمش و نزدیک شدن وضعِ حمل، نمی تواند صاحبِ بیمارستان را در این سفر همراهی کند، خواهشی از شما دارم که امسال زحمتِ همراهی ایشان را در سفرِ حج شما عهده دار شوید. اشک شوق از چشمانم جاری شد، فوراً سجده شکر بجا آوردم و همانطور که حالا می بینید خداوند حج و زیارتِ خانه خودش را بدونِ پرداختِ هیچ هزینه ای، نصیبم گردانیده. الحمدلله نه تنها که هزینه ای بابت این سفرِ پرداخت نکردم، بلکه به دلیلِ رضایت از همراهی و خدماتم ، هدایای زیاد و هزینه ی قابلِ ملاحظه ای نیز برایم پرداخت نمودند. در طول سفرِ حج فرصتی دست داد تا این داستان برای صاحبِ بیمارستان تعریف کنم. ایشان هم گفتند که به محضِ برگشت از سفر ، دستورخواهند داد تا فرزندِ مریضِ آن خانواده الی بهبودی کامل از حساب خاصِ بیمارستان درمان شود، همچنان دستورِ خواهند داد صندوقِ خاصی برای پاسخگویی مواردِ مشابه و درمان فقرا در بیمارستان را تاسیس گردد. و یک دستور دیگری که خیلی خوشحال کننده بود قول دادند که شوهر آن زن را در یکی از شرکت هایش استخدام کنند. و تمام پولی که بابتِ معالجه ی مریض معلول پرداخت نموده بودم دوباره به حساب ام
واریز گردد. آیا، تا حالا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرمِ پروردگارِ عالمیان دیده اید؟!!! حاجی اولی که با اشتیاق تمام به سخنانِ دکتر سعید گوش می داد، غرقِ در اشکِ شرمندگی شده بود، 😓پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت : به خدا سوگند هیچ وقت همانندِ امروز احساسِ حقارت و بیچاره گی نکرده بودم، هرسال پشتِ سر هم حج می رفتم و با خودم فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالاتر و بالاتر خواهد رفت، اما حالا متوجه شده ام که حجِ شما هزار برابرِ حجِ من و امثال من اجر و پاداش دارد. چون، تفاوت اینجاست که من خودم به حج و زیارتِ خانه خدا میرفتم ، اما شما را خداوند شخصا به خانه اش دعوت نموده است. و چه سعادتی بالاتر از این. ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
🌱 به من نگفت: که گناه، خانه قلب را تیره می‌سازد و شما که نورانی ترین هستی، در خانه سیاه نمی‌مانی.😔 آن وقت خانه دل ما، سوت و کور می‌شود مثل خرابه ها، مگر اینکه با توبه، آن تیره‌گیها را از بین ببریم و دوباره مهیای پذیرایی از شما شویم.☘ قلب من در نوجوانی، آماده کاشتن بذر عشق بود، اما هر چه انتظار کشیدم کسی نگفت که باید عاشق برترین شد تا قلب آباد شود، به من نگفتند که مواظب باش قلبت را به هر کس و ناکسی نسپاری 😞 که صاحب اصلی آن، کسی است که وقتی قلبت پاک شود می‌آید.❤️ و به ما نگفتند که جای شما در قلب ماست نه در جزیره خضرا و مثلث برمودا. به ما نگفتند که مواظب باشیم تا شما را از مهمانی قلبمان بیرون نکنیم.😭 وقتی از آیت الله بهجت پرسیدند که شما کجایی؟ ایشان جواب داد که: « آقا در قلب شماست مواظب باشید بیرونش نکنید».❤️❤️ کاش، قلبم را در نوجوانی به تو می‌سپردم و هر دم یادت را از قلبم به زبان جاری می‌ساختم.😢 آقا هنوزم وقت دارم میشه دوباره به قلبم برگردی؟😔 ☘آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده حسن محمودی ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ﺍَﻟﺴَّﻠٰﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳٰﺎ ﺍَﺑٰﺎ ﻋَﺒْﺪِﺍﻟﻠﻪ ﻭَﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺎَﺭْﻭٰﺍﺡِ ﺍﻟَّﺘﻰ ﺣَﻠَّﺖْﺑِﻔِﻨٰﺎﺋِﻚَ، ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻣِﻨّﻰ ﺳَﻼﻡُ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﺑَﺪﺍ ﻣﺎ ﺑَﻘﻴﺖُ ﻭَﺑَﻘِﻰَ ﺍﻟﻠَّﻴْﻞُ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻬٰﺎﺭُ، ﻭَﻻﺟَﻌَﻠَﻪُ ﺍﻟﻠﻪُ ﺁﺧِﺮَ ﺍﻟْﻌَﻬْﺪِ ﻣِﻨّﻰ ﻟِﺰِﻳٰﺎﺭَﺗِﻜُﻢْ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُﻋَﻠَﻰﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ،ﻭَﻋَﻠٰﻰ ﻋَﻠِﻰِّﺑْﻦِﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ، ﻭَﻋَﻠﻰٰﺍَﻭْﻻﺩِﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ،ﻭَﻋَﻠﻰٰﺍَﺻْﺤٰﺎﺏالحسین، ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🏴ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺟﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻻﺑﺮﺍر 🏴ﻭﻻ ﺗﺠﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻻﺷﺮﺍﺭ 🏴ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺟﻌﻞﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡﺍﻟﺼﺎﻟﺤﯿﻦ 🏴ﻭﻻ ﺗﺠﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻟﻄﺎﻟﺤﯿﻦ 🏴ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺟﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﻘﺒﻮﻟﯿﻦ 🏴ﻭﻻ ﺗﺠﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺮﺩﻭﺩﯾﻦ 🏴ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺟﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻟﺨﯿﺮ ﻭﺍﻟﺴﻌﺎﺩﻩ 🏴ﻭﻻ ﺗﺠﻌﻞ ﺻﺒﺎﺣﻨﺎ ﺻﺒﺎﺡ ﺍﻟﺸﺮ ﻭ ﺍﻟﺸﻘﺎﻭﻩ 🏴 ﺑﺮﺣﻤﺘﮏ ﯾﺎ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺍﺣﻤﯿﻦ 🏴 ﻭﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻭﺍﻟﻪ ﺍﻟﻄﺎﻫﺮﯾﻦ ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🏴ســَــــــــــــــــــــــــــــــــــلام🏴 🏴 سَحَرِ بیست و سومین روزِ ماهِ رمضانِ شما بزرگواران بخیر و روشن به انوار مطهر قرآن و اهلبیت (ع) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🏴@didehban313🏴
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ♻️ من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه 🗣️ استاد راغب مصطفی غلوش ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄ 🌿@didehban313🌿
دیده بان
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ♻️ من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه 🗣️ استاد راغب مصطفی غلوش ┄┅┅┅┅❀🕊️❀┅┅┅┅┄
📖 مقطعی از تلاوت زیبا و به یادماندنی استاد غلوش در ایران - سوره احزاب، آیات ۲۳ و ۲۴ : از میان مؤمنان مردانی ‏اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در انتظارند..... 🌹بمناسبت شهادت مظلومانه "سفیر کاروان عشق" حضرت مسلم ابن عقیل