داستان اصحاب كهف چگونه بر اثبات معاد دلالت مي كند؟
💥در سوره كهف، داستاني طي چهارده آيه بيان شده، و در ضمن آن چنين آمده است
💥«وَكذلِكَ اَعْثَرنا عَلَيْهِمْ لَيَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ وَاَنَّ السّاعَةَ لا رَيْبَ فيها».
💥و اين گونه ما مردم را از حال آنها (اصحاب كهف) آگاه ساختيم تا بدانند وعده خدا حق است، و در قيامت و رستاخيز شكي نيست] كهف/21
💥از اين تعبير به خوبي بر مي آيد كه حداقل يكي از اهداف اين خواب عجيب و طولاني كه شباهت زيادي به مرگ داشته، براي اين بوده كه درسي به منكران معاد يا كساني كه از اين جهت در شك و ترديد بودند بدهد.
💥به خصوص اينكه از جمله «اِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ اَمْرَهُمْ» چنين استفاده كرده اند كه اقوام آن زمان در مسأله معاد (معاد جسماني) با هم نزاع و اختلاف داشتند، مخالفان سعي داشتند مسأله خواب و بيداري اصحاب كهف به زودي فراموش شود و اين برهان روشن را از دست موافقان بگيرند (در تفسير اين جمله احتمالات متعددي داده شده كه آنچه گفته شد يكي از آنها است).
💥فخر رازي پنج احتمال ديگر در تفسير آن ذكر نموده است از جمله اين كه تنازع و ختلاف در عدد اصحاب كهف، و نامهاي آنها، يا اينكه در مقدار خوابشان، يا در اين كه در كنار غار، معبدي به سبك معابد كفار بسازند يا موحدان؟ (تفسير كبير 21/105.)
💥در آيات اين سوره قرآن با صراحت مي گويد كه آنها سيصد و نه سال در خواب فرو رفتند. «وَلَبَثُوا في كَهفِهِمْ ثَلاثَ مِأَئَةٍ سُنِيْنَ وَ ازْدادُوا تُسعاً»
💥بدون شك يك چنين خواب طولاني شبيه به مرگ است و بيداري بعد از آن شبيه به حيات بعد از مرگ، و لذا به خوبي مي تواند يك نمونه عيني از نظر تاريخي براي مسأله معاد بوده باشد.
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴امام حسین (علیه السلام) ؛ سریعترین کشتی نجات
🔸حجتالاسلام والمسلمین سعیدی
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
کيفيت ارتباط ارواح با يکديگر در عالم برزخ چگونه است؟
🔺انسان علاوه بر بدن مادي، يک بدن مثالي و يک روح دارد.
🔸هنگام مرگ، بدن مادي را رها ميکند، به عالم برزخ وارد ميشود و با بدن مثالي خود در آن جا به حيات خويش ادامه ميدهد، اين بدن، تجسم حقيقت و باطن خود اوست که در حقيقت خود آن را زيبا يا زشت درست کرده است.
🔺اين بدن مثالي، به هر شکلي که باشد، چون حقيقت وي است، هر کسي با مشاهدهي آن صاحب آن را تشخيص ميدهد، همان گونه که ما در اين دنيا افراد را از قيافهي ظاهري آنها تشخيص ميدهيم.
🔸مهمترين تفاوت زندگي اين دنيا و عالم برزخ، گذشته از اين که در عالم برزخ ماده و لذا تغيير و تحول مادي نيست، به لحاظ زندگي اجتماعي و عدم آن است؛
🔺يعني انسان در دنيا چارهاي جز زندگي اجتماعي ندارد، و کارهاي فرد در اجتماع تأثير ميگذارد، همان گونه که اجتماع نيز در فرد تأثير ميگذارد. به علاوه، نيکوکاران و بدکاران از هم جدا نيستند و نميتوان به باطن و واقعيت افراد پي برد )و اي بسا گرگهايي در لباس ميش(. اما با مرگ اين وضعيت دگرگون ميشود؛ يعني ديگر در آن جا زندگي اجتماعي، همکاري، همياري، آزار رساندن و اذيت شدن از ديگران وجود ندارد. اگر چه ارواح همديگر را ميبينند و همنشين يکديگرند،
🔸اما اولا: هر کسي تکليفش از ديگران جداست و بر خلاف دنيا که اگر به خاطر خطاهاي عدهاي، مصيبتي ميرسيد، خشک و تر را با هم ميسوختند، در آن جا به حساب هر کس جداگانه رسيدگي ميشود.
ثانيا: نيکان و بدان از هم جدا شدهاند و ديگر ريا و تظاهري در کار نيست. خوبان در جوار هم و بدان نيز در کنار هم هستند.
🔺در اين جا براي آشنايي بيشتر با کيفيت ارتباط ارواح بعد از مرگ،سراغ سخنان معصومان )ع( ميرويم.
در حديث مفصلي از امام صادق )ع( پس از بيان مطالبي دربارهي کيفيت قبض روح مؤمن آمده است:
»... اين مؤمن وقتي روحش گرفته ميشود، او را با بدن و صورتي نظير صورتي که در دنيا داشت، به بهشت ميبرند.
🔸مؤمنان در آن جا ميخورند و مينوشند، به طوري که اگر کسي از آشنايانشان از دنيا به نزدشان بيايد، او را ميشناسند، چون به همان صورتي که در دنيا بودند، هستند.« (امالي، شيخ صدوق، ج 2، ص 33؛ به نقل از ترجمهي تفسير الميزان، ج 1، ص 547)
🔺از عماد بن عثمان نقل شده است که گفت: »در محضر امام صادق )ع( سخن از ارواح مؤمنان به بيان آمد و آن جناب فرمود آنها يکديگر را ديدار ميکنند.
من با تعجب پرسيدم: ديدار ميکنند؟
🔸فرمود: آري، از يکديگر احوال ميپرسند و يکديگر را ميشناسند، حتي وقتي تو يکي از ايشان را ببيني، ميگويي که اين، فلاني است.« (محاسن برقي، 178، حديث 146؛ به نقل از منبع پيشين)
و باز از امام صادق )ع( روايت شده است که: »ارواح اموات در آن دنيا بدني دارند که يکديگر را ميشناسند و حال همديگر را ميپرسند. چون روحي تازه از راه برسد، به يکديگر ميگويند: فعلا مزاحمش نشويد که از هول و وحشت عظيمي عبور کرده است.
🔺آن گاه از او ميپرسند: فلاني چه کرد؟ فلاني چه شد؟ اگر در پاسخ بگويد: او در دنيا زنده بود که من آمدم، به انتظارش مينشينند و اگر بگويد مدتي است که از دنيا رفته، ميفهمند که او بهشتي نبوده است و از روي ترحم ميگويند: سقوط کرده سقوط کرده است.« (فروع کافي ج 3، ص 244؛ به نقل از منبع پيشين)
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
آيا دوزخ قابل مشاهده است؟
🌀بلي، دوزخ قابل مشاهده است و با شهود قلبي در همين عالم دنيا، قابل ديدن است منتهي ديدن آن در گرو علم اليقين است و به استناد آيه ي شريفه ي
🌀«كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم»(1) اگر علم اليقين داشتي هر آيينه جهنم را مي ديدي.
🌀بديهي است كه همه چيز بر محور يقين به خداوند سبحان دور مي زند و هر قدر ايمان و اعتقاد انسان به قدرت مطلقه ي الهيه بيشتر گردد اشياء جهان به همان نسبت در برابرش مطيع و منقاد خواهد شد و بسياري از چيزها را خواهد ديد. و جهنم هم از اين اشياء مستثني نيست و وقتي ايمان فرد به حد اعلي برسد جهنم را نيز مشاهده خواهد كرد.
📚پی نوشت:
1-تكاثر/7-6.
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
چگونه آخرت را بر دنيا، ترجيح دهم؟
🌳به این ایه شریفه توجه بفرمایید:
«وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَعنکبوت/64
🌳اين زندگانى چند روزه دنيا (اگر نه در پرستش حق و سعادت آخرت صرف شود) افسوس و بازيچهاى بيش نيست، و زندگانى اگر مردم بدانند به حقيقتدار آخرت است (كه حياتش جاويد و نعمتش بىرنج و زوال است»
🌳لذا با توجه به این که سرنوشت محتوم همه ما انسان ها مرگ است و طبق ادله متعدد، عالم اخرتی در پیش است که ابدی می باشد و متشکل زا جهنم و بهشت است، انسان عاقل با رعایت تقوا، هیچ گاه لذت گذرا و موقتی دنیا را به زندگی خوش ابدی عالم آخرت نمی فروشد.
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
آيا جهنم حركت مي كند و قابل حركت دادن است؟
♦️بلي، آيه اي در قرآن كريم دلالت بر اين مسئله دارد چناچه مي فرمايد: «وجييء يومئذ بجهنم...»(1)
♦️در آن روز جهنم را حاضر ميكنند و مراد از حاضر كردن يعني آوردن در واقع از قبل وجود داشته است و در آن موقع در عرصه ي قيامت آن را حاضر مي كنند و در حديثي از پيامبر اكرم(ص) است كه مي فرمايد:
♦️از حضرت جبرييل سؤال كردم در قيامت چگونه جهنم را مي آورند؟ فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار مي كشند و مي آورند و آن (جهنم) در حال سركشي است كه اگر او را رها كنند همه را آتش مي زند و سپس من در برابر جهنم قرار مي گيرم و او (جهنم) مي گويد:
♦️ اي محمد(ص) مرا با تو كاري نيست خداوند گوشت تو را بر من حرام كرده است در آن روز هر كس در فكر خويش است ولي محمد (ص) مي گويد: ربّ امتّي! امتي! پروردگارا امتّم امتم.(2)
📚پی نوشت:
1-فجر/23.
2-مجمع البيان، ج10، ص483.
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃
منظور از درهاي جهنم چيست؟
🔸در حقيقت درهاي گناهاني است كه به وسيله ي آن، افراد وارد دوزخ مي شوند، هر گروهي به وسيله ارتكاب گناهي و از دري وارد مي شود.
🔸همانگونه كه درهاي بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهايي است كه به وسيله آن بهشيان وارد آن مي شوند.
🔸لذا اين تعدد درها به خاطر كثرت واردان است به طوري كه از يك در كوچك نتوانند وارد آن شوند و نه جنبه ي تشريفاتي دارد بلكه در حقيقت اشاره به عوامل گوناگوني است كه انسان را به جهنم مي كشاند و هر نوع گناهي دري محسوب مي شود.
🔸لذا مرتكبين به هر گناهي از در مخصوص آن گناه (يعني از جايگاه آن گناه) داخل جهنم مي شوند و در واقع همانطور که اعمال آدمي با هم متفاوت است و اصناف مجرمان و كفّار با هم مختلفند و مجازات آنها در جهان ديگر يكسان نيست و با يكديگر فرق دارد.
🔸نظر ديگري است در مورد درهاي دوزخ كه مراد از درها، طبقات دوزخ مي باشد و در واقع هر يك از اين درهاي هفتگانه به يكي از اين طبقات گشوده مي شود و روايات متعددي هم تأييد اين نظر را مي نمايند از جمله: امام علي (ع) فرمودند:
🔸 «اتدرون كيف ابواب جهنم؟ قلنا كنحو هذه الابواب قال: لا و لكنّها هكذا و وضع يده فوق يده و بسط يده علي يده»: حضرت از صحابه سؤال كردند آيا مي دانيد درهاي دوزخ چگونه است، گفتند مانند همين درها، فرمود: نه، آنها اين چنين است آن گاه امام (ع) يك دست خود را بر ديگري گذاشت و آن را گشود (اشاره به اينكه طبقات روي هم قرار دارند)(1) و در حديث ديگري از همان حضرت آمده است كه فرمودند:
🔸«سبعة ابوب النّار متطابقات»: هفت در، در دوزخ است كه روي يكديگر قرار دارند.(2) و در حديث ديگري كه از همان حضرت نقل شده كه ايشان بعد از تفسير درهاي هفتگانه دوزخ به طبقاتي که بعضي بالاي بعض ديگر قرار دارند، نامهاي طبقات را چنين شمرد:
🔸از همه پايين تر «جهنم» و بالاي آن «لظي» و بالاي آن «حطمه» و فوق آن «سقر» و بالاي آن «سعير» و برتر از آن «هاويه» است.(3) لذا باتوجه به اين روايات اخير درهاي جهنم در عرض يكديگر نيستند بلكه در طول هم هستند و برخي بالاي برخي ديگر است.
پی نوشتها:
1-الدرّ المنثور، ج 4،ص99.
2-نور الثقلين، ج3، ص18، ح62.
3-نور الثقلين، ج3، ص19، ح64.
🍃🌹@dobare_zendegi🌹🍃