من اینجوریم که اگه یکیو دوس داشته باشم همه چیزم شبیهِ اون میشه، اخلاقم مثل اون میشه، علایق اون میشه علایق من، ناراحتیش میشه ناراحتی من و خوشحالیش، خوشحالیِ من و یجورایی میشم اون.
کار خوبي در حق کسي انجام دادین انتظار نداشته باشین جبران بشه اونا قلب تورو ندارن.
وقتی از دلبرتون دور بودین، مثل مولوی خیلی کوتاه و جانبخش بهش بگید:
بی تو متروکه و بی رهگذرست کلبه من.
یه جا خیلی قشنگ نوشته بود:
در خیابانهایی که هرگز آمد و شد نداشت، در ساعاتی که میدانستم مشغولِ کار است، در خانههایی که اصلاً صاحبانِ آنها را نمیشناخت، همیشه منتظرش بودم.
وقتی بغض دارم، وقتی دلم بقلتو میخواد ، وقتی نیاز دارم تو اشکامو پاک کنی ، چرا ازم دریغ میکنی خودتو؟!
وضعیتمون جوری شده که اگه بری توی
خیابون بشینی گریه کنی ،
یه سی چهل نفری میان بدون حرف
میشینن باهات میزنن زیر گریه :)🖤
سالها وکیل بود، از اون آدم حسابیا! بهم گفت اگه بخوام یه نصحیت ۶۰ ساله بهت کنم اینه که؛
هیچکی دوستت نیست، مگه اینکه در نبودنت ازت دفاع کنه...
و من اینو با تموم وجود حسش کردم.
هدایت شده از 𝒎𝒐𝒃𝒉𝒂𝒎|ܩࡅߺ߲ܣܩܢ
چقدر بدِ اربعین سخته که به زائرا زیارت قبول بگی اما ی بغض اون ته ته گلوت باشه و اذیتت کنه ک اقا تو رو نطلبید ):
اما من دلم میخواست کسی باشم که هرگز برایت تکراری نباشد و هر روز شوق دیدنش را داشته باشی.
میخوام با یه نفر وارد رابطه بشم که اهمیت بده به اینکه «چرا کل روز ساکت بودم» :)
به جمجمه ی من خوش آمدید.
یک کامیون دارد از روی استخوانهای گردن و سرم رد می شود.
فقراتم می شکند و مغزم می پاشد بیرون و پخش می شود.
هزار تا چراغ قوه
توی چشم هایم می درخشند. دنیا کج و معوج می شود.
بالا می آورم. غش می کنم.
مدام این اتفاق می افتد. روزهای عادی ام این شکلی است.
من واقعا اشکم رو گونم سرازیر شد اونم بخاطر کسی که واقعا هیچ اهمیتی بهم نمیداد (:
یکی با چاقو نزدیکت میشه ولی طناب بسته شده به دست و پات رو باز میکنه، یکی با یه شاخه گل نزدیکت میشه، ولی با خار گلش تنت رو زخمی میکنه.
خیلیا اون چیزی که نشونت میدن نیستن، پس تا زمانی که خود واقعیشون رو ندیدی بهشون تکیه نکن :)
یکی این روزا پیج شال و روسریشو میبنده و فدای حس و حال این روزا میشه ، یکی استوری میزاره ، یکی استوری میزاره ولی توی عمل مقابل مردمش می ایسته ، یکی کلا واسش فرقی نداره چیزی نمیگه ، یکی چیزی نمیگه چون همه دارن میگن و تهش باز چیزی نمیشه و خسته شده از بس گفته ، نمیشه چون هیچوقت مردم نادان نمیذارن ، دقیقا همون مردمی که الان کنارتن ولی چون انقدر سادن حکومت دوباره به راحتی بازیشون میده و میکشونشون سمت خودشون ، ما چوب این مردمو میخوریم ک تعدادشونم خیلی زیاده ، چوب مردمی کهخودشون بدتر شده زندگیشون اما بازم سادن و راحت باز مارو میفروشن ، با وجود این مردم من ترجیح میدم دسته کسایی باشم که خسته شدن ودیگه حال ندارن چیزی بگن
هدایت شده از 𝒎𝒐𝒃𝒉𝒂𝒎|ܩࡅߺ߲ܣܩܢ
به جای اینکه روی جمله "ولی من دوسش دارم"
تمرکز کنید, رو جمله "دوسم نداره" تمرکز کنید .
زودتر رها میشید . . .
نمیتونستم بد باشم!
وقتی همه آدما بهم بدی کردن؛
وقتی همه از پشت بهم خنجر زدن!
وقتی بهم اهمیت ندادن و طردم کردن!
نابود شدم ولی هیچوقت بد نشدم!
نمیتونستم بد باشم! حس میکردم برای هر کسی
یه جایی برای بهتر شدن هست!
حس میکردم مشکل از منه و باید فرصت بدم!
ولی هرچی گذشت و بدتر ضربه خوردم
انداختم گردن خودم؛ افسرده شدم!
نصف مغزم به مرگ فکر میکرد و
نصف دیگه ی مغزم به هیچی فکر نمیکرد!
حس پوچی و خالی بودن داشتم!
من درست نشدم! کنار اومدم! تعمیر شدم!
من ، منم! به هیچکس مربوط نیست!
هر کاری که دلم بخواد میکنم ،
هر کی ام بگه نکن ، اونم میکنم!
من همیشه سرم تو کار خودمه و میخوام کسی ام تو کار من دخالت نکنه! هر وقت کاری کردم که به شما ربط داشت ، بپرید وسط! به شما مربوط نیست شلوار و تی شرتم چجوریه! به شما مربوط نیست موهام چه مدلیه! به شما مربوط نیست کجا میرم یا با کی میرم! اصلا مربوط نیست!
من با خودم حرف میزنم ،
با خودم بیرون میرم ،
با خودم فیلم و سریال میبینم ،
با خودم پاسور بازی میکنم ،
با خودم تو گوشی گیم میزنم ،
با خودم دعوا میکنم و کتک میزنم ،
با خودم ناراحت میشم ،
با خودم فکر میکنم ،
با خودم ، خودمو بغل میکنم ،
خودم ، خودم ، خودم ، خودم ،
یه چی بهت بگم :
هیچوقت کسی که مال خودشه رو از رفتن نترسون!
هدایت شده از بیدِ مجنون🌱
«آرزو کن آن اتفاقِ قشنگ رُخ بدهد
رویا ببارد
دختران برقصند
قند باشد
بوسه باشد
خدا بخندد به خاطرِ ما!»
اولین روزِ پاییز مبارک🧡🍁
در وصف این روزها باید بگم دینِ من همونه که حضرت حافظ میگه:
«مباش در پس آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست!»
هدایت شده از بیدِ مجنون🌱
درصد کسایی که از من خوششون میاد به ۵٪ هم نمیرسه، ولی اینو میدونم اونام از هر کسی خوششون نمیاد=))