آیا آدمی در هنگام جان دادن متوجه حال خودش هست؟
🍃مرگ رخداد بسیار سنگینی برای انسان است. آدمی در هنگام جان دادن گرفتار سکرات موت میشود و چنان برای او دهشت انگیز است که سردرگم و متعجب میماند که چه شده است و چه خواهد شد؟!
🍃لحظاتی بعد چشم برزخیاش باز میشود و صحنههایی را میبیند که سابقه نداشته است؛ از طرفی به شدت نادم و پشیمان است که فرصت عمر را از دست داده و همه چیز تمام شده و هیچ وسیله و توشهی راهی برای حیات اخروی خود تهیه نکرده و از طرف دیگر، قطع تعلّقات دنیوی برای او بس سخت و دشوار است.
🍃جان دادن به گونهای است که انسان علوم و خواندههایش را فراموش میکند. پس از مرگ، ابتداییترین مسئلهای را که به فرزندانمان میآموزیم از ما سؤال میکنند، ولی بسیاری از افراد پاسخی برای این سؤالها ندارند؛ چون فشار مرگ به گونهای است که انسان حافظهاش را از دست میدهد و ناگهان درمی یابد که از ظاهر به باطن و از عالم دنیا به عالمی رفته است که هیچ آشنایی به آن ندارد.
🍃انسان گاهی به خاطر تعلّقات بیش از حد به دنیا، «خودحقیقی اش» را فراموش میکند و فقط به جنبههای طبیعی و حیوانی خود میپردازد و در تمام طول عمرش گرفتار اوهام و اعتبارات دنیوی میگردد.
🍃 چنین انسانی وقتی در برابر مرگ قرار میگیرد غرق در مشاهدات برزخی شده، از حال خود غافل میشود و به همین سبب ممکن است مدّتها بعد از مردن نفهمد که از دنیا رفته است و در همین حیرت و سرگردانی است که از او میپرسند خدای تو کیست؟ پیامبرت کیست؟ دینت چیست؟
🍃لذا انسان باید یاد خدا را به طور مداوم در جان خود بپروراند تا در این حوادث سخت و سنگین خدا را فراموش نکند. [1]
📚پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ج 14، ص 216، حکمت عبادات، ص 64 ـ 65، و معاد در قرآن، ج 4، ص 207 ـ 208.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
به چه حالتی احتضار گویند؟
🔰به حالات درونی انسان در هنگام جان دادن، احتضار گویند. جان انسان تا هنگامی که به حلقوم او نرسیده باشد مردن واقعی رُخ نداده است و امکان برگشتن او وجود دارد، امّا همین که نفس یا جان او به حلقوم رسید، [1] دیگر امکان برگشتن نیست.
🔰طبق روایات، این هنگام زمان «معاینه» است؛ یعنی چشم برزخی انسان باز میشود؛ روح در حال قطع علاقه است هنوز علاقه کاملاً قطع نشده، ولی چشمان او به حیات برزخ باز شده و در همین زمان است که تمثّل مال و فرزندان و عمل خود را میبیند و بنابر روایات گفتوگویی با آنها دارد. [2]
🔰بعضی انسانها (مؤمنان) در حال احتضار حال خوشی دارند. مؤمن به هنگام جان دادن چنان به رضایت جان را تسلیم فرشتگان میکند که گویی گل خوش بویی را بوییده و ناگهان خود را در باغهای بهشتی میبیند. [3]
🔰آنهایی که در دنیا به مقام قرب الهی رسیده و در انتظار لحظهی وصال بودهاند حالت احتضار و لحظهی جان سپردنشان لحظهای بس شیرین و فرح بخش است. مردن برای اولیای الهی نه تنها وحشتی ندارد، بلکه از هر لذت دنیوی برتر است. [4]
🔰در مقابل، انسانهای کافر و منافق احتضارشان بسیار دشوار و مصیبت بار است. قرآن از این حالت به «الطامّة الکبری» تعبیر میکند؛ یعنی «رخدادی پرماجرا و سنگین». جان کندن کافر و منافق با شکنجه و درد همراه است. در روایات چنین آمده است:
🔰مانند کسی که دندانش بدون تخدیر کشیده شود، یا مانند کسی که ناخنش از گوشت کشیده شود، جان کندن اینها به مراتب سختتر است. این گروه از انسانها نه تنها از ناحیهی فرشتگان مرگ مورد شکنجه و عذاب قرار میگیرند، بلکه خود جان دادنشان همراه با سختی و مشقّت است. [5]
📚پی نوشتها:
[1]. سورهی واقعه، آیهی 83: (إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).
[2]. ر.ک: مرتضی مطهری، معاد، ص 48 و مجموعه آثار، ج 4، ص 653 ـ 654.
[3]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211.
[4]. ر.ک: همو، تسنیم، ج 5، ص 571.
[5]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211، 212 و 207.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین(ع):
🌱هركس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود
📚تصنیف غررالحکم،حدیث1605
🔴نیت که خوب باشه می شه در راه خیر گل های قشنگی به ثمر رسوند وهمه شرایط به ظاهر ناممکن،ممکن می شه
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
با مردن چه حقيقتى بر انسان آشكار مى گردد؟
💠جهان آفرينش و هر آنچه در آن است، تحت تدبير الهى است و انسان هم كه جزئى از عالم وجود است از اين امر مستثنا نيست.
💠همه ى موجودات به سوى نهايت و غايتى در حركت اند و همه را خدا هدايت و رهبرى مى كند. تأثيرات اسباب و علل بر موجودات عالم هستى، از آنِ خودشان نيست و تمام آن به پروردگار عالم منتهى مى شود.
💠انسان چون در اين دنيا سكنا گزيده و با اين زندگى اُنس گرفته است زينت حيات دنيا و لذايذ آن او را متوجه خود مى كند، به گونه اى كه به همين ظواهر و اسباب و علل مادى تمسّك مى جويد و آنها را مستقل در تأثير مى بيند.
💠لذا وقتى لحظه ى مرگش فرامى رسد اولين واقعيتى كه برايش آشكار مى شود بطلان دنيا و مافيها است؛ او درمى يابد كه تمام عادات و رسومات دنيايى اش و هر آنچه واقعيت مى انگاشته، اوهام و سرابى بيش نبوده و همه براى او تمام شده است.[1]
💠قرآن كريم دراين باره مى فرمايد:
(وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّة وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ)؛[2] و محقّقاً شما يكايك (براى حساب) به سوى ما باز مى آييد بدان گونه كه اول شما را بيافريديم و آنچه از مال و جاه به شما داده بوديم (كه سبب غرور شما بود) همه را پشت سر مى افكنيد و آن شفيعان كه به خيال باطل به نفع خود مى پنداشتيد همه نابود مى شوند و ميان شما و آنها جدايى مى افتد.
📚پی نوشتها:
[1]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 7، ص 286، و عبدالله جوادى آملى، صورت و سيرت انسان در قرآن، ص 240.
[2]. سوره ى انعام، آيه ى 94.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
سكرات موت يعنى چه؟
💢«سكرات موت» تعبيرى است كه در قرآن براى تبهكاران به كار رفته است.
(وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ)؛[1] و هنگام بى هوشى و سختى مرگ، به حق و حقيقت فرارسيد؛ آرى همان مرگى بود كه از او دورى مى جستيد (و سخت ترسان و هراسان بوديد).
💢سكرات موت، حالتى درونى است كه در هنگام مرگ براى انسان به وجود مى آيد، بدين صورت كه از مردم، غافل مى شود و به خود مى پردازد، مانند انسان مستى كه نمى داند به او چه مى گويند و چه گفته مى شود.
💢 به دليل همين بى توجهى و غفلت از اطرافيان، به «سكرات موت» تعبير شده است.[2]
💢امير مؤمنان(عليه السلام) از اين مرحله ى سخت و جانكاه چنين خبر مى دهد:
آنچه برايشان فرود مى آيد وصف ناپذير است.
💢بر آنان «مستى مرگ» و حسرت از دست دادن دنيا و لذّات آن، يا حسرت از دست دادن توبه و پشيمانى و جبران گناهان جمع مى شود، اعضايشان به سستى مى گرايد و رنگشان تغيير مى كند؛ آن گاه مرگ، در آنان بيش تر نفوذ مى كند و بدين سبب، قدرت سخن را از ايشان مى گيرد؛
💢او در ميان خانواده اش با چشمش مى بيند و با گوشش مى شنود و در حالى كه عقل و خردش سالم و باقى مانده است مى انديشد كه در چه چيزى عمرش را هدر داد و در چه چيزى روزگارش را تباه ساخت.[3]
📚پی نوشتها:
[1]. سوره ى ق، آيه ى 19.
[2]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 18، ص 348 ـ 349.
[3]. نهج البلاغه، خطبه ى 109. لازم به ذكر است كه آيت الله جوادى آملى «سكرات موت» را چنين تبيين مى كند. انسانى كه گرفتار دنياست با فرارسيدن مرگش، گرفتار شكنجه و عذاب درونى است؛ چون كه جدايى او از آنچه بدان تعلّق داشته بسى سخت و دشوار است. تعلّق به دنيا هنوز بر جان او حاكم است ولى با فرارسيدن مرگش، محبوب را از او مى گيرند. از فاصله ى بين مرگ طبيعى و مرگ حقيقى (يعنى انتقال از دنيا به برزخ) كه توأم با حيرت و سرگردانى است، تعبير به «سكرات موت» مى شود. صورت و سيرت انسان در قرآن، ج 14، ص 217.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا دانستن زمان مرگ به صلاح انسان است؟
♻️زمان مرگ انسانها نامعلوم است و هیچ کس از زمان مرگ خود اطلاع ندارد. چه بسیار انسانهایی که تا مرز جان سپردن پیش میروند و احتمال مرگ را در حد یقین میبینند، ولی نمیمیرند و در مقابل، انسانهایی هستند که هیچ احتمال فرارسیدن مرگ خود را نمیدهند و ناگهان گرفتار چنگال مرگ میشوند.
♻️آیا نامعلوم بودن زمان مرگ برای انسان فایدهای هم دارد و به تعبیر دیگر، آیا به صلاح انسان است که زمان مرگ خود را بداند؟ و آیا اطلاع از زمان مرگ آثار سوئی برای او دارد؟
♻️در پاسخ باید گفت: بنا به حکمت الهی باید زمان مرگ انسانها نامعلوم باشد؛ و مجهول بودن زمان مرگ، برای انسان دو نتیجهی مهم به دنبال دارد: [1]
1⃣ خداوند انسان را به گونهای خلق کرده که همواره به دنبال بقا و جاودانگی است و به سبب همین عنایت الهی، آدمی همیشه به زندگی و آینده امیدوار است. حال اگر این حالت از او گرفته شود، زندگیاش به خاموشی میگراید.
در روایات آمده است:
♻️آرزو بر امت من رحمت است. اگر آرزو از انسان گرفته شود، مادری به شیرخوار خود شیر نمیدهد و باغبانی نهالی نمیکارد. [2]
♻️اگر انسان از زمان مرگ خود آگاه باشد، سالها قبل از فرارسیدن مرگش غمواندوه تمام وجودش را میگیرد و فکر و خاطر او پریشان میشود و به کلّی از تلاش و تکاپو و تحرک بازمی ایستد. پس امید به زندگی دنیوی و تکاپو و تحرّک در این فرصتِ بس کوتاه عمر، در گرو همین نامعلوم بودن زمان مرگ است. [3]
♻️ فایدهی دیگر ندانستن زمان مرگ، آن است که انسان در انتخاب راه صلاح آزاد میماند. انسانی که دارای قدرت است و توانایی کسب ایمان و ترک آن را دارد، اگر ایمان را با اراده و اختیار خود انتخاب کند، به نشاط روحی و ایمانی میرسد؛ یعنی اگر انسان با اختیار تام، راهش را انتخاب کند همین برایش کمال محسوب میشود، به خلاف جایی که از باب اضطرار یا جبر راهی را برمی گزیند.
♻️اگر انسان زمان مرگ خود را بداند، با روح نافرمانی و عصیان پرورش مییابد؛ چرا که به امید توبه در آینده و آن هم نزدیک به زمان مرگش، تمام عمر خود را در گناه و نافرمانی میگذراند، حال آن که این توبه از آزادگی روح و انتخاب راه درست نیست، بلکه چون در شُرف مرگ و انتقال به برزخ است، توبه میکند.
♻️هدف زندگی انسانها در عالم دنیا همین جنبهی آزادی آنها در انتخاب راهشان است تا از این طریق به کمالات نهایی برسند. قدم نهادن در مسیر رضایت پروردگار آن هم با اراده و اختیار، تحرک درونی و رشد و تعالی در درون انسان ایجاد میکند به گونهای که آدمی به تکاپو می افتد تا گامهای بیشتری را در این طریق بردارد. [4]
📚پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 242.
[2]. ر.ک: شیخ عباس قمی، سفینة البحار، مادهی اصل، ج 1، ص 121.
[3]. ر.ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 228 و الالهیات، ج 4، ص 231.
[4]. ر.ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 229 و الالهیات، ج 4، ص 231، و محمد تقی مصباح یزدی، پند جاوید، ج 1، ص 289 ـ 290.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا در آستانه ى مرگ نيز شيطان در پى گمراه ساختن و فريب انسان هاست؟
♦️شيطان در جريان آفرينش انسان، به سبب تكبّر، در برابر فرمان الهى سر تعظيم فرود نبرد و بر آدم سجده نكرد. او در مقام توجيه عمل خود دست به مغالطه اى زد كه عبارت بود از:
(قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِين)؛[1] من از او (آدم) بهترم كه مرا از آتش و او را از گل آفريدى.
♦️همين عمل او باعث شد تا عبادات شش هزار ساله اش يكجا از بين برود[2] و رانده شده ى درگاه رحمت الهى گردد و به همين سبب نيز كينه ى آدم و فرزندانش را به دل گرفت. قرآن از دشمنى شيطان و كينه ى او نسبت به آدم و سعى او در فريب آدميان چنين مى فرمايد:
(قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ)؛[3] شيطان گفت به عزت و جلالت قسم، تمام خلق را گمراه خواهم كرد.
♦️(ثُمَّ لآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ)[4]؛ آن گاه از پيش روى و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان را درمى آيم (و هر يك از قواى عامله و ادراكى آنها را به ميل باطل مى كشم) تا بيشتر آنان شكر نعمتت به جاى نياورند.
شيطان در كار خود بسيار مجّد و كوشاست و تمام تلاش او صرف اين مى شود تا آدمى به فلاح و رستگارى نرسد و مؤمن نگردد؛
♦️لذا در تمام طول عمر انسان ها، لحظه به لحظه مى كوشد با وسوسه هاى خود او را از صراط مستقيم دور كند و اگر كسى با نور ايمان و كسب تقوا توان مقابله با شيطان را داشت او را رها نمى كند، بلكه بر تلاش خود مى افزايد تا بالاخره مؤمن را از راه حق منحرف كند.[5] بدين سبب آخرين لحظات عمر انسان براى شيطان بسيار بااهميّت است و او در اين لحظات مهم و حسّاس تمام همّت خود را صرف مى كند تا بلكه نگذارد مؤمنى با حال ايمان از دنيا برود.
♦️امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
هرگاه مرگ كسى فرا مى رسد ابليس از ميان شياطين دستيارش افرادى را برمى انگيزد تا او را به كفر فرمان دهند و در دينش به ترديد اندازد تا زمانى كه روحش از بدن جدا گردد و اگر كسى مؤمن بود آن شياطين بر او چيره نتوانند شد... .[6]
در روايت ديگرى نيز مى فرمايد:
♦️هرگاه مرگ دوست داران ما فرا رسد شيطان از چپ و راست بر او حاضر مى گردد تا اين كه او را از آنچه بر آن است بازدارد و خداوند مانع آن شود. اين همان گفته ى خداست كه (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الاَْخِرَةِ).[7]
♦️البته در كتب روايى و ادعيه ى ما براى حفظ ايمان در آن لحظات آخرِ عمر دستورالعمل هايى بيان شده كه مى توان به كتب مربوطه مراجعه كرد.[8]
📚پی نوشتها:
[1]. سوره ى ص، آيه ى 76.
[2]. به استناد بيان حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه فرمودند: «و كان قد عَبَدَالله ستة الاف سنة»، نهج البلاغه، خطبه ى 192.
[3]. سوره ى ص، آيه ى 82.
[4]. سوره ى اعراف، آيه ى 17.
[5]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 53، 108 ـ 109، 157، 240 ـ 241 و 358 ـ 359، و حيات حقيقى انسان در قرآن، ج 15، ص 38 و 165.
[6]. كلينى، فروع كافى، ج 3، ص 123، حديث 6.
[7]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 12، ص 64، انسان از آغاز تا انجام، ص 74 ـ 75.
[8]. ر.ك: علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 7، ص 198، و محدث قمى، مفاتيح الجنان، ص 179 (بعد از دعاى عديله).
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃