eitaa logo
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
3.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
20 فایل
کانالی در جهت تقوا و بصیرت هر مومن زیر نظر حجت الاسلام پوربافرانی مسئول تبادل و تبلیغات ارزان @gujkop کانال نظرات https://eitaa.com/nazaratenoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🙏 تلاوت روزانه قرآن رو جدی بگیریم💚 🌷 هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 @dmnoor
🔻استعفا از شهرداری برای رفتن به جبهه/ مدتی است دلم برای هیچ‌کس تنگ نمی‌شود... 🌺🌿قاری قرآن بود و در ادامه راه مادر گام به این عرصه گذاشته بود، کارمند شهرداری بود و برای رفتن به جبهه از کارش استعفا داد، چند روز مانده به شهادت حالاتش تغییر کرده بود. می‌گفت: دیگر دلم برای هیچ‌کس تنگ نمی‌شود و قرار است اتفاق خوبی برایم رخ دهد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷 @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
💠🕊۳۰ سال پس از شهادت شهید والامقام ، همسرشان در بین وسایل قدیمی خانواده و در لای یک کتاب، نامه‌ای از ایشان پیدا می‌کنند که در این نامه موضوعات عجیبی از شهید بیان شده است... بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر قلب تپنده امت اسلام پیر جماران، سلام بر ملت... سلام بر پاکدلان شهید این آب و خاک و سلام بر شهادت، سلام بر خوابگاه سرور آزادگان که خونین شهر‌ها و دشت عباس‌ها و مجنون‌ها، فاو‌ها و شلمچه‌ها را سر راه امتحان یاران خود قرار داده، چه امتحانی الله اکبر الله اکبر، شهادت، باز شهید دیگر، باز لب تشنه دیگر، باز صیدی دیگر الله اکبر چه پروانه‌های زیبایی، دور شمع کربلا جمع شده‌اند الله اکبر، آری مادر، تو شهید داده‌ای آن هم چه شهیدی، همرزم حسین مظلوم، سرور آزادگان، سید اولاد پیامبر، مادر شهید‌ای شیرزن و‌ای پاکدل جگرگوشه تو مجتبای تو چه می‌گوید، همسر باوفای شهید، ببین عزیز تو چه می‌گوید، چه زیبا گفته این پاک سرشت. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 💢نامه شهید: 👇👇👇 خانواده عزیزم سلام، مادرِ نور چشمم، منم مجتبی بیا مادر، بیا مادر حلالم کن امام را کرده‌ام یاری ،که وقت شهادت آمده ز تو خواهش چنین دارم، مکن از بهر من زاری ❣مادر و همسرم سخن دارم، آری سخن دارم، وقتی در شلمچه با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی کربلا می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن اباعبدالله الحسین در کنار سرور شهیدان یافتم. 💥 مادر ما‌ها پشت سر سرور شهیدان نماز می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند. مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام ♥️ همسر مهربانم سلام مرا پذیرا باش، چی شده سرت را بالا کن و شجاع باش من همیشه در کنار تو و پسرم حسین هستم. من زنده‌ام و همیشه در کنار خانواده‌ام هستم، شهادت زنده شدن است نه مردن امیدوارم مشکلات زندگی ترا در راهت مقاوم‌تر سازد و حسین کوچولو را مصمم‌تر از همیشه می‌پرورانی. همسر مهربانم من افتخار می‌ورزم که توانستم برای چند مدتی اسم تو را در شناسنامه خودم ثبت گردانم و نوشکفته‌ای، چون حسین که رهرو من خواهد بود برجای بگذارم و من به چنین زنانی فخر می‌ورزم و امیدوارم که خداوند تو را صبر دهد و مرا هم بیامرزد و امیدوارم مرا ببخشید. 🌻مادر من تمام این مقام والا را از تو آموختم، اگر شهید شدم بزرگترین افتخارم این است که رهبرم روح‌الله و پدر و مادرم و همسرم معلمین شهادتم بودند و دیگر افتخارم این بود که در عصر امام خمینی زیستم درود بر رهبر اسلامی ایران، امام خمینی، مرگ بر تمامی منافقین و مخالفین اسلام اعم از کفار و مشرکین. 🌱خداحافظ ملت شهیدپرور ایران باشد، به امید پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا گستردگی بر تمام جهان... خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تفارت شهدا و انسان های عادی اللهم ارزقنا توفیق الشهاده😭 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست چشمِ سر، خیس است امّا چشمِ دل، مرطوب نیست... 🍂طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 💚 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 دلیل شباهت ظهور امام زمان به برپایی قیامت چیست؟ جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج صلوات 💚 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰احکـ🔎ــام رو🌙زه 🔷🔹دیدن تصاویر مستهجن و باطل شدن روزه ⁉️ در چه صورت دیدن فیلم مستهجن و عکس های افراد نامحرم روزه را باطل میکند؟🧐 ✅ پیشنهاد دانلود👌 ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🙏 تلاوت روزانه قرآن رو جدی بگیریم💚 🌷 هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از زندگانی عالم شهید حاج شیخ علی مزاری شادی روح بلند شهدا صلوات🕊🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷 @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
♥️🌿 @dmnoor که برات میدهد 🕊✨🕊✨🕊 این گوشه ای از قصه علیرضای۱۶ ساله است که با همه ی ما در کربلا وعده کرده است..❤️😢🌷 بسم الله ایام عید نوروز برای دیدار اقوام به اصفهان رفتیم . روز آخر تعطیلات به گلزار شهدا و سر مزار شهید خرازی رفتم وسط هفته بود و کسی در آن حوالی نبود با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل شهدا راهی کربلا شویم. توی حال خودم بودم. برای خودم شعرمیخواندم.از همان شعرهایی که شهدا زمزمه میکردند: این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هرچه خواهی کن هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. با چشمانی گرد شده بار دیگر متن روی سنگ را خواندم. آنجا مزار شهید نوجوانی بود به نام علیرضا کریمی👇💐 اوعاشق زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: میروم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمیگردم!!  در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا میشود پیکر مطهرش به میهن باز میگردد!! این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. حسابی گیج شده بودم. انگار گمشده ای را پیدا کردم. گویی خدا میخواهد بگوید که گره کار من به دست چه کسی باز میشود.😭 همان جا نشستم .حسابی عقده دلم را خالی کردم. با خودم میگفتم :این ها در چه عالمی بودند و ما کجائیم؟! این ها مهمان خاص امام حسین علیه السلام بودند. ولی ما هنوز لیاقت زیارت کربلا را هم پیدا نکرده ایم.بار دیگر ابیات روی قبر را خواندم: گفته بودی تا نگردد باز، راه راهیان کربلا عهد کردی برنگردی سرباز مهدی پیش ما و.... با علیرضا خیلی صحبت کردم.از او خواستم سفر کربلای مرا هم مهیا کند. گفتم من شک ندارم که شما در کربلایی تورا بحق امام حسین ع ما را هم کربلایی کن با صدای اذان به سمت مسجد حرکت کردم. درحالی که یاد آن شهید و چهره ی معصومانه اش از ذهنم دور نمیشد.  روز بعد راهی تهران شدیم.آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. گوشی تلفن را برداشتم. شماره گرفتم. آقایی گوشی را برداشت. بعد از سلام گفتم: ببخشید، من قبل عید مراجعه کردم برای ثبت نام کربلا، میخوام ببینم برای کی جا هست؟ یک دفعه آن آقا پرید تو حرفم و گفت: ما داریم فردا حرکت می کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن،اگه میتونی همین الان بیا!! نفهمیدم چطوری ظرف نیم ساعت از شرق تهران رسیدم به غرب. اما رسیدم . مسئول شرکت زیارتی را دیدم و صحبت کردیم. گفت:فردا هفت دستگاه اتوبوس از اینجا حرکت می کنه. قراره فردا بعد از یک ماه،مرز باز بشه و برای اربعین کربلا باشیم. اما دارم زودتر می گم، اگه یه وقت مرز رو باز نکردن یا ما را برگردوندن ناراحت نشین! گفتم:باشه اما من گذرنامه ندارم. کمی فکر کرد و گفت:مشکل نداره،عکس برای شناسنامه خودت و خانمت رو تحویل بده. بعد ادامه دادم: یه مشکل دیگه هم هست،من مبلغ پولی که گفتید رو نمی تونم الان جور کنم. نگاهی تو صورتم انداخت. بعداز کمی مکث گفت: مشکلی نیست، شناسنامه هاتون اینجا میمونه هروقت ردیف شد بیار. با تعجب به مسئول آژانس نگاه میکردم انگار کار دست کس دیگه ای بود. هیچ چیز هماهنگ نبود. اما احساس میکردم ما دعوت شدیم. از صحبت من با آن آقا ده روز گذشت. صبح امروز از مرز مهران عبور کردیم، وارد خاک ایران شدیم! حوادث این مدت برای من بیشتر شبیه خواب بود تا بیداری. هشت روز قبل،با ورود کربلا ، ابتدا به حرم قمر بنی هاشم رفتیم .در ورودی حرم، برای لحظاتی حضور علیرضا ، همان شهید نوجوان ،را حس کردم. ناخودآگاه به یادش افتادم. انگار یک لحظه او را در بین جمعیت دیدم. بعد از آن هرجا که می رفتم به یادش بودم. نجف،کاظمین ،سامرا و... سفر کربلای ما خودش یک ماجرای طولانی بود. اما عجیبتر این که دست عنایت خدا و حضور شهید کریمی در همه جا می دیدم. در این سفر عجیب ،فقط ما و چند نفر دیگر توانستیم به زیارت سامرا مشرف شویم. زیارتی بود باور نکردنی. هرجا هم می رفتیم ابتدا به نیابت امام زمان(عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم..این مدت عجیب ترین روزهای زندگی من بود. پس از بازگشت بلافاصله راهی اصفهان شدم. عصر پنج شنبه برای عرض تشکر به سر مزار علیرضا رفتم . هنوز چند کلامی صحبت نکرده بودم که آقای محترمی آمدند. فهمیدم برادر شهید و شاعر ابیات روی سنگ قبر است. داستان آشنایی خودم را تعریف کردم. ماجراهای عجیبی را هم در آنجا از زبان ایشان شنیدم. عجیب تر این که این نوجوان شهید در پایان آخرین نامه اش نوشته بود: به امید دیدار در کربلا- برادر شما ✋🌷 علیرضا با همه ما در کربلا وعده کرده بود.💞 📚مسافر کربلا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
🔰خاطره ای از شهید علیرضا کریمی از زبان مادر گرامیشان.. 《هر وقت که راه کربلا باز شود...》 💐چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم، فایده نداشت آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان. معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده، شاید تا فردا صبح زنده نماند!» ❣پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد:« هر وقت که راه کربلا باز شود.»🦋 توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل 🥀وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت 😔درست شب تاسوعا وقتی برگشت که اولین کاروان از زائران ایرانی رفتن کربلا 🕊راه کربلا باز شده بود...🕊 🌷 محل ولادت: اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۰۶/۲۲ تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۲  محل شهادت: فکه، جاده شنی مزار: گلستان شهدای اصفهان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂ای بودنت برای عبادت دلیل من کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟ 🍂آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 💚 @dmnoor
2_144206449059019100.mp3
1.52M
♨️چرا (عجل الله تعالی فرجه) را نمی‌بینیم؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام دارستانی جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج صلوات 💚 @dmnoor
4_5924517887132831638.mp3
6.6M
یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آماده ورود به ماه خدا کنید. 🎙حجت_الاسلام_میرزامحمدی جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج صلوات 💚 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰احڪـ🔎ــام‌ غیــبــــ👥ــــتــــــــ و تهمــــ🤬ــــتــــــــ ✳️راه های جبران «غيبت» و «تهمت» 💎طلب حلالیّت و رضایت👌 ⁉️اگر شخصی مرتکب غیبت شده و یا تهمتی به کسی زده باشد ، آیا واجب است که از او حلالیّت خواسته و رضایت وی را به دست آورد؟🧐 ✅ پیشنهاد دانلود👌 ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 🙏 📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
📣 قابل توجه مخاطبین عزیز 🌹 این هفته مسابقه نداریم 💚 ان شاءالله از شنبه تا آخر ماه رمضان مسابقه قرآنی خواهیم داشت 😍
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🙏 تلاوت روزانه قرآن رو جدی بگیریم💚 🌷 هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 @dmnoor
🕊شهید «بابک نوری هریس» از شهدای جوان مدافع حرم و اهل رشت در میان دوستان و اطرافیان به خوش‌سیمایی، خوش‌تیپی و آراستگی زبانزد بود. او که پیش از شهادت با عکس‌ها و ژست‌های متفاوتش در فضای‌مجازی شهرت یافته بود، پس از شهادت به شهید لاکچری و زیباترین شهید مدافع حرم مشهور شد. شهید 25 ساله ای که با وجود امکانات فراوان و حمایت خانواده می‌توانست به آرزوها، آرمان‌ها و اهداف شغلی و تحصیلی‌اش دست پیدا کند، اما از همه‌ تعلقات دنیوی دل می‌کند و غرق در ظواهر پر زرق‌وبرق زندگی نمی‌شود. با خبرساز شدن گروه تروریستی و جنایتکار داعش، تعدادی از نیروهای داوطلب مردمی همچون شهید نوری، جان خود را در کف دست و طَبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به خیل مجاهدان گروه‌های داوطلب مردمی در سوریه پیوستند شهید مدافع حرم🕊🌹 عاقبتتون شهدایی... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
🔷برشی از گفتگوی پدر بزرگوار شهید بابک نوری هریس: 🌿آقای نوری فکر می کردید بابک یک روزی شهید بشود؟ واقعیتش را بگویم، ما اصلا بابک را نشناختیم، الان که بابک شهید شده می بینم که پسرم چقدر در انجمن های خیریه فعال بوده، می بینم همه جا او را می شناختند اما انگار فقط ما هنوز او را نشناخته بودیم. 🌿چطور شد که بابک این راه را انتخاب کرد؟ نه اینکه بابک پسرم باشد و این را بگویم نه.  ولی بابک یکی از فعال ترین جوان های شهرمان بود.سرشار از زندگی بود و همیشه در برنامه های مختلف پیش قدم بود. اصلا هم تک بعدی نبود و بواسطه سن وسالش جوانی می کرد و از همه قشری هم دوست و رفیق داشت یعنی دوست باشگاهی داشت دانشگاهی مسجدی و هیئتی  از فعالین هلال احمر و بسیج فعال بود در کارهای خیر بهزیستی شرکت می کرد حتی بعد از شهادتش من فهمیدم که کارهای ساخت بنای یاد بودشهدای گمنام در پارک ملت رشت را هم خودش انجام داده، رئیس بنیاد شهید دیروز که به خانه ماآمده بود به من گفت که می دانستی پسرت چقدر برای اینکه اینجا ساخته شود زحمت کشید؟ من اینجاتازه فهمیدم که زمان ساخت این بنا بابک به مسئولان گفته بود که چه شمابودجه بدهید چه ندهید روح این شهیدان اینقدر بلند و پر خیر و برکت است که این بنای یاد بود ساخته می شود و بعدا شماحسرت خواهید خورد که در این ثواب شرکت نکردید. بجز این فعالیت های فرهنگی، بابک یکی از دانشجوهای فعال دانشگاه تهران هم بود. ذاتش جوری بود که می خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد و تک بعدی نباشد 🌿دانشجوی چه رشته ای بود؟ بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه این ها را ول کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت. 🌿خب این اتفاق چطور افتاد؟ به خاطر اعتقاداتش. بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود ، دوبار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش متوجه شدیم.  امسال پسر بزرگ من در رشت کاندیدای شورای شهر شده بود و تمام مسائل مالی و تدارکات را هم به بابک سپرده بود، یک دفعه در بحبوحه انتخابات و درست وسط تبلیغات من دیدم که بابک نیست، پرس و جو کردم فهمیدم که رفته اعتکاف. سه روز در مراسم اعتکاف بود و بعد برگشت پیش ما. من گفتم بابک جان چرا در این موقعیت رفتی اعتکاف، می ماندی سال دیگر می رفتی، الان کارهای مهمی داشتیم. گفت نه اصل برای من همین اعتکاف است، انتخابات و ... فرعیات است، بعد هم شاید من سال دیگر نباشم که به مراسم اعتکاف برسم... حتی همان روزها من و مادرش حرف ازدواجش را مطرح کردیم ، یک دختر از خانواده نجیب و خوبی انتخاب کرده بودیم که می دانستیم بابک را هم دوست دارد اما بابک موافقت نکرد. به من گفت که بابا شما به تصمیمات من اعتماد داری یا نه؟ پس بگذار من براساس برنامه خودم پیش بروم... فعلا برنامه و مسیر من چیز دیگری است. الان که فکر می کنم می بینم بابک خودش هم می دانست که چه مسیری را می خواهد برود و به ما هم این پیام را می داد اما ما متوجه نمی شدیم. 🌿شما از ماجرای اعزامش به سوریه خبر داشتید؟ به طور مستقیم با من این موضوع را مطرح نکرد اما می دانستیم که شش ماه است در سپاه بست نشسته و هر روز می رود و می آید و اصرار می کند که من را اعزام کنید. تا اینکه بالاخره با اعزامش موافقت شد و فکر می کنم واقعا این موافقت هم کار خدا بود. بابک یک روز قبل از اعزامش ، در مسجد باب الحوائج بلوار شهید انصاری رشت که مسجد آذری های مقیم رشت است و همه بابک را آنجا می شناسند، از همه نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظی کرده بود، به همه گفته بود که من یک مدتی نیستم می خواهم بروم خارج از کشور. آن موقع همه فکر می کردند می خواهد برود آلمان. 🌿چرا آلمان؟ چون من و برادرانش خیلی اصرار داشتیم که برود آلمان ادامه تحصیل بدهد، حتی موقعیتش را هم برایش فراهم کرده بودیم اما خودش قبول نمی کرد برود. آن روز مردم فکر کرده بودند که بالاخره اصرار های ما جواب داده و بابک راضی شده به آلمان برود. 🌿اما به جای آلمان از سوریه سردرآورد؟ بله همین طور است...بابک همه را شوکه کرد. 🌿کی اعزام شد؟ همان اوائل آبان. فکر می کنم دوم یا سوم بود. 🌿یعنی فاصله اعزام تا شهادتش 26 روز بود؟ بله ... می بینید چقدر برای شهادت عجله داشت، من 50 ماه سابقه جبهه دارم اما شهید نشدم، ولی این پسر آنقدر با همه وجودش شهادت را می خواست که به یک ماه نکشیده طلبیده شد و رفت. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷 @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝