رفتار فرشتگان مرگ با مؤمنان چگونه است؟
🍃قرآن دراين باره مى فرمايد:
(الَّذِينَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛[1] پرهيزكاران كسانى هستند كه فرشتگان جان آنان را در حالى كه پاك و پاكيزه اند مى گيرند و به آنان مى گويند: درود بر شما باد.
🍃مؤمنان و بندگان صالح پروردگار در اولين مرحله ى انتقال به حيات اخروى با استقبال فرشتگان روبه رو خواهند شد و آنها را با شرافتى وصف ناپذير بشارت بهشت مى دهند.
🍃در روايتى است كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) سؤال كردند: فرشته ى مرگ چگونه جان آدمى را مى گيرد؟ حضرت فرمودند:
فرشته ى مرگ هنگام مردن مؤمن نزد وى آن گونه مى ايستد كه برده اى ذليل نزد مولى؛ او و يارانش نزد مؤمن مى ايستند و نزديك نمى شوند تا اين كه نخست فرشته ى مرگ سلام كند و به او بشارت بهشت دهد.[2]
🍃انسانى كه تمام عمر خود را با اعتقاد صحيح و باورى عميق نسبت به خداى خود سپرى نموده و تمام سعى و كوشش خود را در مسير رضايت پروردگار خويش صرف كرده است، نتيجه ى عقايد و رفتار پسنديده ى خود را بدين سان در دالان ورودى برزخ و انتقال به حيات اخروى خواهد ديد.
📚پی نوشتها:
[1]. سوره ى نحل، آيه ى 32.
[2]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 199 ـ 200، و شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 135.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا بين زندگى دنيا و آخرت ارتباطى وجود دارد؟
♻️براى پاسخ به اين پرسش ابتدا لازم است «حيات دنيا» معنا شود تا اگر ارتباط يا تقابل (و تضادّى) بين دنيا و آخرت هست، معلوم گردد كه مراد چيست؟
♻️با مراجعه به آيات قرآن و روايات معصومين(عليهم السلام) در مى يابيم كه دنيا نقطه ى مقابل آخرت است. عباراتى چون: «زندگانى دنيا جز متاع فريبنده نيست.»[1]، «متاع زندگى دنيا در مقابل آخرت جز اندكى بيش نيست.»[2]،
♻️ «اين زندگانى دنيا چيزى جز لهو و بازى نيست و زندگى حقيقى در آخرت است.»[3]، «دنيا محل گذر است و آخرت قرارگاه همه ى انسان هاست.»[4] و «مَثَل دنيا و آخرت به سان مشرق و مغرب است كه نزديكى به هر يك عين دورى از ديگرى است.»[5] نشان مى دهد كه دنيا و آخرت در مقابل هم اند و جمع شدنى نيستند.
♻️از طرف ديگر، دسته اى از آيات و روايات، دنيا را محل تجارت و معامله با خدا و محلى براى رشد و تعالى به مقامات عاليه ى انسانى مى دانند، به گونه اى كه رسيدن به نعمات اخروى و جنّت لقا ميسّر نيست، مگر از همين دنيا. چنانچه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
♻️«الدنيا مزرعة الاخرة؛[6] دنيا مزرعه ى آخرت است».
و نيز حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد:
«ان الدنيا... مسجد احبّاءالله... و متجر اولياء الله...؛[7] دنيا سجده گاه دوستان خدا و جايگاه تجارت دوستان خداست.
♻️پس آيات و روايات دو دسته اند: دسته اى دنيا را نقطه ى مقابل آخرت معرفى مى كنند كه بار منفى هم دارد و دسته ى ديگر آن را راه رسيدن به مقامات انسانى و بهشت موعود معرفى مى كنند كه بار ارزشى دارد.[8] حال بايد ديد با توجه به اين اختلاف ظاهرى، مراد از «دنيا» چيست؟
♻️اولا بايد گفت مراد از دنيا، زمين و آسمان و درختان و دريا و خاك نيست؛ چرا كه اين ها مظاهر حق و آيات الهى اند و همين ها هستند كه همواره تسبيح گوى حق اند؛[9] هم چنين مراد از دنيا در اين جا فاصله ى زمانى بين تولد و مرگ انسان نيست؛ چرا كه اين معناى از دنيا يكى از مراحل حيات انسانى و مخلوقى از مخلوقات الهى است (و نشئه ى نازله ى وجود است كه متصف به مدح و ذمّ نمى شود) واين معناى دنيا در سوره ى مباركه ى واقعه به «نشأة اولى» تعبير شده است.
♻️ثانياً مراد از «حيات دنيا» در اين جا، دنيايى است كه مذمّت و مدح مى شود؛ گاهى از آن به بدى ياد مى كنند و گاهى آن را مى ستايند؛ پس بايد گفت دنيا بر دو قسم است: دنياى مذموم و دنياى ممدوح.
📚پی نوشتها:
[1]. سوره ى آل عمران، آيه ى 185 و سوره ى حديد، آيه ى 20.
[2]. سوره ى توبه، آيه ى 38.
[3]. سوره ى عنكبوت، آيه ى 64.
[4]. نهج البلاغه، خطبه ى 203.
[5]. همان، حكمت 103.
[6]. ابن ابى جمهور احسائى، عوالى اللآلى، ج 1، ص 267.
[7]. نهج البلاغه، حكمت 131.
[8]. ر.ك،: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 16، ص 583.
[9]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 58، و محمد تقى مصباح يزدى، راهيان كوى دوست، ص 132.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا خدا روح انسان ها را قبض مى كند، يا فرشتگان هم در اين امر دخالت دارند؟
🌀گاهى اين توهّم پيش مى آيد كه برخى از آيات قرآن كريم در باب مرگ (وتوفّاى) انسان، ظاهراً با هم سازگارى ندارند.
🌀قرآن كريم قابض ارواح (آن كه متصدّى قبض روح انسان است) را به سه صورت معرفى مى فرمايد:
1⃣ متوفّى خداست:
(اللّهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِها)؛[1] خدا جان ها را هنگام مرگشان مى گيرد.
2⃣ متوفّى ملك الموت است:
(قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ)؛[2] بگو شما را فرشته ى مرگ، كه بر شما گمارده شده است، مى گيرد.
3⃣ متوفّى فرشتگان الهى هستند:
(حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا)؛[3] تا هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد، فرستادگان ما (جان) او را مى گيرند.
🌀با اين اختلافى كه ظاهراً بين آيات وجود دارد، بالاخره قبض روح انسان ها برعهده ى كيست؟ آيا تنها خداست كه با قدرت خود ارواح انسان ها را قبض مى كند يا فرشتگان هم در اين امر دخالت دارند؟ و اگر دخالتى هست به چه نحوى است؟
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت:
🌀تنها و تنها خداوند متعال متصدّى قبض روح انسان است؛ اوست كه مى تواند بدون هيچ واسطه اى (استقلالا و بالذات) هر لحظه اى كه اراده كند با قدرت بى انتهايش روح و جان انسان ها را بگيرد و هيچ كس هم قدرت مقابله و مخالفت با اراده ى او را ندارد.
🌀امّا همين عمل (قبض روح) را گاهى به يكى از فرشتگان مقرّب خود كه ملك الموت (عزرائيل) نام دارد و يا گاهى به گروهى از فرشتگان كه جزء دستياران ملك الموت هستند، مى سپرد.
🌀در حقيقت ملك الموت و دستياران او به اذن خداوند متعال مأمور قبض روح انسان هستند و هيچ نقشى جز وساطت در اين امر ندارند و اساساً فرشتگان، استقلالى از خود ندارند و كاملا نقش واسطه را ايفا مى كنند. به طور مثال خطى كه بر صفحه ى كاغذ نگاشته شود، در مرتبه ى اول گفته مى شود «قلم خط را نوشته است.» و در مرتبه ى بالاتر، كشيدن خط را به دست نسبت مى دهيم و مى گوييم «اين دست است كه خط را نگاشته است.»؛ در نهايت، خط را به نويسنده و كاتب نسبت مى دهيم و مى گوييم «نويسنده، خط را نوشته است».
🌀در واقع فاعل حقيقى و بالذاتِ اين نوشته و خط، نويسنده است؛ امّا عمل نوشتن خط را گاهى به واسطه ها كه قلم و دست هستند نسبت مى دهند.
🌀عمل قبض روح نيز به همين صورت است. حقيقت اين عمل تنها به اراده و قدرت الهى محقّق مى شود و هيچ كسى در اين امر دخالت ندارد، امّا همين عمل را گاهى به واسطه ها كه ملك الموت و دستياران او هستند نسبت مى دهد.
🌀پس ملك الموت و دستياران او مستقلا و بى ارتباط با اراده ى حق اين فعل را انجام نمى دهند؛ بلكه كاملا مطيع و فرمان بردار اوامر الهى هستند و به هيچوجه از اراده ى الهى تخطّى نمى كنند.
🌀با توجه به مطالبى كه گفته شد روشن مى شود كه بين آيات الهى ناهماهنگى وجود ندارد، بلكه نسبت دادن قبض روح به غير خدا (ملك الموت و فرشتگان ديگر) از باب وساطت در افعال الهى است.[4]
📚پی نوشتها:
[1]. سوره ى زمر، آيه ى 42
[2]. سوره ى سجده، آيه ى 11
[3]. سوره ى انعام، آيه ى 61
[4]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 7، ص 132، ج 17، ص 269، ج 20، ص 182 ـ 184؛ محمد تقى مصباح يزدى، آموزش عقايد، ص 404 ـ 405 و معارف قرآن، ج 1 ـ 3، ص 450 ـ 451؛ جعفر سبحانى، محاضرات الالهيات، ج 4، ص 231 ـ 232 و منشور جاويد، ج 9، ص 229 ـ 231؛ محمد تقى جعفرى، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج 20، ص 297 ـ 300؛ مرتضى مطهرى، آشنايى با قرآن، ج 3، ص 117 ـ 119.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا ياد مرگ براى انسان آثار و فوايدى هم دارد؟
🔴اعتقاد به آخرت و ياد آن در رفتار انسان نقش به سزايى دارد؛ به گونه اى كه حتّى اعتقاد به توحيد چنين تأثيرى را ندارد.
🔴اعتقاد به آخرت و معاد سومين ركن از اركان اعتقادى اسلام محسوب مى شود و اگر كسى معاد را نپذيرد، گويا آن دو ركن ديگر (توحيد و نبوت) را هم نپذيرفته و اصلا داخل در دين اسلام نشده است؛
🔴 لذا پذيرش اين اصل و باورداشتن حيات جاودانه ى آخرت كه با مرگ و انتقال از حيات دنيا به آخرت شروع مى گردد، تأثير به سزايى در افكار و كردار انسان دارد.[1]
📚پی نوشت:
[1]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، مجموعه مقالات، ج 2، ص 130، و محمد تقى مصباح يزدى، پند جاويد، ص 286.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا به لحاظ مراتب و مقامات انسان ها، قبض روح آنها هم متفاوت است؟
🌳از آيات سه گانه اى كه در پاسخ پرسش قبل بيان داشتيم، استفاده مى شود كه به لحاظ مراتب و درجات انسان ها، قبض روح آنها هم متفاوت خواهد بود.[1]
به استناد روايتى از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى توان گفت:[2]
🌳اختلاف قبض روح به اختلاف درجات قرب الهى برمى گردد؛ هر كس به مقامات بالاى معنوى و درجات عاليه اى از قرب پروردگار رسيده باشد، خداوند متعال، روح او را بدون واسطه، قبض مى كند. اين گروه از انسان ها جزء كامل ترين افراد بشر محسوب مى شوند.
🌳دسته ى دوّم كسانى هستند كه به شايستگى هايى خاصّ و مقامات خوبى رسيده، امّا توان آن را نداشته اند كه خود را به درجات گروه اول برسانند.
🌳متصدّى قبض روح اين گروه از انسان ها «عزرائيل» خواهد بود كه از فرشتگان مقرّب است.
🌳دسته ى سوم انسان هاى ضعيف و متوسط از لحاظ ايمان و تبهكاران هستند كه توسط دستياران ملك الموت قبض روح مى شوند، الّا اين كه فرشتگان روح تبهكاران را با عذاب و شكنجه قبض مى كنند، ولى از مؤمنانِ متوسط با سلام و تحيّت استقبال مى كنند و جان آنها را مى گيرند.[3]
📚پی نوشتها:
[1]. آيت الله جوادى آملى از همين آيات سه گانه (زمر / 42، سجده / 11، انعام / 61) براى تبيين وجود اختلاف در قابض ارواح به لحاظ اختلاف مراتب انسانى استفاده كرده اند، ولى علامه طباطبايى (ره) با توجه به روايتى از اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه درباره ى همين آيات سه گانه وارده شده است، وجود اختلاف رابرداشت فرموده اند.
[2]. در كتاب توحيد صدوق روايتى از اميرالمؤمنين(عليه السلام) آمده كه در آخر آن روايت حضرت مى فرمايد: «... وانما يكفيك ان تعلم ان الله المحيى المميت و انه يتوفّى الانفس على يدى من يشاء من خلقه من ملائكته و غيرهم» آن گاه حضرت علامه طباطبايى (ره) فرموده اند: از ظاهر عبارت «غيرملائكه» در كلام امام برمى آيد كه خداوند سبحان گاهى نفوس را به دست غيرملائكه «توفّى» مى كند. چنين معنايى غريب به نظر مى رسد. ممكن است مراد از «غيرملائكه» بعضى از اولياى مقرّب باشد كه از لحاظ مرتبه از ملائكه نيز بالاترند و هم ممكن است مراد آن باشد كه خداوند گاه بعضى نفوس را خود بدون هيچ گونه واسطه اى از ملائكه توفى مى نمايد گرچه مرجع هر دو احتمال يكى است.» آن گاه علامه در آخر با تعبير «بالجمله» هر سه مرتبه ى اختلاف قبض روح را بيان مى كنند. ر.ك: انسان از آغاز تا انجام، ص 67 ـ 68.
[3]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، انسان از آغاز تا انجام، ص 66 ـ 68، عبدالله جوادى آملى، صورت و سيرت انسان در قرآن، ج 14، ص 228 ـ 229.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا مرگ به عنوان یک قانون کلّی بر همهی موجودات مادی حاکم است؟
🔷در علم فیزیک، اصلی به نام اصل دوم ترمودینامیک مطرح است که تا حدودی بر ختم جهان و فانی شدن آن دلالت دارد. در این اصل چنین آمده است:
🔷جهان از نظم و ترتیب، رو به بی نظمی و انهدام میرود و روزی فرامی رسد که حرارت تمام اجسام با یکدیگر مساوی و برابر میگردد، درست شبیه ظروف به هم پیوستهی مایعات که به هنگام تفاوت سطوح دارای حرکت و جنبشاند؛ اما آن گاه که سطوح آنها برابر شد، تمام آنها به سکون و آرامی میگرایند.
🔷در حقیقت آنتروپی (پیری) عبارت است از نسبت نیروی غیرقابل استفاده به نیروی قابل استفاده. از این جهت، پیوسته رو به پیری و یک نواختی میرود و روزی خواهد آمد که حالت بی تفاوتی بر سراسر عالم حکومت میکند و جهان از ادامهی حیات بازمانده و نظام آفرینش فرو خواهد ریخت. [1]
این اصل با آیاتی که مربوط به مقدمات قیامت است هماهنگی دارد.
🔷از دیدگاه قرآن، نظام عالم اجل معینی دارد و پس از سپری شدن آن، عمر جهان نیز سپری میگردد و مرحلهی نوینی از آفرینش آغاز میگردد. [2]
🔷پروردگار عالم میفرماید:
(ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ وَ ما بَینَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ أَجَل مُسَمًّی)؛ [3] ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست، مگر به حق و (برای) وقت معینی نیافریدیم... .
علامه طباطبایی (رحمه الله) در ذیل آیهی شریفه میفرماید:
🔷معنای آیه این است که ما عالم مشهود را با همهی اجزای آن، چه آسمانی و چه زمینی، نیافریدیم مگر به حق؛ یعنی دارای غایت و هدفی ثابت و نیز دارای اجلی معین که وجودش از آن تجاوز نمیکند و چون دارای اجلی معین است قهراً در هنگام فرارسیدن آن اجل، فانی میشود و همین فانی شدنش هم هدف و غایتی ثابت دارد؛ پس بعد از این عالم، عالمی دیگر است که عبارت است از عالم بقا و معاد موعود. [4]
🔷تا این جا سخن دربارهی مرگ و فنای مجموعهی جهان مادّی و فروریختن نظام آفرینش بود که هم از بررسیهای علمی و هم از آیات شریفهی قرآن به خوبی استفاده میشد؛ امّا دربارهی کلیت قانون مرگ برای انسان و استثناناپذیری آن، آیات فراوانی به چشم میخورد که از صراحت ویژهای برخوردارند، به گونهای که این امر از امور قطعی و یقینی قرآن کریم محسوب میشود و هیچ گروه یا طایفهای در این امر اختلافی ندارد. [5] آیاتی از این قبیل:
(کلُّ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوْتِ)[6]؛ هر کسی مرگ را خواهد چشید.
🔷(وَ ما جَعَلْنا لِبَشَر مِنْ قَبْلِک الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ)؛ [7] پیش از تو برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم؛ پس آیا در صورتی که تو مُردی ایشان جاودان خواهند بود؟!
🔷از مجموعهی مطالب گفته شده نتیجه میگیریم که مرگ به عنوان قانونی عمومی بر تمام جهان و موجودات آن، از جمله انسان حاکم است و استثنایی هم در کار نیست؛ البته کیفیت و چگونگی مرگ فرق میکند؛ مرگ انسان به مفارقت روح از بدن، ولی مرگ عالم و فانی شدن آن به منتهی شدن آن به قیامت است. [8]
📚پی نوشتها:
[1]. ر.ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 212 ـ 213 و الالهیات، ج 4، ص 223 ـ 224.
[2]. ر.ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 255 ـ 257 و مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 532 ـ 533.
[3]. سورهی احقاف، آیهی 3.
[4]. محمد حسین طباطبایی، المیزان (ترجمه)، ج 18، ص 284.
[5]. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 403 ـ 404؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید ج 9، ص 213 ـ 214 و عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 189 ـ 190.
[6]. سورهی انبیاء، آیهی 35؛ سورهی آل عمران، آیهی 185.
[7]. سورهی انبیاء، آیهی 34.
[8]. شایان ذکر است که آیت الله مصباح یزدی کلی بودن قانون مرگ برای همهی جانداران جهان را از همین آیاتی که اختصاص به انسان دارد استفاده کرده است. ایشان میگوید: قرآن مجید تأکید میفرماید که همهی انسانها (بلکه همهی جانداران) خواهند مرد و در این عالم هیچ کس جاودانه نخواهد زیست. (آیات: الرحمن / 26، آل عمران / 185، دهر / 30، انبیاء / 34) بنابراین میتوان مردن را یک قانون کلّی و استثناناپذیر برای همهی جاندارانِ جهان دانست. آموزش عقاید، ص 403 ـ 404.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
چرا خدا انسان را طوري نيافريد که نياز به خوراک، پوشاک و ... نداشته باشد؟
🍃هدف از خلقت انسان، رسيدن او به کمال بوده است.
🍃براي رسيدن به آن جايگاه متعالي، لازم است انسان در بوته ي آزمايش قرار گيرد و مراحل مختلفي را طي کند.
🍃براي همين، در عالم طبيعت و دنيا قرار گرفت.
🍃از خصوصيات اين عالم، نياز و نقص و کمبود و دشواري ها و مشکلات و بيماري و غيره است.
🍃پس همه ي اين نياز ها ، طبق هدف خلقت و بر اساس علم بي نهايت خداوند متعال بوده است و اگر چنين نياز هايي نبود، انسان نمي توانست به آن هدف متعالي دست پيدا کند.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃