eitaa logo
دین بین
14.3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
😁هدف ما گفتن موضوعات سنگین با قالب سبکه 🎞 تولید کلیپهای اینوری برای اونوری‌ها 🥴 ✍️ نویسنده و کارگردان: سید علی سجادی‌فر 🎞️ بازیگر: امید غفاری ادمین کانال و رزرو تبلیغات: @admin_dinbin پیج ویراستی مون: https://virasty.com/dinbin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵چشم پوشی حکیم از ناسزاگویی دیگران حکیمی را ناسزا گفتند. او هیچ جوابی نداد. حکیم را گفتند:ای حکیم، از چه روی جوابی ندادی؟ حکیم گفت:«از آن روی که در جنگی داخل نمی شوم که برنده آن بدتر از بازنده آن است». ♦️«وَ اِذَا خَاطَبَهُمُ الْجاهِلُون قالُوا سَلاما؛ (بندگان شایسته خداوند کسانی هستند) که چون نادانان با آنها روبه رو می شوند (و سخنان نابخردانه گویند،) به آنها سلام می گویند (و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند). (فرقان:62) 🌷‌-----*~*💓*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═❤️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━❤️═🍃━━━┛
┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم ❣پروردگارا 🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح 🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم 🔸کوله بارتمنایم خالی وموج 🔶سخاوت توجاری الهی به امید تو💚 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
‌سلام حضرت امید🌸 به آن روز فکر میکنم که همه، لبخند به لب، از پشت بام ها، فریاد فتح عالمَ را سر می‌دهند...😍 روزی که خستگی، بی‌تابی و تنهایی دیگر معنایی ندارد آن روز تمام کلمات می‌شوند امید و زیبایی👌 روزی که پرچم پیروزی به نام «بقیّةَ اللّه» در تمام عالَم به اهتزاز دَر می‌آید✌️ و این است آرزوی همه‌ی منتظرانت🌹 🔹اَینَ صاحِبُ یَومِ‌الفَتح وَ ناشِرُ رَایَةِالهُدی🔹 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
قطعه ای از بهشت ان شاالله روزی همه عشاق یکی از زائران عزیز فرستادن😍 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
او که جوانى نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاى مدینه گردش مى کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا مى نالید: اى عادل ترین عادلان !میان من و مادرم حکم کن . عمر به وى رسید و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرین مى کنى ؟! جوان : مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخیص ‍ دادم مرا از خود دور نمود و گفت : تو پسر من نیستى ! عمر رو به زن کرد و گفت : این پسر چه مى گوید؟ زن : اى خلیفه ! سوگند به خدایى که در پشت پرده نور نهان است و هیچ دیده اى او را نمى بیند، و سوگند به محمد صلى الله علیه و آله و خاندانش ! من هرگز او را نشناخته و نمى دانم از کدام قبیله و طایفه است ، قسم به خدا! او مى خواهد با این ادعایش مرا در میان عشیره و بستگانم خوار سازد. و من دوشیزه اى هستم از قریش و تاکنون شوهر ننموده ام . عمر: بر این مطلب که مى گویى شاهد دارى ؟ زن : آرى ، و چهل نفر از برادران عشیره اى خود را جهت شهادت حاضر ساخت . گواهان نزد عمر شهادت دادند که این پسر دروغ گفته ، مى خواهد با این تهمتش زن را در بین طایفه و قبیله اش خوار و ننگین سازد. عمر به ماموران گفت : جوان را بگیرید و به زندان ببرید تا از شهود تحقیق زیادترى بشود و چنانچه گواهیشان به صحت پیوست بر جوان حد افتراء(۸) جارى کنم . ماموران جوان را به طرف زندان مى بردند که اتفاقا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بین راه با ایشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فریاد برآورد: اى پسر عم رسول خدا! از من ستمدیده دادخواهى کن . و ماجراى خود را براى آن حضرت شرح داد. امیرالمومنین علیه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانید. جوان را برگرداندند، عمر از دیدن آنان برآشفت و گفت : من که دستور داده بودم جوان را زندانى کنید چرا او را بازگرداندید؟! ماموران گفتند: اى خلیفه ! على بن ابیطالب به ما چنین فرمانى را داد، و ما از خودت شنیده ایم که گفته اى : هرگز از دستورات على علیه السلام سرپیچى مکنید. در این هنگام على علیه السلام وارد گردید و فرمود: مادر جوان را حاضر کنید، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو کرده و فرمود: چه مى گویى ؟ جوان داستان خود را به طرز سابق بیان داشت . على علیه السلام به عمر رو کرد و فرمود: آیا اذن مى دهى بین ایشان داورى کنم ؟ عمر: سبحان الله ! چگونه اذن ندهم با این که از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: على بن ابیطالب از همه شما داناترست . امیرالمومنین علیه السلام به زن فرمود: آیا براى اثبات ادعاى خود گواه دارى ؟ زن : آرى ، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهى دادند. على علیه السلام : اکنون چنان بین آنان داورى کنم که آفریدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتى که حبیبم رسول خدا صلى الله علیه و آله به من آموخته است ، سپس به زن فرمود: آیا ولى و سرپرستى دارى ؟ زن : آرى ، این شهود همه برادران و اولیاى من هستند. امیرالمومنین علیه السلام به آنان رو کرد و فرمود: حکم من درباره شما و خواهرتان پذیرفته است ؟ همگى گفتند: آرى . و آنگاه فرمود: گواه مى گیرم خدا را و تمام مسلمانانى را که در این مجلس حضور دارند که عقد بستم این زن را براى این جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم ، اى قنبر! برخیز درهمها را بیاور. قنبر درهمها را آورد، على علیه السلام آنها را در دست جوان ریخت و به وى فرمود: این درهمها را در دامن زنت بینداز و نزد من میا مگر این که در تو اثر زفاف باشد( یعنى غسل کرده باشى ). جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ریخت و گریبانش را گرفت و گفت : برخیز! در این موقع زن فریاد برآورد: آتش ! آتش ! اى پسر عم رسول خدا! مى خواهى مرا به عقد فرزندم در آورى ! به خدا سوگند او پسر من است ! و آنگاه علت انکار خود را چنین شرح داد: برادرانم مرا به مردى فرومایه تزویج نمودند و این پسر از او بهمرسید، و چون بزرگ شد آنان مرا تهدید کردند که فرزند را از خود دور سازم ، به خدا سوگند او پسر من است . و دست فرزند را گرفت و روانه گردید. در این هنگام عمر فریاد برآورد: اگر على نبود عمر هلاک مى شد . 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
دختر کوچولو با پای برهنه در پیاده روی اربعین 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
پذیرایی از زوار در کوفه 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🍃🌸 #صفحه145_سوره_انعام 🌸🍃 هرروز یه صفحه قران به نیت #ظهور و #سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🌸🍃 #اجرتون_با_صاحب_الزمان 😍 🌷‌-----*~*💓*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═❤️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━❤️═🍃━━━┛
🍃🌸 #ترجمه_صفحه145_سوره_انعام🌸🍃 #اجرتون_با_صاحب_الزمان 😍 (ترجمه:شیخ علی ملکی) 🌷‌-----*~*💓*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═❤️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━❤️═🍃━━━┛
💓 زن وشوهری بیش از60سال بایک دیگرزندگی مشترک داشتند.آنهاهمه چیزرابه طورمساوی بین خودتقسیم کرده ازیکدیگرپنهان نمی کردند مگریک چیز:یک جعبه کفش دربالای کمدپیرزن بود که ازشوهرش خواسته بود هرگزآن رابازنکند و درموردآن هم چیزی نپرسد. درهمه ی این سالها پیرمردآن رانادیده گرفته بود امابالاخره یک روز..... پیرزن به بستربیماری افتادوپزشکان ازاوقطع امیدکردند.درحالی که بایکدیگرامورباقی رارفع ورجوع میکندپیرمرد جعبه کفش راآورده ونزدهمسرش برد. پیرزن تصدیق کردکه وقت آن رسیده است که همه چیزرادرموردجعبه به شوهرش بگوید.پس ازاوخواست تادرجعبه رابازکند.وقتی پیرمرد درجعبه رابازکردوعروسک بافتنی ومقدارزیادی پول به مبلغ 95هزاردلارپیداکردپیرمرددراین باره ازهمسرش سوال نمود. پیرزن گفت:هنگامی که ماقول وقرارازدواج گذاشتیم،مادربزرگم به من گفت که رازخوشبختی زندگی مشترک دراین است که هیچ وقت مشاجره نکنید،اوبه من گفت که هروقت ازدست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم. پیرمردبه شدت تحت تاثیرقرارگرفت وسعی کرداشک هایش سرازیرنشود فقط دوعروسک درجعبه بود پس همسرش فقط دوباردرطول زندگیرمشترک شان ازدست اورنجیده بودازاین بابت دردلش شادمان شد پس روبه همسرش کردوگفت:این همه پول چطور؟پس این هاازکجاآمده؟ پیرزن پاسخ داد:آه عزیزم این پولی است که ازفروش عروسک هابه دست آورده ام... 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛
مولاجان، بهترینِ من❤️ على بن مهزیار اهوازى، نوزده سفر را به شوق روى تو، عزم حج کرد و شما را ندید آقاى من! ما، نه عزم پسر مهزیار را داریم و نه توان بیست سفرِ خانه‌ى خدا را!! مى‌دانم خانه ى دلم غبارآلوده‌ست و چشمانم مهمان ناخوانده زیاد دارد اما تو قدم به چشم من نِه🌹 قابل بدان مرا 😔 أللّهمَّ َوَاكْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ🌺  🌷‌-----*~*💗*~*-----🌷 #شهداعاشقترند💞👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━♥️═🍃━━━┛