حضرت‌حیدر‌بہ‌نام‌فاطمہ‌حساس‌بود" خلقت‌از‌روزازل‌مدیون‌عطریـاس‌بود ، ای‌ڪہ‌بستے‌راه‌را‌در‌کوچہ‌هابرفاطمہ ... گـردنت‌رامی‌شڪست‌آنجااگرعباس‌بود ؛💔

میگن‌بعد‌شھادت‌خانم... مغداد‌توی‌کوچه‌ردمیشده‌که‌دومے(لعنت‌الله‌علیه) جلوش‌و‌میگیره‌بهش‌میگه‌مغداد؛ قبرزهراڪجاست، بریم‌بالاسرش‌نماز‌بخونیم! مغدادمیگه‌علے(ع)خودش‌کاروتموم‌ڪرد:) چنان‌سیلےبه‌صورت‌مغداد‌میزنه... توکوچه‌دورخودش‌میچرخه، میشینه‌یه‌گوشه.. شروع‌میکنه‌زارزدن.. مسخرش‌میکنه‌،میگه تومثلامردجنگیا! یه‌سیلے‌خوردی‌گریه‌میکنے.. -برای‌خودم‌گریه‌نمیکنم فقط‌بگو.. اون‌روزتوکوچه‌فاطمه‌روهم‌همینجوری‌زدی... !؟💔

شعرای‌فاطمیه‌میتونن‌اشکامو‌جاری‌کنن:))

💔:

ما قصه‌ی مادر شنیده‌ایم و زنده‌ایم مارا به سخت جانی خود این گمان نبود ...

!:)

حضرت آقا فرمودن: بنده حوائج یك ساله‌ی خود را در ایام فاطمیه می‌گیرم:)!

-

دود ، آتیش ، تنها ، زهرا ..! 💔:)

دیگه این زنده موندن ، به کار من نمیاد پاشو خانوم خونه‌م ، به تو کفن نمیاد :)