نماز سمبل اصلی عبادت است 🦋🍂
اَلصَّلاةُ عَمُودُ الدِّین...
نماز سمبل اصلی عبادت است. کاری که فقط و فقط برای عبادت بودن و صد در صد برای انجام مراسم عبودیت وضع شده، نماز است. ما میبینیم اسلام برای همین عبادات مثل نماز و روزه و ذکر و ورد و تلاوت قرآن و تعقیب نماز و امثال اینها اهمیتهای عجیب و فراوانی قائل است. دربارة نماز میگوید:
اَلصَّلاةُ عَمُودُ الدِّین ، أوَّلُ مَا یحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها.
برای بعضی خیلی عجیب به نظر میرسد که اسلام که دین اینچنین جامعی است و یک دین اجتماعی است، از یک طرف عدالت اجتماعی را جزء هدفهای انبیاء ذکر میکند
(لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ) و از طرف دیگر برای دو رکعت نماز خواندن آنقدر ارزش قائل میشودکه آن را مرز میان اسلام و کفر میداند.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص192 ، 193 ⤴️ ✨
🌹 @dobare_zendegi 🌹
وقتی که محیط خراب است من نمیتوانم خراب نباشم 💄
🙅♀🙅♂
میبینید اسلام برای عقل به عنوان یک امری که در همه حال مناط تکلیف انسان است، و برای وجدان انسانی استقلال قائل است. در هیچ شرطی از شرایط اجتماعی، وضع جامعه را به عنوان یک عذر نمیپذیرد؛ یعنی این حرفی که امروز شایع است که تا میگوییم: آقا چرا چنین میکنی؟ میگوید: ای آقا! محیط این جور اقتضا میکند، لازمه محیط است، کاری نمیشود کرد، محیط خراب است، محیط فاسد است، از نظر اسلام پذیرفته نیست.
معنای این حرف آن است که وقتی که محیط خراب است، من نمیتوانم خراب نباشم؛ جبر محیط است، جبر تاریخ است و چارهای نیست. قرآن این «چارهای نیست» را در هر شرایطی از شرایط محیطی که انسان قرار گرفته باشد، نمیپذیرد و لهذا تکیه فراوانی روی عقل و تعقل یعنی فکر مستقل بشر دارد، نه اینکه عقل بشر صددرصد ملعبه محیط و تاریخ و شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی است. این مسلّم با منطق قرآن جور در نمیآید.
#استاد_مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 2، ص151 🦋💞
🌹 @dobare_zendegi 🌹
#دعا_کمال_انسانیت_است (🤲)
دعا به قول آلکسیس کارل پرواز روح است. آقایان خیال نکنند دعا کهنه میشود، یا تمدّن و تجدّد ایجاب میکند که دعا نکنند. خیر، دعا اظهار عبودیت است، امتناع از دعا استکبار بر خداوند متعال است که زشتترین استکبارهاست (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعونی أسْتَجِبْ لَکمْ إنَّ الَّذینَ یسْتَکبِرونَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ)[1]. دعا کمال انسانیت است، دعا برقرار شدن پیوند بنده با خداست. پیوند خدا با بنده قطع ناشدنی است؛ از آن سر همیشه ارتباط هست؛ با دعا از این طرف نیز پیوند و ارتباط برقرار میشود و زمینه فیض گیری فراهمتر میگردد، و انسان در حال دعا با باطن و ضمیر خود متوجّه آفریننده و مبدأ و نقطهای که از آنجا آمده، میشود و از او استمداد میکند و سعادت و سلامت و توفیق میطلبد، مغفرت و آمرزش مسألت میکند.
#استاد_مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص52🦋
🌹 @dobare_zendegi 🌹
﴾﷽﴿
{ بدتر از جهل ، و بدتر از فقر }✨💢
¤ ~~~~~~~~~~~~~~~~
~~~~~~~~~~~
آیا از جهل بدتر هم چیزی هست؟ بلی از جهل بدتر هم هست و آن جمود است؛ همچنانکه از نظر مال و ثروت و اقتصاد، از فقر بدتر هم هست و آن غرور و اتّکاء به دارایی خویش است، یعنی اینکه انسان فکر کند آنچه دارد او را از همه چیز حتّی از فعّالیت و کار و فکر بینیاز میکند. این از فقر بدتر است. آینده این حالت از آینده فقر خطرناکتر است.
جهل بد است از آن جهت که صرفاً نیستی و فقدان علم است، امّا چه بسا جاهلها و نادانها و فاقد العلمها که با عشق و شور و شوق زائد الوصفی در پی تحصیل علم و دانش میروند و آینده روشنی
در انتظار آنهاست، و ای بسا عالمی که به آنچه دارد مغرور است و خیال میکند آنچه او میداند کلّ دانش است و از این رو به دانش خود مغرور میگردد و این غرور یک دنیا جهل و تاریکی به وجود میآورد. دانش بشر همیشه نسبت به آنچه حقیقت است، یعنی نسبت به کلّ دانش، اندک است
(وَ ما اوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ الّا قَلیلًا). عالم واقعی همیشه به نادانی و جهل خود اعتراف دارد. عالم واقعی بدون دلیل چیزی را انکار نمیکند و بدون دلیل چیزی را نمیپذیرد. عالم اگر جامد و مغرور بود عالم نیست. عالم اگر بیدلیل چیزی را پذیرفت یا بیدلیل چیزی را انکار کرد روح علمی ندارد، او خزانه و انباری است از یک سلسله فرمولها و اطّلاعات، هر چه به او داده شده یاد گرفته و ضبط کرده است، اما در روح خودش یک روشنایی و یک مقیاس برای قبول و انکار وجود ندارد، پس روحش روح علمی نیست.
اگر شخصی را دیدید که در همه رشتهها گواهینامه تحصیلی دارد، در عین حال سخنی را بدون دلیل قبول یا انکار میکند بدانید عالم واقعی نیست. علم در ذات خود
هرگز مستلزم جمود یا غرور نیست. علم بشر را در مقابل حقایق خاضعتر و تسلیمتر و در قبول و انکار محتاط تر میکند.
پس جمود که بدتر از جهالت است عبارت است از روح ضدّ تحقیق، عبارت است از حالتی که مقدّسترین روحیه را که روحیه تحقیق و کاوشگری است از بشر میگیرد. شاید بشود گفت همان طوری که جمود از جهل زشتتر است، حسّ تحقیق از خود
علم مقدّستر است. علم آنگاه مقدّس و قابل احترام است که با روح تحقیق توأم باشد. روح تحقیق آنگاه وجود دارد که بشر به نقص علم و اطّلاعات خود معترف باشد.
#استاد_مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص56،57،58
¤~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹 @dobare_zendegi 🌹