.
سنگین شده تابوت تو هر چند نحیفی
ای یار گران یار گران یار گرانم...
#محمد_سهرابی
#شهادت_امام_کاظم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
او رویِ در شڪسته و مادر به پشت در
تشییعِ او به روضهے مادر گریز داشت...
#شهادت_امام_ڪاظم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
هر چند غلام ها تنش را بردند؛
با حال غریبے بدنش را بردند ...
با عزت و احترام دفنش ڪردند؛
جایے ننوشته ڪفنش را بردند...
#حامد_فلاحي_راد
#شهادت_امام_ڪاظم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
باب الحوائج گفتهاند او را، برایش
درمانِ دردِ یک جهان، ڪارے ندارد
#عادل_حسین_قربان
#شهادت_امام_ڪاظم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود
رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند
ریشه دوانده همچو درختے به قعرِ خاڪ
این عضوهاست، وارثِ زهراے اطهرند
آهن ڪجا و گردنِ مجروح و پاے زخم
این دستهاے خسته همان دستِ حیدرند
با اینڪه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند
این دنده ها شڪسته تر از نعش اڪبرند
سیلے به استخوانِ شڪسته نمیزنند
اما چه باک؟ وارث غمهاے مادرند...
#محمود_ژولیده
#شهادت_امام_ڪاظم
👉 @Do_KhatRoze 📜
هدایت شده از | دو خط شهدا |
.
فرمانده های تیپ ها بودند؛ خرازی، زین الدین، بقایی و. . . . حرف های آخر را زدند و شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت « شهادت از عسل شیرین ترست» هق هقش بلند شد. نشست روی زمین و زار زد. از اول روضه رفته بود سجده. کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند. سر که برداشت از اشک، تا پتوی سوم خیس شده بود.
#شهید_حسن_باقری
▪️ @Dokhat_shohada