هدایت شده از حل مشکلات با دعا
روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۲
#جدول_قمردرعقرب سال
حل مشکلات با آیات و روایات
eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
لطفا مطالب کانال رو کپی نکنید ❌❌
فقط ارسال با لینک✅
دعای تقویت حافظه
#تقویت_حافظه
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
دعای #مطالعه
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
#دعای_دفع_دردها_بخصوص_چشم_درد
♨️هر کس در چشم ضعفی داشته باشد و یا در عضوی دیگر استرخا و سستی ، باید سه روز
روزه بگیرد و با شیر و شکر افطار کند و در نیمه شب برخیزد و این آیه را با قلمی مسی و به گلاب
و زعفران بنویسد و بلیسد و سه شب این عمل را تکرار کند ان شاء الله دردها از او زایل می گردد و
آیه این است
آیه 36 سوره انعام :
✨إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ✨
📚چشمه رستگاری ص 409
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
#استغفاری_باثواب_وارد_شدن_به_بهشت
✅از حضرت محمد صل الله علیه و آله نقل شده هر کس دعای استغفار زیر را از صبح تا عصر
قرائت کند به بهشت داخل شود
✨اَللّهمَّ اَنتَ رَبّي لاَ اِلّهَ اِلا اَنتَ خَلَقتنِي واَنَا عَبدُكَ وَاَنَا عَلي عَهدِكَ وَ وَعدِكَ مَا استَطعَتُ ،
اَعُوُذبِكَ مِن شَر مَا صَنَعتُ وَ اَبوءُ لَكَ بِنِعمَتِكَ عَليَّ وَ اَبُوءُ بِذَنِبيِ فَاغفِرلِي فَاِنَّهُ لايَغفِرُ الُذُنوب اِلا اَنت✨
📚خزینة الاسرار ص 133 و 134
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
✨دعای پیامبر برای معالجه بیماری ها✨
❣حضرت صادق (ع ) فرمود:
همانا پيغمبر (ص ) با اين دعا معالجه مى كرد مى فرمود:
دست بر جاى درد مى گذارے و مى گوئے:
💥أيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِل 💥
📚 اصول كافى جلد 4 صفحه : 355 رواية : ۱۷
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
#جلب_محبوب
❤️👌به جهت جلب محبت مطلوب صد بار بگوید «طه» و یک بار سوره «قل هو الله احد» را بخواند و باز صد مرتبه بگوید «طه» و یک مرتبه سوره «قل هو الله » را بخواند تا هفت بار این را تکرار کند، همین که هفت مرتبه «توحید» و هشتصد بار«طه» تمام شد بعد از آن 17 بار سوره «قل هو الله احد» را تا آخر بخواند،
👌خداوند مطلب و حاجت او را براورده می کند و بی شک عمل خواهد شد. این از مجربات است و آزموده شده است
📚کشکول ارومیه ای
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
✨دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان✨
💥بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.💥
خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد واز تو خواهم توفیق در آن براى اینکه فرمانت برم ونافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
#داستان_بهلول #پندونصیحت
بهلول شبی در خانهاش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود که قاصدی از راه رسید. قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی میخواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضی عذر بخواه! من امشب مهمان دارم و نمیتوانم بیایم. قاصد رفت و چند دقیقه دیگر برگشت و گفت: قاضی میگوید قدم مهمان بهلول هم روی چشم. بهلول بیاید و مهمانش را هم بیاورد. بهلول با مهمانش به طرف مهمانی به راه افتادند.
او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت کن من کجا مینشینم تو هم آنجا بنشین. هرچه میخورم تو هم بخور. تا از تو چیزی نپرسیدهاند، حرفی نزن و اگر از تو کاری نخواستند، کاری انجام نده. مهمان در دل به گفتههای بهلول میخندید و میگفت: نگاه کن یک دیوانه به من نصحیت میکند.
وقتی به مهمانی قاضی رسیدند، خانه پراز مهمانان مختلف بود. بهلول کنار در نشست ولی مهمان رفت و در بالای خانه نشست. مهمانان کم کم زیاد شدند و هر کس میآمد در کنار بهلول مینشست و بهلول را به طرف بالای مجلس میراند؛ بهلول کم کم به بالای مجلس رسید و مهمان به دم در. غذا آوردند و مهمانان غذای خود را خوردند. بعد از غذا میوه آوردند ولی همراه میوه چاقویی نبود.
همه منتظر چاقو بودند تا میوههای خود را پوست بکنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوی دسته طلایی از جیب خود درآورد و گفت: بیایید با این چاقو میوههایتان را پوست بکنید و بخورید. مهمانان به چاقوی طلا خیره شدند. چاقو بسیار زیبا بود و دستهای از طلا داشت. مهمانان از دیدن چاقوی دسته طلایی در جیب مهمان بهلول که مرد بسیار فقیری به نظر میرسید تعجب کردند.
در آن مهمانی شش برادر بودند که وقتی چاقوی دسته طلا را دیدند به هم اشاره کردند و برای مهمان بهلول نقشه کشیدند. برادر بزرگتر رو به قاضی که در صدر مجلس نشسته بود و میزبان بود کرد و گفت: ای قاضی این چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهای زیادی است که گم شده است. ما اکنون این چاقو را در جیب این مرد پیدا کردهایم. ما میخواهیم داد ما را از این مرد بستانی و چاقوی ما را به ما برگردانی
قاضی گفت: آیا برای گفتههایت شاهدی هم داری؟ برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر دیگر در اینجا دارم که همهشان گفتههای مرا تصدیق خواهند کرد. پنج برادر دیگر هم گفتههای برادر بزرگ را تایید کردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست که سالها پیش گم شده است. قاضی وقتی شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنید، یقین کرد که چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است.
قاضی دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند. بهلول که تا این موقع ساکت مانده بود گفت: ای قاضی این مرد امشب مهمان من بود و من او را به این خانه آوردم. اجازه بده امشب این مرد در خانه من بماند. من او را صبح اول وقت تحویل شما میدهم تا هرکاری خواستید با او بکنید. برادر بزرگ گفت: نه! ای قاضی تو راضی نشو که امشب بهلول این مرد را به خانه خودش ببرد چون او به این مرد چیزهایی یاد میدهد که حق ما از بین برود.
قاضی رو به بهلول کرد و گفت: بهلول تو قول میدهی که به این مرد چیزی یاد ندهی تا من او را موقتاً آزادکنم ؟ بهلول گفت: ای قاضی من به شما قول میدهم که امشب با این مرد لام تا کام حرف نزنم. قاضی گفت: چون این مرد امشب مهمان بهلول بوده است، برود و شب را با بهلول بماند و فرداصبح بهلول قول میدهد او را به ما تحویل دهد تا به جرم دزدی به زندانش بیندازیم.
برادران به ناچار قبول کردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلاً با مهمان حرفی نزد. به محض اینکه به خانه رسیدند، بهلول زمزمهکنان گفت: بهتر است بروم سری به خر مهمان بزنم؛ حتما گرسنه است و احتیاج به غذا دارد. مهمان که یادش رفته بود خر خود را در طویله بسته است گفت: نه تو برو استراحت کن من به خر خود سر میزنم. بهلول بدون اینکه جواب مهمان را بدهد وارد طویله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود.
بهلول چوب کلفتی برداشت و به کفل خر کوبید. خر بیچاره که علفها را نشخوار میکرد، از شدت درد در طویله شروع به راه رفتن کرد. بهلول گفت: ای خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتی وارد مجلس شدی حرف نزن؛ هر جا که من نشستم تو هم بنشین؛ اگر از تو چیزی نخواستند دست به جییبت نبر! چرا گوش نکردی؟ هم خودت را به دردسر انداختی هم مرا. فردا تو به زندان خواهی رفت. آن وقت همه خواهند گفت: بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.
بهلول ضربه شدیدتری به خر بیچاره زد و گفت: ای خر، گوش کن! فردا اگر قاضی از تو پرسید این چاقو مال توست بگو نه! من این چاقو را پیدا کردهام و خیلی وقت بود که دنبال صاحبش میگشتم تا آن را به صاحبش برگردانم ولی متاسفانه صاحبش را پیدا نمی کردم. اگر این چاقو مال این شش برادر است آن را به آنها میدهم.
اگر قاضی از تو پرسید این چاقو را از کجا پیدا کردهای؟ مگر در بیابان چاقو دسته طلا ریختهاند که تو آن را پیدا کردهای؟ بگو پدرم سالها پیش کاروان سالار بزرگی بود و همیشه بین شهرها در رفت و آمد بود و مالالتجاره زیادی به همراه میبرد و با آنها تجارت میکرد تا اینکه ما یک شب خبردار شدیم که پدرم را دزدان کشتهاند و مال و اموالش را بردهاند. من بالای سر پدر بیچارهام حاضر شدم. پدر بیچارهام را دزدان کشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و این چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن کردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم میگردم… در هر مهمانی این چاقو را نشان میدهم و منتظر میمانم که صاحب چاقو پیدا شود و من قاتل پدرم را پیدا کنم. ای قاضی، اکنون من قاتل پدرم را پیدا کردهام این شش برادر پدر مرا کشتهاند و اموالش را بردهاند. دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند.
بهلول که این حرفها را به خر میگفت و صاحب خر گفتههای او را میشنید. او چوب دیگری به خر زد و گفت: ای خر خدا، فهمیدی؟ یا تا صبح کتکت بزنم. صاحب خر گفت: ای بهلول عزیز! نه تنها این خر، بلکه من هم حرفهای تو را فهمیدم و به تو قول میدهم در هیچ مجلسی بالاتر از جایگاهم ننشینم و اگر از من چیزی نپرسیدند حرف نزنم و اگر چیزی ازمن نخواستند کاری نکنم.
بهلول که مطمئن شده بود مرد حرفهای او را به خوبی یاد گرفته است رفت و به راحتی خوابید. فردا صبح بهلول مرد را بیدار کرد و او را منزل قاضی رساند و تحویل داد و خودش برگشت. قاضی رو به مرد کرد و گفت: ای مرد آیا این چاقو مال توست؟ مرد گفت: نه ای قاضی این چاقو مال من نیست. من خیلی وقت است که دنبال صاحب این چاقو میگردم تا آن را به صاحبش برگردانم اگر این چاقو مال این برادران است من با رغبت این چاقو را به آنها میدهم.
قاضی رو به شش برادر کرد وگفت: شما به چاقو نگاه کنید! اگر مال شماست آن رابردارید. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالی لبخندی زد و گفت: ای قاضی من مطمئن هستم این چاقو همان چاقوی گمشده پدر من است. پنج برادر دیگر چاقو را دست به دست کردند و گفتند: بلی ای جناب قاضی! این چاقو مطمئناً همان چاقوی گم شده پدر ماست.
قاضی از مرد پرسید: ای مرد این چاقو را از کجا پیدا کردهای؟ مرد در جواب قاضی بر اساس هر آن چه شب گذشته آموخته بود درباره چاقو توضیح داد و در پایان گفت: ای قاضی! این شش برادر پدر مرا کشتهاند و اموالش را بردهاند. دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند.
شش برادر نگاهی به هم انداختند. آنها در مخمصه بدی گرفتار شده بودند و با ادعای دروغینی که کرده بودند، مجبور بودند اکنون به عنوان قاتل و دزد سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: ای قاضی من زیاد هم مطمئن نیستم این چاقو مال پدر من باشد چون سالهای زیادی از آن تاریخ گذشته است و احتمالا من اشتباه کردهام. برادران دیگر هم به ناچار گفتههای او را تایید کردند و گفتند: که چاقو فقط شبیه چاقوی ماست ولی چاقوی پدر ما نیست
قاضی مدت زیادی خندید و به مرد مهمان گفت: ای مرد چاقویت را بردار و پیش بهلول برو… مرد سجده شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد
•┈••✾🍃🍂 @doasarketab🍃✾••┈
قبل از خواب این دعا را بخوانید:
دعا براى خواب رفتن و دعا برای خوابیدن و دعای مخصوص قبل از خواب در شب را بخوانید که فواید زیادی دارد. در یکی از از احادیث صحيح از حضرت امام محمد باقر «ع» منقول است كه هرگاه كسى دست را در زير سر گذاشته بخوابد بگويد :
بِسْمِ اللّهِ اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْلَمْتُ نَفْسى اِلیْكَ وَ وَجَّهْتُ وَجْهى اِلَیْك وَفَوَّضْتُ اَمْرى اِلَیْكَ وَاَلْجَاْتُ ظَهْرى اِلَیْكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَیْكَ رَهْبَةً مِنْكَ وَرَغْبَةً اَِلیْكَ لامَلْجَاءَ وَلا مَنْجا مِنْكَ اِلَیْكَ امَنْتُ بِكِتابِكَ الَّذى اَنْرَلْتَ وَبِرَ سُولكَ الَّذى اَرْسَلْتَ
و بعد ازآن تسبيح حضرت فاطمه «ع» بخوانید.
🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان
✍آیت الله العظمی جوادی آملی:
«باطن روزه انسان را به لقای حق می کشاند،که خدای سبحان فرمود:«الصوم لی و انا أجزی به» روزه مال من است و من شخصا به آن جزا میدهم.این تعبیر فقط درباره روزه وارد شده است.»
📘کتاب حکمت عبادات ص131
💠 🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅🌻🔅
🌸کانال ایتا و تلگرام :حل مشکلات با آیات و روایات 👇
🟡eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
✅ارسال با لینک
✅کپی با ۵۰ صلوات برای سلامتی #امام_زمان