#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
تو رفتی...بعد تو تنهاترینه
غمت با سینه مولا عجینه
تنت رو داره با قد کمونش
یه جایی میبره زینب نبینه
***
تلظی کرد با اون جون خسته
لباش هر لحظه میشد باز و بسته
همینکه تیر شد پرتاب دیدن
حسین فاطمه از پا نشسته
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
به روی برگ گل شبنم نشسته
به سوگ تشنه ای زمزم نشسته
به روی حنجر ششماهه با تیر
سه تا بوسه کنار هم نشسته
*
پر قنداقه را در خون کشیدند
ز دستان سحر، مهتاب چیدند
دل آهن به حال آن گلو سوخت
که با تیر سه شعبه ، سر بریدند
*
از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است
رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است
این را همه ی حرمله ها می دانند
بر دست پدر ، پسر بمیرد سخت است
*
عطش را روی لب تفسیر داری
نخوابیدی ، ولی تعبیر داری
نمی دانم چه کرده تیر با تو؟
که بر حنجر ، خط شمشیر داری
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محاوره
شب و روزام اینطوری سر نمیشه
بدتر از این میشه بهتر نمیشه
دلمو به گهواره ش خوش نکنین
اینا واسم علی اصغر نمیشه
حرمله وصله جونمو گرفت
عصای قدّ کمونمو گرفت
مگه من چند تا دیگه پسر دارم
حرمله یکی یدونه مو گرفت
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه دار،داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
سندی بودی که رو شدی علی
هق هق بغض گلو شدی علی
آرزوم بود ببینم بزرگ شدی
حالا هم قدّ عمو شدی علی
شعر از گروه #یا_مظلوم
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!
ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد...نرو تو را به قرآن...آرام
شاعر: #عارفه_دهقانی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
به دست حرمله تا که کمان رفت
دگر از پای بابایت توان رفت
جهان شد پیش چشم من سیَه تا
سفیدی گلویت را نشان رفت…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صدای وای وای عالمینه
تموم دشت غرق شور و شینه
عبا برداشت مولا...چند ساله
که تابوتت سر دوش حسینه
الهی نشکنه مردِ ستیزی
نشینه رو دلی داغ عزیزی
برای دلخوشی زینبش بود
عبا آورد...یعنی مونده چیزی
یه عده تا که اسمش رو شنیدن
برای کشتنش با سر دویدن
جلو چشم کتاب الله ناطق
رسول اکرمو سر میبریدن
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
داغیست که آتش زده بر هر چه در است
دردیست که شش ماهه از آن با خبر است
این مرثیه هر بار مروری شد، دید:
جانسوزتر از تیرِ سه پر، میخ در است
دنبال خوشی نگرد ای حال خراب
در شور و شعف نباش ای چشم پر آب
تقویم خدا دوازده ماه، گریست
در غصه ی شش ماهه ی زهرا و رباب
میخواست که دشت را ز خون واحه کند
راه همه را جدا ز بیراهه کند
جانم به فدای خاندانی که در آن
شش ماهه اش اقتدا به شش ماهه کند
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیّ( علیه العنة)بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ…
و شاید زبان حال سیدالشهدا ارواحنا فداه
در گودی قتلگاه با شش ماهه اش این بود:
ای صورت قرص ماهت آیینه ی من
دشمن چو گرفت در دلش کینه ی من
یک تیر سه شعبه رفت در حنجر تو
یک تیر سه شعبه رفت در سینه ی من…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
گیرم اصلاً طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده های آخر او را کجا پنهان کند... ؟
شاعر: #مجید_تال
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نگاهت کردم اما درهمی تو
میان لخته خونها مبهمی تو
تورا قطعه به قطعه چیدم اما
چرا هرجور میچینم کمی تو
سرت را ابن ملجم ها شکستند
و پهلوی تو را با پا شکستند
جوانم مرد و پیشم کل کشیدند
سر پیری غرورم را شکستند
مشو راضی که با خجلت بگردم
دراین صحرا به صد زحمت بگردم
زمان بردنت دلشوره دارم
نیوفتی از عبا دورت بگردم
کنارت عمر من سرآمد اکبر
ز خیمه عمه مضطر آمد اکبر
ز جا برخیز تا برخیزم از جا
دوباره حرف معجر آمد اکبر
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
کنار اشکِ دریا روضه ی ماست
غمش امروز و فردا روضه ی ماست
قیامت هم ، دو تا دست بریده
به روی دست زهرا روضه ی ماست
***
به ماه این قبیله تا رسیدیم
به خورشید جهان آرا رسیدیم
زیارت شد شروع ، از باب العباس
ز تاسوعا به عاشورا رسیدیم
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
نوبت به لبان خشک عباس رسید
نقاش چقدر آه باید بکشد
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
تا بار «دوازده» زده از کینه
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
شاعر: #محسن_عسکری
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_شهادت
#گریه #اشک
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم
شاعر: #عباس_احمدی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
یک مرتبه بین راه پایش لرزید
مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید
زینب به چه خیره شد که اینگونه زمین
از نالۀ وامحمدایش لرزید؟
شاعر: #سیدمحمدمهدی_شفیعی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
رها از ما و من بوديم يکعمر
غريب يک وطن بوديم يکعمر
مزن حرف جدايی با من آخر
که يک جان و دو تن بوديم يکعمر
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
الهی سایهات با من بمونه
برام با تو فقط بودن بمونه
لباس کهنتو تَن کردی اما
دعایی کن که پیراهن بمونه
ببین پیرم ببین پیرِ گلوتم
ببین جونم که درگیرِ گلوتم
نرو پنجاه ساله صبر گردم
اسیرِ بوسه از زیرِ گلوتم
@hosenih
گلو بوسیدم اما سوخت زینب
از این آتیش سراپا سوخت زینب
گمونم آتیشِ دیوار و در بود
عزیزم مثلِ زهرا سوخت زینب
میخواستم چاک پیرهن رو ببوسم
لباس و خود و جوشن رو ببوسم
زدم بوسه به این حنجر ولی حیف
نذاشتی پشتِ گردن رو ببوسم
دارم دنبال تو بی بال میرم
بدنبالت فقط از حال میرم
بمون پیشه یتیما سخته امشب
بزار من جایِ تو گودال میرم
@hosenih
نه تنها نیزهها شونو آوردن
با چمکه ردپا شونو آوردن
تو اینا چارصدتا پیرمَرده
عصاشونو عصاشونو آوردن*
عزیزم تیرشونو کُند کردند
سلاحِ پیرشونو کند کردند
تو رو باصبر میخوان سر ببرن
لب شمشیرشونو کُند کردند
*مقاتل تا ۴۰۰ پیرمرد مفتی در لشکر عمرسعد ذکر کردهاند.
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
کار بالا گرفت ای مردم
وای از ضربه ی دوازدهم
شاعر: #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند
به پيش چشم زينب ذبح كردند
اگر من را مرتب زجر دادند
تورا چه نامرتب ذبح كردند
شاعر: #حامد_خاکی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
یازهرا...
خورشید ز غُصّه غرقِ در تب شده است
مشکی به تن روز شده، شب شده است
آن شعله که درب خانه ات را می زد
مهمان درِ خیمه ی زینب شده است
شاعر: #امیرحسین_کمال_زارع
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
سرت شد غرق خون بالای نیزه
نیفتیها بمون بالای نیزه
برات قرآن میخونم روی محمل
برام قرآن بخون بالای نیزه
شاعر: #محسن_عسکری
@dobeity_robaey
#تنور_خولی
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور
***
سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس
نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور
شاعر: #محمد_رسولی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
به روی نيزهها ديدم سرت را
ميان خون، رها بال و پرت را
چگونه قلب من آرام باشد
که دیده ساربان انگشترت را...
***
چراغ عمر من پايان گرفته
ببین باران الرحمان گرفته
تمام دشت احيا دارد امشب
که هر نيزه بهسر قرآن گرفته
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_شهادت
قرار بود که آقا فقط شهید شود
بنا نبود شناسایی اش بعید شود
شاعر: #عماد_بهرامی
@dobeity_robaey