◾️یادی از بی تابی های امام صادق علیه السلام در فراق ششمین فرزند عزیزش ، حضرت مهدی سلام الله علیه در سخن آوای وعده صادق👆👆
#دعا_برای_فرج
#امام_صادق
https://eitaa.com/doabarayezohoor
▪️شعری که همیشه امام صادق علیهالسلام زمزمه میکرد:
🔹لِكُلِّ أُنَاسٍ دَوْلَةٌ يَرْقُبُونَهَا
وَ دَوْلَتُنَا فِي آخِرِ الدَّهْرِ تَظْهَرُ
🔸هر گروهی از مردم دولتی دارند که چشم به راهش هستند،
دولت ما اهلبیت هم در پایان دنیا (به دست حضرت مهدی علیهالسلام) محقق خواهد شد.
📚امالی صدوق ص ۴۸۹
📚روضة الواعظین ج۱ ص۲۱۲
https://eitaa.com/doabarayezohoor
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
در آن روز، اين زمين به زمينی ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مىشود، و همه در پيشگاه خداوند واحد قهار حاضر میشوند.
▪️سوره ابراهیم آیه48.
🔘امام صادق علیه السلام می فرمایند:
... (خداوند به شیعیان وعده داده که در دوران ظهور ) آنها را از دست دشمنانشان آسوده كند و از آفات زمين سلامتشان بدارد، همان زمینی كه خدا به وسیله «سلام» آن را مبدل كرده (و از بدیها پاک ساخته است). خدا آنچه را در زمين است تسلیم و مطیع آنها خواهد کرد و هیچگونه ناسازگارى و دشمنی در آن زمین وجود نخواهد داشت...
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 451.
https://eitaa.com/doabarayezohoor
▫️امام صادق علیه السلام:
انَّ الأرضَ لا تُصلِحَ الاّ بِإمام!
🔴 "زمین جز به دست امام اصلاح نمی شود."
📚اصول كافی، ج2، ص21.
#بلای_غیبت
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/doabarayezohoor
▫️خراسانی بود،
شغلش تجارت،
دلش دوستدار اهل بیت.
آمد پیش خدمتکار امام.
گفت: بیا جایمان را عوض کنیم؛
از امروز، من خدمتکار امام، تو صاحب همه دارایی من. قبول؟!
خدمتکار گفت:
باید اجازه بگیرم. صبر کن تا خبرش را بیاورم.
آمد پیش امام.
گفت: اگر روزی خدا شرایط خوبی پیش رویم بگذارد، شما مخالفت خواهید کرد؟
شنید:
من حتی از اموال خودم به تو میبخشم،
پس چطور مانع بخشش دیگران شوم؟!
خدمتکار اصل قصه را تعریف کرد.
امامش قبول کرد.
خوشحال رفت تا خبر را به تاجر خراسانی بدهد؛
هنوز بیرون نرفته بود که باز صدای امام زمانش را شنید:
«به پاس خدمتهایت، پندی به تو میدهم.
بعد باز هم اگر خواستی بروی، برو! »
برگشت،
دوباره نشست تا پند مولایش را بشنود.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« ... روز قیامت، شیعیان ما وابسته به ما هستند.
آن روز، هر کجا که ما برویم، آنها هم خواهند آمد.»
خدمتکار گفت:
«پس من از پیش شما جای دیگری نخواهم رفت.
تا حالا خدمتکار شما بودهام، از این به بعد هم خدمتکار شما خواهم بود.»
این را گفت و برگشت پیش تاجر خراسانی.
تاجر از همان نگاه اول، فهمید خبری شده.
گفت: ظاهرت خبر میدهد منقلب شدهای.
حال برگشتنت همان حال وقت رفتن نیست.
قصه را گفت،
دو تایی آمدند محضر امام.
امام دوستی تاجر خراسانی را پذیرفت.
هزار سکه هم به خدمتکار وفادارش بخشید.
📚 بحارالانوار ج ۵۰ ص ۸۷
https://eitaa.com/doabarayezohoor