باید غذاهاشونو آماده میکردیم تا بیان
طاهره یکی از خادما رفت تا به بچه ها خبر بده .
من و بقیه هم مشغول سفره انداختن رومیز ها شدیم.
چند دقیقه بعد بچه ها وارد شدن
مبینا و زهرا یه گوشه نشستن ولی مریم باهاشون نبود.
با لبخند رفتم سمتشون و گفتم
_مریم نمیاد؟
مبینا گفت:
+نه گفت نمیخورم
_عه اینجوری نمیشه که
پس غذاشو براش ببرید
چشمی گفتنو مشغول سلفی گرفتن با گوشیاشون شدن*
ادامـہدارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
JᎧᎥN↷
💛『❥@dochar_m 』
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「•🕊'💚°•」
بہدوستـٰانشمیگفت، آرزویےجُـزشھادت ندارم . . .
یكهفتہبعدازاینحرف؛ احمدبہدرجهـیِشھٰادت نائل شد :")🖐🏼💔'!
JᎧᎥN↷
💛『❥@dochar_m 』
.
.
•سیزدهرڪعتشعرخواندمُـ📜🖇
فہمیدمڪہ...|↓|
باعباۍپدرٺشیـخغزلهاشدهاۍ💛
#ڪعبہتحیرزدهازموۍقاســمـ🍯
#روزتونحضرتابوالفضلۍ🌤🤗
ازنسلِقاسمسلیمانیبودن
میدونییعنیچیرفیق!؟
اینکہافتخارکنیازنسلِحاجقاسم
هستیکافینیست ...
تکمیلکنندهۍاینافتخار
ادامہدادنراهشونھ(:
اینکهمیخوایمثلحاجقاسمزندگی
کنیبایدباهوایِنفسخودتبجنگی!
وسختترینکارهاروبهدوشبگیری؛
حُبِّدنیانبایدداشتهباشی🖐🏼
"ماازنسلشھیدسلیمانےهستیم"
یکشعارنیست ...
یکسبکزندگیست🍃!
JᎧᎥN↷
💛『❥@dochar_m 』