باسلام. و عرض ادب خدمت همه بزرگواران به دلیل مسایلی که پیش اومده تصمیم براین شده که رمان ها از کانال اصلی جدا بشه ودریک کانال دیگه قرار داده بشه ویه خبر خوب که در کانال دوم ما #عشق_آسمانی💕 پارتهای رمان بیشتر گذاشته میشه
وهمچنین رمانهای واقعی قراره بذاریم 😍
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
قسمتهای جدید در کانال قرار گرفت👆
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
واین کانال قراره یه برنامه کلی داشته باشه 👇
#قران✨
#احادیث_ناب✨
#مهدویت✨
#سبک_زندگی_شهدا✨
#زندگی_عاشقانه_شهدا✨
#داستانهای_پنداموز✨
#شعرهای_ناب✨
#دلنوشته✨
#خاطرات_جنوب و.....
#معرفی_شهید🕊
#شهید_جلیل_خادمی✨
در تیر ماه 1356 در روستای امیرحاجیلو فسا دیده به جهان گشود . او را جلیل نامیدند تا باهمان معنای پر محتوای نامش عالی قدر و رفیع رشد کند. دوران کودکی را در همان روستای محل تولد با بازیها و سرگرمی های خاص خود و درس و مشق دبستان گذراند . بعد از آن به همراه خانواده به فسا عزیمت کرد . دوران دبیرستان را به انتها نرسانده مشتاق خدمت در نهاد سپاه پاسداران گردید. در سال 74 در آستانه 18 سالگی با گذراندن یک دوره آموزشی در پادگان شهید حبیب الهی اهواز به پاسداران وطن پیوست. جلیل پس از طی دوره های آموزشی در پادگان خاتم الانبیاء تهران و توپخانه موشکی 56 یونس (ع) سروستان ، در گردان جندالله به عنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت گردید. و در سال 76 ازدواج کرد.
زهرا رستمی همسر شهید خادمی 18 سال با جلیل زندگی کرده است. او از ابتدای زندگی با تفکرات و عقاید همسرش آشنا و با آنها مانوس شد ...
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#تلنگر✨
گروهی راهزن در بیابان دنبال مسافر می گشتند تا او را غارت کنند ، ناگهان مسافری دیدند ، به جانب او تاختند و گفتند : هرچه داری به ما بده ، گفت : تمام دارایی من هشتاد دینار است که چهل دینار آن را بدهکارم ، با بقیه آن هم باید تأمین معیشت کنم تا به وطن برسم .
رییس راهزنان گفت : رهایش کنید ، پیداست آدم بدبختی است و پول جز آنچه که می گوید ندارد .
راهزنان در کمین مردم نشستند ، مسافر به محل مورد نظر رفت و بدهی خود را پرداخت و برگشت ، دوباره در میان راه دچار راهزنان شد ، گفتند : هرچه داری بده وگرنه تو را می کشیم ، گفت : مرا هشتاد دینار بود ، چهل دینار بابت بدهی
پرداختم ، بقیه اش برای مخارج زندگی مانده ، به دستور رییس راهزنان او را گشتند ، در جستجوی لباس و بار او جز چهل دینار ندیدند !
رییس راهزنان گفت : حقیقتش را برای من بگو ، چگونه در برخورد با این همه خطر جز سخن به حقیقت نگفتی و از راستگویی امتناع ننمودی ؟
گفت : در کودکی به مادرم وعده دادم در تمام عمرم سخن جز به راستی نگویم و دامن به دروغ آلوده نسازم !
راهزنان قاه قاه خندیدند ولی رییس دزدان آه سردی کشید و گفت : عجبا ! تو به مادرت قول دادی دروغ نگویی و این گونه پای بند قولت هستی ، ولی من پای بند قول خدا نباشم که از ما قول گرفته گناه نکنیم ، آنگاه فریاد زد : خدایا ! از این به بعد به قولم عمل می کنم ؛ توبه ، توبه !
کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
💕چقدر زیبا.....
بهش گفت پول برای #طلا فعلا ندارم;
عوضش قول میدم هرسال بیارمت
#طلاییه💕
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
⚜ #یک_جلـــــد_کلام_الله 📖
مهریهام یه جلد قرآن بود و یه سکه طلا 💑
محمد یه جلد قرآن رو بعد از ازدواج خرید و صفحه اولش نوشت:
✍امیدم در این است که این اساس حرڪٺ مشترڪ ما باشد و نه چیز دیگـــــر. 😍
ڪه همه چیز فنا پذیر است جـــــز این ڪتاب..
سکه را هم بعد از عقد بهش بخشیـــــدم.
#شهید_محمد_جهان_آرا 🌷🌷🍃🍃
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
4_6044152929852588672.mp3
4.47M
روز عرفه، شهادت مظلومانه و جانگداز جناب مسلم ابن عقیل و هانی بن عروه بر پیروان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.
التماس دعای فرج
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#شهادت_و_دفن_بدن_حضرت_مسلم😔
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بام ها دسته هاى نى را آتش می زدند و بر سر آن حضرت میريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أميرالمؤمنين و امام حسين عليهماالسلام و عقيل گشود. در بالاى دارالاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه می كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند.
(مراقد المعارف: ج 2، ص 318. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 106)
ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند.
(وسيلة الدارين: ص 209، از ثعلبى)
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄