.
این سو و آن سو مے روے بالاے نیزه
شش ماهه ام..حالا شدے آقاے نیزه..
سخت است باور ڪردنش!اے ڪاش مے شد
تا ڪه در آغوشم بشینے جاے نیزه..
گریه جوابِ غصّه هایت را نمے داد
اے ڪاش سینه مے زدم در پاے نیزه
تنها نه من مے نالم و مے گریم اے گل
بشنو خودت ششماهه..هاے و هاے نیزه
دیدے بجاے بوسه از زیرِ گلویت...
افتاد پاے حنجرت امضاے نیزه..
اینقدر با لبهاے خود ما را نسوزان
آتش گرفته روے نے سقّاے نیزه
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
الا یا قوم ان لم ترحمونے فارحمو هذا....
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
گفت:سر مردانشان را به نیزه ڪنید
شـش مـاهـه هـم براے خودش مردے شده بود ...
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
جان من قول بده پیش ڪسے رو نزنی
جان من قول بده زودبرش گردانی
طفل من تابغل توست خیالم جمع است
نڪند حرمله رابا خبرش گردانی
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
تمام خون تورا فاطمه به بالا برد
وگرنه بر سر دنیا عذاب مے افتاد
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویِ دستانِ پدر ، حرمله سیرابَش کرد
مادرش غمزده از خیمه ، تَماشا میکرد
زهرا خسروی | #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم | #محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
عضو هاے تو در این بادیه تڪثیر شدند
همه ے گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند
#محرم | #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اڪبر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
مثل تسبیح چرا یک صد و یک دانه شدی!؟
با تنت ذڪر گرفتم ڪه چه سازم پسرم
#محرم | #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اڪبر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
"عجیب بود رابطه ے میان این پدر و پسر. من گمان نمے ڪنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر اینهمه تعلق، اینهمه عشق، اینهمه انس و اینهمه ارادت حاڪم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام...
گاهي احساس مي كنم كه رابطه حسين (ع) با علي اكبر (ع) فقط رابطه يك پدر و پسر نيست . مي مانم كه كداميك از اين دو مرادند و كداميك مريد ؟ مراد حسين (ع) است يا علي اكبر (ع) ؟ اگر مراد حسين (ع) است كه هست ، پس اين نگاه مريدانه او به قامت علي اكبر (ع) ، به راه رفتن او ، به كردار او ، و حتي لغزش مژگان او از كجا آمده است ؟! و اگر محبوب علي اكبر (ع) است پس اين بال گستردن و سر ساييدن در آستان حسين (ع) چگونه است ؟
و ... اما حسين (ع) ، نزديكترين ، محبوبترين و دوست داشتني ترين هديه را براي معاشقه با خدا برگزيده بود . شايد انديشيده بود كه خوبترهايش را اول فداي معشوق كند ...
من آنجا ایستاده بودم.
پدر به علے اڪبر گفت:
«پیش رویم، مقابل چشمانم راه برو!»
و او راه رفت. چه مے گویم؟ راه نرفت.
ماه را دیده اے ڪه در آسمان چگونه راه مے رود؟
چطور بگویم؟ طاووس خیلے ڪم دارد.
اصلاً گمان ڪن ڪه سرو، پاے راه رفتن داشته باشد!
نه، پاے راه رفتن نه، قصد خرامیدن داشته باشد.
اهل خیام ڪه فهمیدند علیاڪبر، پروانه رفتن گرفته است، ناگهان درهم شڪستند و فرو ریختند.ڪاش میبودے لیلا! اما... اما نه... چه خوب شد ڪه نبودے لیلا! تو ڪجا زَهرهے به میدان فرستادن پسر داشتے؟ پسر... چه میگویم علیاڪبر! انگار ڪن تمام جوانهاے عالم را در یک جوان متجلے ڪرده باشند. انگار ڪن زیبایے و عطر تمامے گلها را به یک گل بخشیده باشند. انگار ڪن تمامے سروهاے عالم را به تمامے لالههاے جهان پیوند زده باشند. انگار ڪن خدا در یک قامت، قیامت ڪرده باشد.
چه خوب شد ڪه نبودے لیلا
در این لحظات جانسوز وداع...
پدر، عشق و پسر
#محرم | #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اڪبر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
قدر يك دشت علے مانده به روے دستم
ڪـارِ یک تڪّه عبـا نیست تـو را جمـع ڪنـد
#محرم | #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اڪبر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
اربأ اربأ را همیـن انـدازه مـے گـویـم فقط :
دشت لبریز از گُلِ رویِ علے اڪبر شده است
#محرم | #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اڪبر
👉 @Do_KhatRoze 📜