آیا مرگ انسانها و انتقال به جهان دیگر با همین جان دادن ظاهری (ایست قلبی و...) محقّق میشود یا پدیدهی دیگری است؟
🔶مرگ طبیعی که در پزشکی اعلام میشود با مرگ حقیقی فرق دارد. آنچه در علم پزشکی مرگ نامیده میشود، «ازکارافتادن قلب» و «از حرکت افتادن جریان خون در بدن» است؛ و این ممکن است برای بعضی به سرعت صورت پذیرد.
🔶چه بسیار گنهکاران و کافرانی که قلبشان سریعتر از دیگران از کار افتاده است؛ امّا حقیقت مرگ و سختی جان دادن امر دیگری است. مرگ حقیقی انتقال انسان از دنیا به برزخ است و این برای کافران و گنهکاران به راحتی صورت نمیپذیرد. [1]
علامه طباطبایی (رحمه الله) میفرماید:
🔶مرگی که خدای سبحان آن را به «حق» وصف نموده نه آن بی حسّی و بی حرکتی و زوال زندگی است که به دید ظاهری ما درآید، بلکه بازگشتی است به سوی او که به خروج از نشئهی دنیا و ورود به نشئهی دیگر (آخرت) محقق میگردد. [2]
🔶در فاصلهی بین مرگ طبیعی و مرگ حقیقی، انسانِ گرفتار نمیفهمد که مرده است. با مردن طبیعی، اموری را مشاهده میکند که برای او سابقه نداشته است، حیرت او را میگیرد و خودش را هم فراموش میکند، کم کم با گذشت زمان خود را مییابد و خودِ فراموش شدهاش را پیدا میکند.
🔶 امّا این که به چه صورتی به این عالم آمده است و با چه وسیلهای باید حیات خود را ادامه دهد و نیازهای خود را برطرف کند، همهی این امور برای او نامعلوم است؛
🔶 پا در عالمی نهاده است که هیچ گونه روابط (رابطهی بین ارحام و اقوام و دوستان) و ضوابط (مانند: معاملات و معاهدات و...) دنیایی در آن جا کارساز نیست؛ هر کس مهمان سفرهی عقیده و اخلاق و رفتار خویش است و هر آنچه در دنیا فرستاده و انجام داده در آنجا میبیند.
🔶پس با فرارسیدن مرگ، هم تنِ فرعی و هم اعتبارات دنیوی یک باره از انسان جدا میگردد و او میماند و عملش و با بدنی مناسب عالم برزخ و با احکام و قوانین خاص آن جا محشور میشود و اگر گرفتار مطامع دنیوی بوده باشد با جدا شدن تمام اعتبارات دنیا با دست خالی به عالمی میرود که هیچ آشنایی با آن ندارد؛ لذا تحیر و سرگردانی او را فرامی گیرد. [3]
📚پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ج 14، ص 216.
[2]. محمد حسین طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ص 63.
[3]. عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ج 14، ص 217 و 220.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
چه كسى جان انسان را مى گيرد ؟ و اختلافى كه بين آيات مربوطه به نظر مى رسد چگونه رفع مى شود ؟
🔸قرآن كريم از يك سو , گرفتن جان را به خداى متعال نسبت مى دهد، چنانچه در آيه42 زمر فرموده است :
🔸 اللّه يتوفى الانفس حين موتها خدا جانها را هنگام مرگشان مى گيرد و از سوى ديگر , ملك الموت را مامور قبض روح معرفى مى كند قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم ( سجده / 11 ) بگو فرشته مرگ كه بر شما گمارده شده ,جان شما را مى گيرد .
🔸و در جاى ديگر , گرفتن جان را به فرشتگان و فرستادگان خدا اسناد مى دهد حتى اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا ( انعام / 61 ) تا هنگامي كه مرگ يكى از شمافرا رسد فرستادگان ما ( جان ) او را مى گيرند .
🔸بديهى است هنگامى كه فاعلى كار خود را به وسيله فاعل ديگرى انجام دهد، نسبت كار به هر دو صحيح است و اگر فاعل دوم هم واسطه اى در انجام كار داشته باشد ,مى توان كار را به فاعل سوم هم نسبت داد .
🔸و چون خداى متعال گرفتن جانها را به وسيله ملك الموت انجام مى دهد و او نيز به وسيله فرشتگانى كه تحت فرمانش هستند ,پس هر سه نسبت صحيح است , يعنى نسبت دادن قبض روح به خدا، ملك الموت و فرشتگانى كه تحت امر ملك الموت هستند .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
چرا عذاب جهنم این قدر شدید و دردناک است؟ آیا این عذابها با لطف الهی سازگار است؟ آیا با اعمال دوزخیان تناسب دارد؟
💠این عذابها غالباً تجسّمی است از اعمال انسانها و محصول ونتیجة آن است، و نمونههای آن را در این جهان میبینیم.
💠افرادی هستند که برای یک لذّت خیالی چند روزه گرفتار اعتیادهای خطرناکی میشوند و این اعتیادها تمام قوای آنها را تحلیل میبرد و به زودی به صورت موجوداتی ناتوان با انواع بیماریهای جانکاه که یک عمر درمیان آن دست و پا میزنند در میآیند.
💠یا اینکه بر اثر انحرافات جنسی به بیماریهای غیر قابل علاجی همچون بیماری «ایدز» مبتلا میشوند، همان بیماری که وقتی انسان مبتلایان به آن را میبیند راستی به حال آنها رقّت میکند و سخت تأسّف میخورد.
💠آیا میتوان گفت چرا محصول آن اعتیاد یا این انحراف این قدر شدید و دردناک و طولانی است، و میان آنها تناسب منطقی وجود ندارد؟!
💠اگر کسی چنین سخنی بگوید فوراً به او می گویند این خاصیت عمل آنها است و قبلاً نیز به آنان اخطار شده است.
همین معنی در عذابهای دوزخیان نیز صدق میکند.
💠بسیار دیده شده که افرادی به خاطر سهل انگاری در امر رانندگی در یک حادثه خطرناک، دست و پا یا ستون فقراتشان شکسته و یک عمر از آن رنج میبرند، درحالی که میتوانستند با مراقبت صحیح از مقررات، از آن نجات یابند.
💠هنگامی که سخن به آثار طبیعی عمل میرسد، دیگر جائی برای سؤالات فوق باقی نمیماند. اضافه بر این درمیان دوزخیان افرادی هستند که دیگران را به این گونه شکنجهها مبتلا ساختند، اگر انسان اخباری را که در مورد شکنجهها، حتی در دنیای امروز تا چه رسد به تاریخ گذشته، ثبت شده بررسی کند، باور میکند که واقعاً افرادی مستحق این کیفرهای شدید هستند، بلکه گاهی ظلم ظالمان آن قدر بالا میگیرد و آن قدر جنایتهای رنگارنگ و بی حساب از آنها سر میزند که انسان فکر میکند هیچ گونه مجازاتی جوابگوی جنایات آنها نیست
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
چگونه می توان دین و دنیا یا دنیا و آخرت را با هم داشت؟
♦️باید دقت کرد که تضاد بین دین و دنیا چیست؟ آیا مومنان از خواب و خوراک منع شده اند؟ آیا مومنان نمی توانند خانواده تشکیل دهند و با اقوام و دوستان معاشرت کنند؟ آیا مومنان نمی توانند شادی کنند و به تفریح بپردازند؟ آیا لذت و تمایلی در انسان وجود دارد که مومن به طور کامل از آن منع شده باشد؟ یا ...
♦️اگر اندکی بنگریم، می بینیم که در این ظواهر دنیوی فرقی بین مومن و کافر نیست. اگر فقر وجود دارد، کافر فقیر هم داریم، کما اینکه مومن فقیر هم داریم. اگر بیماری وجود دارد، کافر بیمار هم داریم کما اینکه مومن بیمار هم داریم.
♦️با این حال احساس تعارض بین دنیا و آخرت، احساس غلطی نیست کما اینکه امام على عليه السلام می فرمایند : همچنان كه روز و شب با هم جمع نمى شوند، خدا دوستى و دنيا دوستى نيز با هم گرد نمى آيند. (غرر الحكم : ٧٢١٩)
♦️و سر مطلب در نوع نگاه انسان به دنیا است. که به دنیا چگونه بنگریم. آن را وسیله بدانیم یا هدف! که هر دو نوع نگاه ممکن است. مثلا یک وقت انسان با عینک نگاه می کند و عینک را وسیله قرار می دهد که در نتیجه آنچه پیش روی دارد، می بیند.
♦️ اما یک وقت به جای آنکه با عینک نگاه کند، به عینک نگاه می کند. و در این حال جز عینک نمی بیند. در حالی که وقتی عینک را وسیله قرار داده بود، اصلا متوجه عینک نبود و چه بسا شیشه عینک کثیف بوده و متوجه آن نشده، یا عینک بر روی چشمانش بوده و دنبالش می گشته است.
♦️درباره دنیا نیز همین گونه است. کسی که دنیا را وسیله می بیند، با آن آخرت را به دست می آورد. و دنیا برای او بهترین بازار کسب سود است. اما کسی که دنیا را هدف قرار داده، نه تنها آخرت خود را آباد نکرده، بلکه خروج از دنیا و رفتن به سوی آخرت، برایش عذابی دردناک است. و همه متون دینی همین نکته را به ما می گویند که اگر دنیا هدف نباشد، بهترین چیز است:
♦️امام على عليه السلام : دنيا چه سراى نيكويى است براى كسى كه آن را خانه [هميشگى ]خويش نداند و چه جايگاه خوبى است براى كسى كه آن را وطن خود قرار ندهد (نهج البلاغة : الخطبة ٢٢٣)
♦️امام على عليه السلام : بد سرايى است دنيا براى كسى كه خود را در آن [براى آخرت ]آماده نكند و در آن بيمناك نباشد . (بحار الأنوار : ٧٣/٩٨/٨٢)
♦️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به دنيا ناسزا مگوييد كه آن نيكو مَركبى است براى مؤمن ؛ زيرا به وسيله آن به خير و خوبى مى رسد و از شرّ و بدى مى رهد . (بحار الأنوار: ٧٧/١٧٨/١٠)
♦️بنابراین آخرت جویی با دنیا، یک نوع جهت گیری است که ضمن اشتراکات بسیار با کفار در بهره مندی از دنیا، فقط در بعضی مقاطع انسان باید ضوابطی را رعایت کند. که اگر دقت کند، آن ضوابط هیچ محرومیتی برای او به ارمغان نیاورده، بلکه او را از یک مریضی دور می کند. چون دنیا دوستی همیشه با خود طمع را به همراه می آورد. (پیامبر خدا صلى الله عليه و آله: تنبيه الخواطر : ٢/١٢٢) و طمع چیزی نیست که بهره بیشتری نصیب انسان کند.
♦️بلکه تنها سبب می شود از داشته های خود بهره نبرد و جمع کننده ای برای دیگران باشد. حال آنکه اگر به اندازه نیاز خودش از دنیا استفاده می کرد، و جهت الهی را رعایت می کرد، همان بهره بردن از دنیا هم می توانست برای او ثواب و عبادت محسوب شود. تا آن جا که کسب معیشت از بزرگترین عبادات است، یا ازدواج مقدس و آسمانی است و ....
♦️در پایان حدیثی نقل می کنیم که ابى يعفور می گوید: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : ما دنيا را دوست داريم . امام (ع) فرمود : تا با آن چه كنى؟ عرض كردم : ازدواج كنم ، حج بروم ، خرج خانواده ام را بدهم ، به برادرانم رسيدگى كنم و صدقه بدهم . حضرت فرمود : اين از دنيا نيست، اين از آخرت است . (بحار الأنوار : ٧٣/١٠٦/١٠٤)
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
خداوند در قرآن میفرماید: ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم مگرنه این است که در جای دیگر میخوانیم: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون که مطابق آن همه جن و انس تنها برای پرستش خدا و ترقی و تکامل و سعادت آفریده شدهاند به علاوه این تعبیر بوی جبر در آفرینش و خلقت میدهد!
🔴گرچه خداوند همه را پاک آفریده و اسباب سعادت و تکامل را در اختیار همگی گذاشته است ولی گروهی با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ میکنند و سرانجامشان شوم وتاریک است و گروهی با اعمال خود, خود را نامزد بهشت میسازند و عاقبت کارشان خوشبختی و سعادت است.
📚منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی و دیگران ج 7 ص 19
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آتش جهنم.mp3کانال صدای ماندگار شهید كافے
زمان:
حجم:
3.22M
💥توصیف آتش جهنم النّارَ الْکُبْرى
🔺با صداي حاج شيخ احمد ضيافتی كافی
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
معاد در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
🌸لفظ معاد از «عاد یعود»، گاهی به معنای مصدری (برگشتن)، گاهی به معنای اسم زمان (زمان برگشتن) و گاهی به معنای اسم مکان (جای برگشتن) است، و از صیغهی «عود» به معنای برگشت به سوی چیزی، بعد از آن که از آن چیز انصراف شده بود، و از صیغهی «اعاده» به معنای تکرار چیزی است. [1]
🌸در قرآن، لفظ معاد یک بار و لفظ «میعاد» و «المیعاد» شش بار به معنای لغوی (زمان یا مکان بازگشت) به کار رفته است. حدود هفتاد لفظ مانند (یوم القیامه، یوم الحساب، یوم الدین و...) معنای رستاخیز و روز بازپسین را میرسانند.
🌸در قرآن کریم و فرهنگ صدر اسلام واژهی «معاد» به معنای اصطلاحی (روز قیامت، سرای آخرت و...) استعمال نشده است، تنها متکلمین اسلامی این واژه را به کار بردهاند.
🌸واژهی «قیامت» چه در قرآن کریم و چه در فرهنگ اسلامی، استعمالات فراوانی دارد [2] و بیش از هر واژهی دیگر، بیانگر واقعیت رستاخیز است؛ زیرا در آن روز هر چیزی قوام مییابد و به آنچه باید برسد میرسد. [3]
🌸معاد در اصطلاح
معاد در اصطلاح فلسفی و کلامی، به معنای بازگشت انسان بعد از مرگ به حیات،، برای رسیدگی به حساب اعمال اوست. [4]
🌸تفتازانی میگوید:
معاد یعنی برگشت اجزای بدن به یکپارچگی، بعد از آن که پراکنده شده بودند؛ برگشت به حیات بعد از مرگ، برگشت ارواح به بدنها بعد از جدایی. [5]
بنابراین، معاد در اصطلاح فرهنگ اسلامی، برگرفته از همان معنای لغوی و مورد فهم مردم است.
🌸بحثهای مهمی در موضوع معاد، به اثبات، چگونگی و بقای روح بستگی دارد [6]؛ از این رو، مناسب است مقداری به این مسائل نیز پرداخته شود. [7]
📚پی نوشتها:
[1]. هاشم طهرانی، توضیح المراد، ص 766، و سید عبدالله شبّر، حق الیقین، ج 2، ص 49.
[2]. تنها در قرآن کریم هفتاد بار تکرار شده است؛ ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، ص 50.
[3]. عبدالرضا حجازی، اصول عقاید اسلامی، ص 595.
[4]. جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج 4، ص 261.
[5]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد؛ و نیز ر.ک: عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص 429؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج 3، ص 273 و ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 460.
[6]. مثل اثبات وحدت و یگانگی انسان دنیایی با اخروی، مسائل مربوط به برزخ و...
[7]. پی بردن به ژرفای روح انسانی و آگاهی به تمام حقیقت و زوایای آن کاری مشکل است؛ چنان که قرآن مجید نیز اشاره دارد (وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً). سورهی اسراء، آیهی 85. پاسکال، دانشمند فرانسوی نیز به همین حقیقت اعتراف دارد (فرید وجدی، دایرة المعارف، ج 7، ص 328 م. اما در پرتو وحی و عقل سلیم تا حدودی میتوان از آن آگاهی یافت.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا باور به جهان آخرت در تعلیمات ادیان گذشته نیز بوده است؟
🌀گرایش به ماندن، خواست فطری انسانهاست و این آرمان در قالب باور به سرای آخرت میگنجد؛ چنان که بن مایهی اکثر ادیان، وحی و نبوت، و برنامهی مشترک آنها توجه دادن به مبدأ و معاد بوده است.
🌀شواهد تاریخی، آثار به جا مانده از انسانهای پیشین و باور پیروان موجود ادیان گوناگون، همه و همه، اصل فطری مذکور را تأیید میکند که به چند نمونه اشاره میکنیم:
1⃣ در دوران بسیار قدیم، مصریان عقیده داشتند که خدایان آسمان، ارواح رستگاران و محبوبان (مانند سلاطین و امرا) را به سرزمین ستارگان میبرند تا در آن جا از دستبرد فنا محفوظ بمانند. آنان در قبرها زورقهای مجهز میگذاشتند تا ارواح اموات به وسیلهی آنها از دریای مشرق عبور کنند و به سفینهی خدای آفتاب برسند. [1]
🔷اعتقاد به عالم آخرت، از عصر پیدایش انسان مسئول مطرح بوده و در طی زمان، خرافاتی بر آن افزوده شده است. هربرت اسپنسر، جامعه شناس معروف، مینویسد:
🔷با این که انسانها در آغاز پیدایش، قدرت تفکر نداشتند، ولی در همان حال به فراخور استعداد، عالم پس از مرگ را درک میکردند. [2]
🔷ویل دورانت نیز مینویسد:
مهمترین مشخصهی دین مصری اهمیتی بود که در آن به اندیشهی خلود داده میشد؛ و در مورد انسان و گیاهان به رستاخیز معتقد بودند. [3]
2⃣یکی از باورهای ثابت ادیان هندویی، اعتقاد به تناسخ است. آیین برهمن که ریشهی عمیقی در تاریخ تمدن بشری دارد، برای توجیه معاد و پاسخ به نیاز فطری بشر، به این باور پناهنده شده است. این باور حاکی از آن است که برگشت به زندگی جدید، اصل مشترک تمام ادیان است. [4]
3⃣ آیین بودا ـ که حدود ده قرن قبل از میلاد مسیح (علیه السلام) مطرح بوده ـ سرانجام زندگی دنیایی را این گونه ترسیم میکند:
🔷کسانی که کاملاً پاک شدهاند به عالم قدس میپیوندند؛ اما کسانی که ناقص و گنهکارند آن قدر در این دنیا میروند و باز میگردند، تا کاملاً پاک شده، به عالم قدس بپیوندند. [5]
4⃣ آیین زرتشت نیز بر این عقیده است که:
روزی این جهان هستی به آخر خواهد رسید و رستاخیز عام واقع خواهد شد؛ در آن روز خوبیها و بدیها را شمار خواهند کرد و برای امتحان بدکاران و نیکوکاران جایگاهی پر از آتش به وجود میآید که نیکان آتش را گوارا و مهربان مییابند؛
🔷حتی به جزئیات معاد، از قبیل محاکمه و پل صراط و ترازوی اعمال و... باور دارند. [6]
5⃣ اندیشههای معادباوری در کتاب تورات و انجیل نیز مشهود است؛ چنان که در تورات آمده است:
مردگان تو زنده خواهند شد و اموات برمی خیزند، ای شما که ساکنان در خاکید، بیدار شده ترنم نمایید؛ چون که شبنم تو، مثل شبنم گیاه است و زمین، اموات را بیرون خواهد انداخت. [7]
🔷در انجیل نیز آمده است:
خواهش پدر، که مرا فرستاد، این است که هر چه به من بخشید، من هیچ چیز آن را ضایع نکنم، بلکه در روز باز پسین آن را برخیزانم. [8]
📚پی نوشتها:
[1]. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمهی علی اصغر حکمت، ص 60.
[2]. فرید وجدی، دایرة المعارف، ج 2، ص 155 ـ 159، قرن بیستم، کلمهی آخرت و نیز ر.ک: یحیی نوری، اسلام و عقاید و آرای بشری، ص 46-49.
[3]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمهی احمد آرام، ج 1، ص 241.
[4]. فرید وجدی، همان.
[5]. همان، مادهی بودا؛ و ابوالمعالی محمد بن نعمت، بیان الادیان، تصحیح محمدتقی دانش پژوه، ص 45 ـ 47.
[6]. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 464.
[7]. جعفر سبحانی، «معاد، انسان و جهان»، مجله مکتب اسلام، ص 39، به نقل از: عهد عتیق، کتاب اشعیاء، باب 26، جملهی 19.
[8]. همان، ص 40، به نقل از: انجیل یوحنا، فصل 6، جملههای 39 ـ 40.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃