مژه های بلندش به من رفته بود!
البته شنیده بودم که بچه وقتی بزرگمیشه موهاش ومژه و ایناش عوض میشه.
یه چند دقیقه بود که تو بغلم آروم گرفته بود.
دستای کوچولوشو اروم بوسیدم و گذاشتمش کنار خودم.
چقدر دوسش داشتم.
ینی اونم دوستم داره؟
بچس خب! حس داره!
بیخیالِ افکار بچه گونم شدم و مشغول گوشیم ...
دم دمای غروب بود که علی اومد دنبال زنداداش و رفتن خونشون.
اذان مغرب و که دادن رفتم تو اتاقم و بابا رو بیدار کردم که وضو بگیره.
خودمم وضومو گرفتمو نمازمو خوندم.
به ساعت نگاه کردم
رفتم سمت قرصای بابا .
دونه دونه با یه لیوان آب بهش دادم تا بخوره.*
ادامـہ دارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
|• @dochar_m☁️🍃•|
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِ
وَعَلَىالاَْرْواحِالَّتىحَلَّتْبِفِناَّئِکَ (:
ازعآقبتِعشقِتواندیشہنکردم
دیوانہ؛دلِعاقبتاندیشندارد
#ابکےمنَفراقِالحُسین💔!
|• @dochar_m☁️🍃•|
فردا دیگہ درس میخونم📒
فردا دیگہ گنآه نمیکنم🖇
فردا دیگہ کمتر میخورم......🥖
🙄خیلیآ خواستن از فردا شروع کننن...🌥
امآ..!
بہ فردا نرسیدن🙂
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
↯| #اندکے_تفکࢪ
|• @dochar_m☁️🍃•|
#عاشقانه_های شہید_سیاهکالے💞
پیام داد:« از #هواپیما به برج مراقبت. توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم⁉️»
🌾منم جواب دادم:« فعلا یڪ بار دور ما بگرد تا ببینیم #دستور بعدے چیه!»
دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم. بلافاصݪه بعدش نوشتم:« تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ!»
#عاشقانه_های_پاڪ♥️🍃
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
|• @dochar_m☁️🍃•|
#شهیدبعدۍتویۍ😍
میانبررسیدنبہخدانیتہ
ڪارخاصۍلازمنیسبڪنیم😇
☘ڪافیہڪاراۍروزمرهمونو
بہخاطرخداانجامبدیم.
اگہتواینڪارزرنگ
باشےشڪنڪن
شهیدبعدۍتویۍ...😉
#شهید_همت
|• @dochar_m☁️🍃•|
••
وقتے بهش میگفتیم
چرا گمنام ڪار میڪنے🙄
میگفت:
اے بابا همیشہ ڪارےڪن
ڪه اگہ خـدآ تـو رو دید
خوشش بیآد نہ مردم :)✌️🏼
••
🕊•° #شهید_ابراهیم_هادے
|• @dochar_m☁️🍃•|