eitaa logo
دوباره زندگی
26.5هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
6.1هزار ویدیو
85 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27
مشاهده در ایتا
دانلود
در جهان آخرت بعد از اينكه بدان به مجازات رسيدند و خوبان به پاداش رسيدند چه اتفاقي مي افتد آيا تا هميشه و تا ابد بدان در جهنم و خوبان در بهشت اند؟ 🌀قبل از پاسخ به سوال بايد كه در مورد برپايي قيامت براي شما توضيح دهم كه هنگاميكه قيامت برپا مي شود جهنم تمام اهل محشر را احاطه مي كند و صداي دلخراش آتش، لرزه بر اندام اهل محشر مياندازد. 🌀پلي كه گويا از مو باريكتر و از شمشير برنده تر است بر روي جهنم برپا مي گردد كه بر روي اين پل پنجاه موقف و گردنه به نام 50 وظيفه عبادي (امر و نهي ها) مستقر مي گردد يك عده از آدميان و جنيان در شعله هاي جهنم افكنده ميشوند و عده اي ديگر قدم روي پل نهاده مواقف را يكي پس از ديگري به تندي و كندي كه بستگي به خلوص و كدورت اعمالشان دارد پشت سر مي گذارند و با پشت سر گذاردن آخرين موقف كه نامش بنا به اكثر روايات مرصاد يا همان حق الناس است ديواره هاي باشكوه بهشت با دره هاي هشتگانه آشكار مي گردد 🌀هر طايفه اي به تناسب شان ايماني خود از يكي از ان درها وارد مي شود و در وضعي قرار مي گيرد كه تا ابد متنعم مي شود زندگي در اين موقعيت به قدري زيبا و لذت بخش است كه انسان هرگز آر زوي تحويل و دگرگوني را به ذهن خود راه نمي دهد. 🌀((خالدين فيها لايبغون عنها يقولاً )):در آن جاويدانند و از وضعي كه دارند دگرگوني نمي خواهند . كهف آيه 1089 اما تكليف گناهكاران و كافران چه خواهد بود؟ 🌀آتش جاويدان و ماندن در آن مربوط به آن گروه كافراني است كه تمام راههاي احتمالي نجات بر رويشان بسته خواهد بود و آيات قرآني فقط در مورد جاويدان بودن آتش براي كافران در دوزخ صراحت كامل دارد . 1⃣ ((والذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون. )) بقره (39) آنانكه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ خوانده اند اهل آتش اند ودر آن جا جاويدان هستند. 2⃣ (( وعدالله المنافقين و المنافقات و الكفار نارجهنم خالدين فيها )) توبه آيه 68 خداوند مردان و زنان منافق و گروه كافر، آتش دوزخ را وعده كرده و در آن جا جاويدان هستند. اما در مورد ديگر گروهها، هر چند به عللي مرتكب خلاف و گناه شده اند ناگزير يا بايد دوران متناسب عذاب و كيفر را سپري سازند يا مشمول لطف و بخشش الهي قرار گيرند. ☑️ @dobare_zendegi ☑️
خداوند مي گويد من از روح خودم در انسان دميدم پس چگونه در آخرت مي خواهد روح خودش را عذاب بدهد؟ 🔷اضافه ضمير متكلم (اول شخص) به روح (روحى) از نوع «اضافه تشريفيه» است، بنابراين نه به معناى «ملكيت»است و نه به معناى «جزئيت در وجود». نظير آن را در «شهر اللّه‌»، «بيت اللّه‌» و امثال آن مى‌توان يافت. 🔷زيرا مى‌دانيم همه ماه‌ها و همه مكان‌ها از آن خداست، ليكن وقتى بالخصوص گفته مى‌شود «خانه خدا» يعنى خانه‌اى كه از نظرشرف و منزلت، چنان با عظمت است كه هيچ طرف نسبت و اضافه‌اى غير از خداوند ندارد. 🔷بر اين اساس مفهوم آيه اين مى‌شود كه: در او روحى كه از نظر شرافت، اهميت و توانمندى‌ها تنها به من قابل انتساب است دميدم. 🔷اما اين انتساب به معناي حلول روح خدا در انسان نمي باشد بلكه روح انسان همچون جسم او مخلوق خداست و به هر مقدار اين مخلوق سير ملكوتي داشته باشد انتساب او به خداوند شديدتر مي شود و به عنوان عبد خدا و خليفه خدا از او ياد مي شود و به هر مقدار از معنويت و انسانيت دور شود از رحمت خدا در دنيا و آخرت بيشتر دور مي شود و از چنين انساني به عنوان چهارپايان و يا حتي پست تر از چهارپايان ياد مي شود. 🔷بنابراين ورود مخلوق خدا به جهنم به معناي ورود يكي از تجليات فعل خداوند است نه به معناي ورود ذات خداوند باشد. ☑️ @dobare_zendegi ☑️
آيا انسان پس از مرگ همان احساس نفرت يا دوست داشتني كه در زمان حيات نسبت به سايرين دارد را دارا است يا خير تغيير مي كند؟ ⭕️به گفته برخي دانشمندان هر كس در دنيا باطن خويش را به نور بصيرت بنگرد آن را بالقوّه پر از انواع موذي و درنده، مانند شهوت، غضب، مكر، حسد، حقد، كبر، ريا و خودخواهي خواهد ديد، كه اگر لحظه‌اي از آنها غفلت ورزد هر آن او را مي‌درند و نيش مي‌زنند، جز اين كه بيشتر مردم نمي‌توانند آنها را ببينند؛ زيرا به امور دنيا و دست آوردهاي حواسّ ظاهري سرگرم هستند. ⭕️اما وقتي او را در قبر گذارند پرده‌هاي غفلت كنار مي‌رود و همه آن صفات مذموم را به شكلهاي اصلي خواهد ديد؛ ⭕️زيرا هر يك از صفات مزبور صورتي مناسب خود دارد؛ چنان‌كه كبر و تكبّر به شكل پلنگ نمودار مي‌شود. از اين رو عقرب‌ها و مارهايي را مشاهده مي‌كند كه در كمين او نشسته‌اند. اينها در واقع همان صفات و ملكات نفساني او هستند كه در آخرت به شكل عذاب قبر براي او ظاهر مي‌شوند. ⭕️همچنين ملكات پسنديده و صفات حميده براي انسان پرهيزكار باغي از باغ‌هاي بهشت پديد مي‌آورند؛ چنانكه آيات و اخبار فراواني بر اين دو قسم دلالت دارد؛ مانند: «إنّ الْذين يأكلون أموال اليتامي ظلماً إنّما يأكلون في بطونهم ناراً» نساء/10 و در حديث آمده است: «إنّما هي أعمالكم تردّ إليكم» (علم اليقين 2/1078) و «الجنّة قيعان و إنّ غراسها سبحان الله و بحمده» (همان/1079)؛ [بهشت سرزميني است كه نهال‌هاي آن كه به دست بشر غرس مي‌شود «سبحان الله» است]. ⭕️پيامبر(ص) به قيس فرمود: «لا بدلك يا قيس من قرين يدفن معك و هو حيّ و تدفن معه و أنت ميّت؛ فإن كان كريما أكرمك، و إن كان لئيما أسلمك. ثم لا يحشر إلاّ معك و لا تبعث إلاّ معه، و لا تسئل إلاّ عنه، فلا تجعله إلاّ صالحاً، فإنّه إن صلح آنست به، و إن فسد لا تستوحش إلاّ منه و هو فعلك» (بحار 7/228)؛ [اي قيس به ناچار همراهي خواهي داشت كه با تو دفن مي‌شود. ⭕️او زنده است و تو در حالي كه مرده‌اي با او دفن خواهي شد. اگر نيك و گرامي باشد مايه احترام تو خواهد شد و اگر پست و نفرت‌آور باشد به تو بدي مي‌كند. ⭕️سپس محشور نمي‌شود جز با تو و برانگيخته نخواهي شد جز با او. از تو نمي‌پرسند جز درباره او. تو شايسته و نيك آن را به جا آور؛ زيرا اگر او شايسته شد، تو با او مأنوس خواهي شد و اگر فاسد و تباه باشد از او وحشت خواهي داشت و او جز كردار تو چيزي نيست. ☑️ @dobare_zendegi ☑️
روح ونفس چيستند؟چه تفاوتي دارند؟ در مورد روح انسانى دو مسأله حائز اهميت است: 1⃣روح آدمى مجرّد است، يعنى؛ نه جسم است و نه اوصاف امور جسمانى را دارا است؛ نه مكان و زمان دارد نه وزن نه حجم؛ نه طول و عرض و عمق؛ نه محسوس است و نه داراى جزء. 2⃣ هويت واقعى انسان را (يعنى آنچه كه انسانيت انسان وابسته به آن است) روح تشكيل مى‌دهد. در آيات مربوط به خلقت انسان، پس از طرح مراحل جسمانى آفرينش انسان از خلقتى ديگر و يا دميدن روح در او، سخن به ميان آمده است. و اين نكته نشان غير مادىبودن روح است. 🔹همچنين بقاى انسان پس از متلاشى شدن جسم و تداوم زندگى وى در عالم برزخ (عالم ميان دنيا و آخرت) و به تمام و كمال دريافت شدن آن، نشانگر غير مادى و غير جسمانى بودن روح است. 🔸از سوى ديگر اگر هويت واقعى انسان، به جسم مادى او مى‌بود؛ بايد با مردن و متلاشى شدن جسم، انسان نيز نابود شود، در صورتى كه آيات قرآن، بر بقاى انسان پس از متلاشى شدن جسم تأكيد دارد و ادله ديگر كه جاى طرح آن‌ها در اين جا نيست،(ر.ك: انسان‌شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)، ص 57-56). اما همين حقيقت واحد و مجرد - كه آن را روح، نفس، روان و يا جان مى‌ناميم - مراتب و شؤون مختلفى دارد. 🔹در اين زمينه حضرت اميرالمؤمنين على(ع) مى‌فرمايد: «اى كميل! در آدمى چهار نفس است: نفس نامى نباتى، نفس حسى حيوانى، نفس ناطقه قدسى و نفس كلى الهى و هر يك از اين چهار را پنج قوه و دو خاصيت است. 🔸«نفس نامى نباتى»، داراى قواى پنجگانه است: ماسكه، جاذبه، هاضمه، دافعه و مربيّه و دو خاصيت آن خاصيت افزايش و كاهش است. اين نفس از كبد برانگيخته مى‌شود و شبيه‌ترين چيزها به نفس حيوانى است. 🔹اما نفس حيوانى حسى را پنج قوه است: شنوايى، بينايى، بويايى، چشايى و بساوايى و آن را نيز دو خاصيت رضا وغضب است و شبيه‌ترين چيزها به نفس درندگان و وحوش است. اما «نفس ناطقه قدسى»، براى آن پنج قوه است: فكر، ذكر، علم، حلم و هشيارى. اين نفس از چيزى منبعث نمى‌گردد و شبيه‌ترين چيزها به نفس فرشتگان است و نزاهت و حكمت دو خاصيت آن است. اما «نفس كلى الهى» داراى اين پنج قوه است: 🔸هستى در نيستى،نعمت در سختى، عزت در خوارى، فقر در حالت غنا و صبر در بلا و دو خاصيت آن حلم و كرم است. 🔹مبدأ اين نفس پروردگار عالم است و به او نيز باز مى‌گردد. خداوند در قرآن مى‌فرمايد: از روح خود در آدم دميدم و نيز اين آيه شريفه، دليل عود و بازگشت نفس كلى الهى به حضرت حق است كه مى‌فرمايد: 🔸اى نفس مطمئن خشنود و پسنديده: به سوى پروردگار خودباز گرد. و عقل در ميان همه قرار گرفته است تا هر كس از خوب و بدى سخن گويد، آن را به ترازوى عقل بسنجد، (ر.ك: نشان از بى‌نشان‌ها، ج اول، ص 203). 🔹البته منظور از نفوس چهارگانه، چهار امر منفّك و مستقل و جداى از هم نيست؛ بلكه يك حقيقت است كه اگر در تحت تعليم و تربيت واقع نشود، در همان حدّ نفس نباتى و حيوانى باقى مى‌ماند. 🔸اما اگر در مسير هدايت و رشد واقع شود وسعت وجودى پيدا مى‌كند،دقيقا مثل حقيقت نور - كه در عين وحدت مراتب مختلف دارد - هم شعله يك شمع نور است و هم تابش پر فروغ خورشيد نور است. و لذا اين توان و قابليت در وجود ما گذاشته شده كه با تزكيه و ترك «گناهان و آلودگى‌ها» و كسب «معرفت و حكمت» نور وجود خويشتن را قوت بخشيم و به مراحل عالى نفس (نفس كلى الهى) دست پيدا كنيم. 🔹اما در باب تسميه و نامگذارى مراتب گوناگون بعضى به ساحت‌هاى پايين و مادون اين حقيقت مجرد، اسم «نفس» را اطلاق كرده‌اند و بر ساحت والايى آن نام «روح» گذاشته‌اند. 🔸به عبارتى ساحت نفس، ساحت تمايز ما ازديگران و ساحت تفرد انسان است. اما ساحت روح، ساحت عدم تمايز و احساس وحدت با همه هستى است. در مرحله روح، من و تو و او برداشته مى‌شود و مقام فنا در اين ساحت تجلى مى‌كند و لذا در عالم انسانى، هر چه ژرف‌تر شويم؛ يعنى، به حقايق عالى مراتب نفس دست پيداكنيم، متعالى‌تر مى‌گرديم هر چه در اين درياى بى‌كران، عميق‌تر شويم؛ از لحاظ ارزشى والاتر و سعه وجودى ما بيشتر خواهد شد. ☑️ @dobare_zendegi ☑️
نشانه هاي قيامت چيست؟ 🔴در آغاز رستاخيز حوادث عظيمي رخ مي دهد و همانگونه كه پايان دنيا همراه با حوادث عظيم است آغاز رستاخيز نيز با حوادث عظيم توآم است اين معني در آيات مختلفي از قرآن مجيد به چشم ميخورد: 1⃣ در يك جا مي فرمايد «يَوْمَ تبَُدَّلُ الْاَرْضُ غَيْرَ الْاَرْضِ وَ السَّماوات وَ بَرَزُوا لِلّهِ الواحِدِ القَهّار» ابراهيم/48 [وعدة الهي در آن روز تحقق مي يابد كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاي ديگر) مبدّل مي شود و انسانها در پيشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مي گردند] اين نكته قابل توجه است كه منظور از تبديل زمين به زمين ديگر در اينجا عوض شدن ذات آن نيست، آن گونه كه شايد بعضي تصور كرده اند، بلكه منظور تبديل صفات آن است، مانند از ميان رفتن كوهها و صاف و مسطح شدن و توسعه فراوان يافتن، بي آنكه اصل ذات عوض شود. 2⃣ در جاي ديگر مي فرمايد «اذا زُلْزلَت الْاَرْضُ زلْزالَها وَ اَخْرَجَت الْاَرْضُ اَثْقالَها» زلزال/1و 2 [هنگامي كه زمين شديداً به لرزه درآيد و بارهاي سنگين خود را خارج سازد.] 🔴اين زلزله بر خلاف ساير زلزله ها، زلزله اي است سازنده، نه ويرانگر و ميراننده، زلزله اي است كه به انسانها اجازه مي دهد به سرعت از قبرها خارج گردند و حيات نوين ازسر گيرند. 3⃣ دگر گوني سطح زمين يكي ديگر از نشانه هاي شروع رستاخيز است به گونه اي كه زمين به صورت كاملاً مسطح در مي آيد و انسانها همگي به طور آشكار بر صفحه آن ظاهر مي شوند، چنانكه قرآن مي گويد «يَوْمَ نُسَيَّرُ الْجبالُ وَ تَرَيَ الَاَرْضُ بارزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ منْهُمْ اَحَدا» كهف/47 [به خاطر بياور روزي راكه كوهها را به حركت در مي آوريم و زمين را آشكار و مسطح مي بيني، و همه انسانها را محشور مي كنيم، و احدي را فرو گذار نخواهيم كرد] 🔴حركت كوهها مقدمه اي است براي ويران شدن آنها و به دنبال اين ويراني همان گونه كه از آيه فوق و بعضي ديگر از آيات قرآن استفاده مي شود، زمين كاملاً مسطح و هموار مي گردد، به طوري كه همة انسانها بر صفحه آن ظاهر و آشكارند. 🔴به اين آيات نيز توجه كنيد «وَ يَسْئَلُونَكَ عَن الْجبال فَقُلْ يَنْسِفُها رَبّي نَسْفاً - فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفْاً - لاتَرَي فيها عوَجاًَ وَلا اَمْتاً - يَوْمَئذ يَتَّبعُونَ الدّاعيَ لا عَوَجَ لَهُ …» طه/105 تا 108 [و از تو دربارة كوهها سؤال مي كنند، بگو پروردگارم آنها را (متلاشي مي كند و) بر باد مي دهد ـ 🔴سپس زمين را صاف و هموار و مسطّح و بي آب و گياه رها مي سازد - به گونه اي كه در آن هيچ پستي و بلندي نمي بيني - در آن روز همگي از دعوت كنندة الهي كه هيچ انحرافي در آن نيست پيروي مي كنند …]به نظر مي رسد كه در اين آيات قسمتي از حوادث پايان جهان و سپس بخشي از حوادث آغاز قيامت بيان شده است. ☑️ @dobare_zendegi ☑️
سؤال و جواب در قیامت برای چیست؟ 🔺ما می دانیم خدا همه چیز را می داند و اصولاً در همه جا حاضر و ناظر است، با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امت ها را عموماً و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار می دهد؟! 🔺جواب این پرسش روشن است، زیرا اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد اما اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد. 🔺درست مثل این که: ما به شخص فراموشکاری خدمت های زیاد کرده ایم، و او به جای خدمت، مرتکب خیانت هایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و می گوییم: 🔺آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟! این سؤال برای کسب علم نیست، بلکه برای تفهیم طرف است. ☑️ @dobare_zendegi ☑️