eitaa logo
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
3.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
20 فایل
کانالی در جهت تقوا و بصیرت هر مومن زیر نظر حجت الاسلام پوربافرانی مسئول تبادل و تبلیغات ارزان @gujkop کانال نظرات https://eitaa.com/nazaratenoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🎪 ⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت هجدهم) 🔴السلام علی عبدالله ابن حسن ✳️فرزند 11 ساله ی امام حسن مجتبی علیه السلام هنگامی که دید عمویش یکه و تنها در گودال قتلگاه در محاصره دشمن قرار گرفته، تاب نیاورد و شتابان به سوی عمویش دوید. 🌹امام که لحظه ای از خیمه ها چشم برنمیداشت دید عبدالله شتابان می آید و حضرت زینب هم به دنبال او تا مانع از حرکتش شود. 🌷امام فرمود: خواهرم اورا ببر. ولی هرچه کردند نتوانستند اورا از عمویش جدا کنند و عرض کرد از عمویم جدا نمیشوم. ♨️در این حال یکی از دشمنان باشمشیر به حسین علیه السلام حمله کرد ،عبدالله سراسیمه دستش را جلوی عمو آورد تا از او دفاع کند و به دشمن گفت: فرزند زن بدکاره تو میخواهی عمویم را بکشی؟ 🔅در همین حال شمشیر فرود آمد و دست طفل به پوست آویزان شد،طفل صدا زد: مادر مادر... 🌹حسین علیه السلام اورا در آغوش گرفت و فرمود: پسر برادرم صبر کن که خدا تورا به پدر و برادرانت ملحق میسازد.. در همین حال حرمله تیری رها کرد و عبداله در دامن عمویش به شهادت رسید.. 🔴 آخرین مناجات با خدا 🔰هلال ابن نافع میگوید کنار قتله گاه ایستاده بودم و حسین علیه السلام را میدیدم که در خون خود غوطه ور و در حال جان دادن است. 🔆بخدا قسم هرگز هیچ کشته ای ندیدم که به خون خود آغشته و تمام خون بدنش رفته باشد و اینگونه زیبا و نورانی باشد،چنان زیبا و در نور غرق بود که محو دیدن جمالش،نمیتوانستم به شهادتش فکر کنم.. ⚫️مصیبت عظمی اباعبدالله ✳️در آخرین دقایق زندگی اباعبدالله اراذل و اوباش از ضعف آن حضرت استفاده کردند و از هر طرف ضربات مهلک بر پیکر پاک آن حضرت وارد میکردند... 🔴هرکس با هر وسیله ای که داشت،عده ای با شمشیر عده ای با نیزه نانجیب دیگری ضربه ای به شانه ی حسین علیه السلام... 🔥سنان ابن سنان پلید با دوسلاح،نیزه و گاهی شمشیر ضرباتی بر پیکر حضرت وارد میکرد و به چنین حرکاتی افتخار میکرد. 🌷حسین علیه السلام مدتی بر روی زمین افتاده بود ولی کسی جرات نمیکرد حضرت را شهید کند.. ✍ادامه دارد.. 📗بحار ج52/45 📕حیات الحسین 300/3 📘ابصارالعین ص 35 📒طبری 3666/7 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
28.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد خوش آمدی😭😭 🎬 داستان زندگی کربلایی محمد اکبری، که با نگاه خاص سیدالشهدا توبه کرد و سوار بر کشتی نجات اباعبدالله شد. انتشار حداکثری با شما 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
📝📙نظر یکی از داوران مسابقات ملی قرآن در یزد در رابطه با شهید دانش: 🌸🍃این شهید بزرگوار نه تنها از قاریان برجسته ایران بلکه معدود قاری متخلق به اخلاق قرآنی بود. این شهید بزرگوار اسوه اخلاق بود و شاگردان بسیاری هم تربیت کرد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت فوق العاده از شهید حاج حسن دانش در بیت رهبری به روح پاک و مطهر شهدا صلوات🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
4_5816666065714809831.mp3
9.74M
📌مجموعه صوتی 🔖روایت بیست‌ و نهم : جسارت به امام سجاد علیه السلام 🎧بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 👈بشنوید و نشر دهید. 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اربعین، برای چی؟ حقیقت زیارت اربعین، تجدید عهد با حسینِ زمان، یعنی امام عصر علیه‌السلام است. 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱ 🔰احڪـــ🔎ـــام غســـــــ💦ــــــــل ⁉️ اگر در هنگام غسل سر و گردن را شسته باشیم، بعد نیمه راست را بشوییم و بعد سراغ نیمه چپ برویم و بشوییم و وسط‌های شستن نیمه چپ بدن، یادمان بیاید شانه‌ی دست راست را دست نکشیدیم دست کشیدن در غسل واجب نیست و همین که آب به بدن رسیده باشد غسل صحیح است، آیا باید دوباره غسل کنیم؟🤔 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ✅ همه مراجع عظام تقلید: دست‌کشیدن در غسل واجب نیست و همین که آب به بدن رسیده باشد، غسل صحیح است. ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 📚 منابع: استفتائات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 🍃 حکایتی کوتاه که احوال بسیاری را در خود نشان می دهد .. ✍️اصمعی بر سر خود طبقی از انار گذاشته بود و در راهی می رفت و مردی آهسته اناری از او دزدید و رفت و گمان کرد که اصمعی نفهمیده است ... 🔳🌸اصمعی چیزی نگفت و بدون آنکه مرد دزد بداند او را دنبال کرد.دید که دزد در جایی آن انار را به فقیری داد. اصمعی گفت : گمان کردم گرسنه هستی که انار را برداشتی ، اما میبینم با آن صدقه می دهی ؟!!! 🔳🌸مرد گفت : نه ای مرد من یک تاجرم که با پروردگارم معامله میکنم  ! 🔳🌸اصمعی تعجب کرد و گفت : چه تجارتی با پروردگارت انجام می دهی ؟ 🔳🌸مرد گفت : دزدی کردم و یک گناه برمن نوشته شد ، سپس صدقه دادم و خداوند ده اجر برایم نوشت ، گناهم با یک حسنه پاک می شود و نه اجر برایم باقی می ماند بنابراین من تاجری هستم که با پروردگارم معامله می کنم !! 🔳🌸اصمعی رحمه الله گفت : دزدی کردی و گناهی بر تو نوشته شد و با آن صدقه دادی ، اما خداوند از تو قبول نمی کند زیرا خداوند پاک است و غیر از پاک را قبول نمی کند پس تو مانند کسی هستی که لباس نجس را با ادرار بشوید !!! 🔻سبحان الله در زمان ما نیز چقدر امثال این مرد زیادند....برای خود و دیگران بدون علم فتوا می دهند و حلال را حرام و حرام را حلال میکنند و گمان می کنند که بر حق هستندوبا فتوایی برای خویش حرام را حق خود می دانند و گمان می کنند که ثواب کسب کرده اند .. 🌺الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا🌺 آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند» 🍃 🌺🍃 ✾📚 @dmnoor 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝گوش بکنید داره میاد... 📺مداحی نوستالژیک مرحوم سید جواد ذاکر بمناسبت جمعه‌های دلتنگی 📎 (عج) https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
روضه خانگی - روضه اسارت در شام - 2044.mp3
12.93M
🎙صاحب عزای ماتم کرببلا بیا... 🔻مناجات با (عج) 🔻روضه (ع) 🔻روضه 👤حاج ابوذر 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 ما بہ طلوع صبح دل انگیز ظہورت بسیار مشتاقیم اگر چہ در تمناے لحظہ بہ لحظہ ایڹ وصڸ ڪاهلیم بہ یاریماڹ بیا و خودت براے فرج دعاڪڹ تا امیدماڹ بہ هر چہ زودتـر آمدنت، شعلہ‌ور شود و قلبہایماڹ آرام بگیرد و نواے جاڹ‌هایماڹ گردد 🌤 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چجوریه که بعد ظهور همه مثل آب‌خوردن دین‌دار میشن؟ ❗️چرا قبلش اینجوری نمیشه؟ 🔻رازش چیه؟ 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌼منتظران ظهور 🎪 ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت آخر) 🔴 لحظه شهادت امام حسین علیه السلام 🌷زینب دختر امیرالمومنین از خیمه خارج شد و فریاد زنان میگفت: آه برادرم! آه سالارم! ای کاش آسمان به زمین فرود می آمد... 🍃آنگاه خطاب به عمر سعد ملعون فرمود: عمر سعد!حسین را میکشند و تو نگاه میکنی؟!! عمر سعد اشکهایش از مظلومیت زینب سلام الله علیها جاری شد و روی برگرداند. 🔘براستی که چقدر دختر علی علیه السلام تنها و بیکس شده که به دشمن متوسل شده... 🔥شمر ملعون به لشکرش فریاد زد: مادرتان به عزایتان بنشیند،حسین را بکشید! 🔥آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام (علیه السلام) رهسپار شد ... 🔴 اسب امام حسین علیه السلام 🍀اسب امام که بعد از شهادت امام احساس میکرد اهل بیت منتظر شنیدن خبر هستند،کاکل خود را به خون امام حسین علیه السلام آغشته کرد و به سمت خیمه گاه دوید در حالیکه شیهه میکشید. 🌷امام باقر علیه السلام فرمود: اسب در شیهه هایش فریاد میزد: امان از ظلم و ستم جماعتی که پسر پیغمبر خود را میکشند...سپس به قدری ناله کرد و شیهه کشید و سر خود را به زمین کوبید تا جان داد. 💐زنان و اهل حرم اباعبدالله شیون کنان بعد از غارت شدن خیمه هایشان توسط دشمن به سمت قتلگاه رفتند ،چشمشان که به کشته ها افتاد فریادشان به شیون بلند شد... 🔴حضرت زینب کنار برادر.. ⚡️راوی میگوید: بخدا قسم فراموش نمیکنم هنگامیکه زینب دختر علی بر حسین نوحه سرایی میکرد و با قلب شکسته و حال محزون فریاد میزد: ⚫️یا جداه،این حسین توست که به خون آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه گشته، ای رسول خدا دخترانت اسیر و ذریه ات مقتول ... این حسین توست که بر زمین افتاده و و سرش را از قفا بریدند و عمامه و البسه ی اورا به غارت بردند... 🍂 آنقدر زینب ناله و نوحه سرایی کرد که دوست و دشمن را به گریه انداخت و سپس فرمود: پروردگارا این قربانی را از آل محمد قبول فرما..▪️ 🔴 سکینه دختر اباعبدالله 🌼سکینه علیها سلام نعش پدر را در آغوش گرفت و هرکاری کردند جدایش کنند نتوانستند تا اینکه عده ای به جبر از پدرش جدایش کردند . 🌸 از سکینه خاتون نقل شده که: در همین حال شنیدم پدرم فرمود: ✨شیعیانم هرگاه آب گوارا مینوشید مرا یاد کنید ویا اگر غریب و شهیدی دیدید بر من بگریید. ✨ای کاش روز عاشورا بودید و میدیدید چگونه برای شیرخوارم آب طلب کردم و بر من رحم نکردند... 🔴 از امام سجاد علیه السلام روایت شده است: چون پدر و برادرانم و انصار پدرم در کربلا شهید شدند و اهل بیت را با ان وضع به اسارت گرفتند هنگامی که از کنار کشته ها رد میشدیم سینه ام تنگ شد و قلبم گرفت. 💥 نزدیک بود جان از کالبدم خارج شود که عمه ام متوجه شد و فرمود: چه میشود تورا ای یادگار برادرم که با جان خود بازی میکنی؟ ✨گفتم عمه چگونه بی تابی نکنم که پدر و برادرانم همه کشته و قطعه قطعه شده اند و نه کفن شده و نه دفن گردیده اند ... 🌺عمه ام فرمود: پسربرادرم ناراحت نباش که این پیمانی است که رسول خدا از جدت علی علیه السلام و پدرت حسین و عمویت حسن بن علی گرفته و آنان هم پذیرفته اند. 🏴خدا هم از مردمی که اهل آسمانند پیمان گرفته که این اعضای قطعه قطعه را جمع کنند و دفن کنند و برای این شهدا بارگاهی بسازند که با گذشت زمان از بین نمیرود هرچند ستمکاران در محو آن بکوشند.. 🌺صلی الله علیک یا جبل الصبر یا زینب کبری... 🌷السلام علی الحسین 🌷و علی علی ابن الحسین 🌷و علی اولاد الحسین 🌷و علی اصحاب الحسین 📗 نفس المهموم ص 385 📒کامل الزیارات ص 261 📕ارشاد مفید ص 227 📘مقتل مقرم ص 398 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌺🍃✨🌺🍃✨🌺 🔷 اراده قوی : از خاطرات شهید 🌿دوره طاغوت بود و مصطفی مقطع راهنمایی را می‌گذراند که از دو درس، تجدید آورد. برای جبران تجدیدی، باید در کلاس‌های فوق العاده ثبت نامش می‌کردیم که آن هم مستلزم پرداخت شهریه بود و برای ما با شرایط آن روزگار، سخت بود. با مدیر صحبت کردم و قرار شد اجازه بدهند سر کلاس حاضر شود، اما فرصت بدهند شهریه را سر ماه پرداخت کنم. ♻️یک روز مصطفی از کلاس آمد و خیلی ناراحت بود. گفت: دیگر به کلاس نمی‌روم. علت را پرسیدم. جواب داد: معلم جلوی ۵۰ دانش آموز، مرا از کلاس بیرون کرد و گفت: تو شهریه نداده‌ای 🔆گفتم: می‌روم صحبت می‌کنم. آنها مهلت داده بودند. حق نداشتند چنین کاری کنند. اما مصطفی دیگر راضی نشد آن کلاس را ادامه دهد. او که می‌دید ما برای پرداخت هزینۀ کلاس، واقعا در مضیقه هستیم، گفت: هرطور شده خودم می‌خوانم و قبول می‌شوم. 🌀او آنقدر تلاش کرد و درس خواند، تا توانست بدون آن که به کلاس تقویتی برود، در آن درس قبول شود. سید مصطفی دوران کودکی‌اش را در تنگدستی گذراند، اما هیچگاه به روی ما نیاورد و با قناعت پیشگی، همیشه کمک حال خانواده بود. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔻شهید سید مصطفی فتاحی به روایت برادر: ☘سید مصطفی به طور کلی انسان خوش رو و شوخ طبعی بود. اما شب عملیات بیت المقدس۴، شوخ تر از همیشه شده بود. به قول امام(ره) که فرمود: شهدا در قهقهۀ مستانه شان، عند ربهم یرزقونند. سید هم آن شب، مست شده بود. گویی جایگاهش در بهشت را نشانش داده بودند. 🌤به هر کسی که می‌رسید، چیزی می‌گفت و از کنار هر که رد می‌شد، خنده‌ای می‌کرد. او آن شب، در حال خودش نبود. انگار می‌دانست که ساعاتی دیگر سر بر دامان معشوق دارد. ✨پاهایش روی زمین بود، اما گویی در آسمان پرواز می‌کرد. ❣نور در چهره‌اش موج می‌زد. هر کسی که او را می‌دید، یقین پیدا می‌کرد که سید از این عملیات، برنمی‌گردد. و او از آن عملیات، برنگشت… ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شهید حاج قاسم سلیمانی: شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می‌شود ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب زیارت امام حسین 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
مداح_حاج_امیر_کرمانشاهی.mp3
2.26M
🏴مداحی های ویژه جامانده های پیاده روی اربعین۲ با سوز دل گوش بدین من از اربعین جا موندم 😭💔 🎙حاج امیر کرمانشاهی دوستان، من جامانده را دعا کنید 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰احڪـ🔎ــام اربعــــ🏴ـــین ⭕️ غسل در ایام اربعین ⁉️با توجه به نیاز زائران در ایام اربعین به غسل ،آیا برای غسل کردن حتما باید از لیف و شامپو و صابون استفاده کرد؟🧐 ✔️ پيشنهاد دانلود👌 ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 🙏 📲کانال ما در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
زیبا و خواندنی 🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃 یک داستان واقعی و پند آموز👌 ✍️امیر قاهره، شجاع الدین شَرَزی می‌گوید: نزد مردی از اهل صعید مصر بودم... او پیری بود با پوست سبزه؛ ناگهان فرزندان او به نزدش آمدند که بسیار سفیدپوست و زیبا بودند... از او درباره‌ی آنان پرسیدیم. گفت: مادرشان فرنگی است و با او داستانی دارم. از او درباره‌اش پرسیدم... گفت: جوان که بودم به شام رفتم ... در آن هنگام شام در اشغال صلیبیان بود؛ مغازه‌ای را اجاره کردم و در آن کتان می‌فروختم... در حالی که در مغازه‌ام بودم همسر یکی از فرماندهان صلیبی به نزد من آمد و زیبایی‌اش مرا جادو کرد... به او جنس فروختم و بسیار تخفیفش دادم...  وی رفت و پس از چند روز بازگشت و باز با تخفیف به او جنس فروختم... او همینطور به نزد من رفت و آمد می‌کرد و من نیز با دیدن او خوشحال می‌شدم تا جایی که دانستم عشق او در دلم افتاده... وقتی کار به اینجا رسید به پیرزنی که همراه او بود گفتم: دل به فلانی بسته‌ام، چگونه می‌توانم به او برسم؟ گفت: او همسر فلان فرمانده است و اگر کار ما را بداند هر سه‌مان را خواهد کشت! همچنان دلبسته‌ی او بودم تا آنکه از من پنجاه دینار خواست و قول داد که آن به خانه‌ام بیاورد... تلاش کردم تا آنکه پنجاه دینار گیر آوردم و به او دادم... آن شب در خانه‌ام منتظرش ماندم تا آنکه آمد... با هم خوردیم و نوشیدیم... هنگامی که پاسی از شب گذشت با خود گفتم: از خداوند شرم نمی‌کنی در حالی که در غربت در برابر خداوند همراه با زنی نصرانی معصیتش می‌کنی؟! آنگاه به آسمان چشم دوخت و گفتم: خداوندا شاهد باشد که از روی حیا و تقوای تو از این زن نصرانی پاکدامنی پیشه کردم... سپس از بستر آن زن دوری کردم و در بستری دیگر خوابیدم... او که چنین دید برخاست و در حالی که خشمگین بود از خانه‌ام رفت... صبح به مغازه‌ام رفتم... هنگام چاشت آن زن در حالی که ناراحت بود از کنار مغازه‌ام گذشت، گویی چهره‌اش ماهی تابان بود... با خود گفتم: تو کی هستی که بتوانی در برابر چنین زیبایی‌ای عفت پیشه کنی؟ تو ابوبکری یا عمر؟ یا آنکه جنید عابدی؟ یا حسن بصری زاهد؟! همینطور در حال حسرت خوردن بودم تا از کنار من گذشت... به دنبال پیرزنِ همراه او رفتم و گفتم: به او بگو امشب برگردد... گفت: به حق مسیح سوگند که نمی‌آید مگر در مقابل صد دینار... گفتم: باشد... با زحمت بسیار آن مبلغ را جمع کردم و به او دادم... شب هنگام در خانه منتظرش ماندم تا آنکه آمد... انگار ماه به نزد من آمده بود... هنگامی که با هم نشستیم دوباره ترس خدا به دلم آمد... چگونه می‌توانستم با یک کافر، او را معصیت کنم؟ بنابراین از ترس خداوند او را ترک گفتم... صبح هنگام به مغازه‌ام رفتم در حالی که قلبم هنوز مشغول او بود... هنگام چاشت باز آن زن در حالی که خشمگین بود از کنار مغازه‌ام گذشت... تا او را دیدم خود را برای رها کردنش ملامت کردم و همچنان در حسرت او بودم... باز به آن پیرزن درخواست کردم که او را به نزد من بیاورد. گفت: نمی‌شود، مگر با پانصد درهم... یا در حسرتش بمیر! گفتم: باشد... و تصمیم گرفتم مغازه و اجناسم را بفروشم و پانصد دینار به او بدهم... در همین حال ناگهان جارچی صلیبی‌ها در بازار ندا زد که: ای مسلمانان؛ آتش بس میان ما و شما پایان یافته و همه‌ی بازرگانان مسلمان را یک هفته مهلت می‌دهیم تا بروند... باقی‌مانده‌ی کالاهای خود را جمع کردم و در حالی که قلبم آکنده‌ی حسرت بود از شام بیرون آمدم... سپس به تجارت کنیزان روی آوردم تا محبت او از قلبم برود... سه سال گذشت، سپس نبرد حطین روی داد و مسلمانان همه‌ی سرزمین‌های ساحل را از صلیبیان پس گرفتند... از من برای ملک ناصر کنیزی خواستند... کنیزکی زیبا نزد من بود که آن را به صد دینار از من خریدند و نود دینار به من دادند و ده دینار آن باقی ماند... پادشاه گفت: او را به خانه‌ای که زنان اسیر نصرانی در آن هستند ببرید و یکی از آن‌ها را در مقابل ده دینار برگزیند. هنگامی که در خانه را برایم گشودند آن زن فرنگی را دیدم و با خود بردم... هنگامی که به خانه‌ام رسیدم به او گفتم: مرا می‌شناسی؟ گفت: نه. گفتم: من همان دوست بازرگان تو هستم که صد و پنجاه دینار از من گرفتی و گفتی: جز با پانصد دینار به من دست نخواهی یافت! اکنون با ده دینار صاحب تو شده‌ام! گفت: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله... اسلام آورد و اسلامش نیکو شد و با وی ازدواج کردم... پس از مدتی مادرش صندوقی برایش فرستاد؛ هنگامی که آن را باز کردیم هر دو کیسه‌ی‌ دیناری را که به او داده بودیم در آن یافتیم... در اولی پنجاه دینار و در دومی صد دینار... همچنین لباسی که همیشه با آن می‌دیدمش در آن صندوق بود... او مادر این فرزندان است و این غذا را نیز او پخته است! ✾📚 @dmnoor 📚✾