『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
دختران بهشتی عزیز❤ اگر به ۲۵ نفر برسیم.............ادامه کتاب(بانوی آبی ها🌊) اگر به ۳۰ نفر برسیم..
خب به دو تا قول هامون عمل کردیم.💐
مونده فقط قسمت چهارم کتاب بانوی آبی ها🌊 که تا ظهر براتون میفرستم😉😉
(بسم الله الرحمن الرحیم)
قسمت چهارم😉
شهلا به خانه که می آمد،باز خیال پرواز داشت.تا تنها می شد کاغذ و قلمش را می آورد و عکس شازده را می کشید.موشک کاغذی درست می کرد و آن را از پنجره می فرستاد سوی آسمان.هر چند موشک راه را کج می کرد و می افتاد پایین.مادر که می دید مدام گل پنجره است اخم می کرد.
-خانمی حواست کجاست،بنشین سر درس و مشقت!
لازم نبود زیاد بخواند.همه چیز را سر کلاس درس می فهمید. نمره هایش همیشه بیست بود و پای هر بیست چند تا ستاره رنگی. ستاره ها را خانم معلم می داد تا به دفترش بچسباند.
گاهی هم چتر های منوری را که دایی برایش می آورد به کمر عروسکش می بست و آن را از لبه پنجره می انداخت پایین.آن وقت چتر باز آرام آرام می رفت و می نشست وسط گل های باغچه.
گاهی هم تو حیاط می ایستاد و از خواهرش می خواست چترباز را پایین بیندازد.تماشایش خیلی کیف داشت،وقتی که مثل یک کبوتر پایین می آمد.
بعضی موقع ها صدای پچ پچ پدرش را با مادر می شنید.
-به نظرت یک کم زیادی تو فکر نیست.این بچه مثل همه بچه ها نیست.بگو و بخند،سرزنده.
می آمد و دستی به سرش کشید.
-چیزی شده بابایی!؟
-نه!
آرام کف دستش پول می گذاشت.
-برو برای خودت.برو هر چی دوست داری بخر.
پول را نمی گرفت.
-نمی خواهم،خودم دارم!
با همه کوچکی سعی می کرد از پدر و مادر چیزی نخواهد.حس می کرد دستشان تنگ است.که فشار زندگی شانه پدر را خم کرده.می دانست با همه مشکلات به چند خانواده فقیر هم رسیدگی می کند.یک بار صدای پدر را،که با مادر حرف می زد،از پشت در اتاق شنیده بود.
-خانم به داروخانه چی سر کوچه سپردم برای ده نفر که وضعشان خوب نیست تا مدت یک سال نسخه بپیچد.
-مجانی!؟
-پای حساب من.
-خداخیرت دهد ده بزرگی.
-به نانوا هم سپردم هر غروب بیست تا نان به حساب من به مشتری های بی بضاعت بدهد.
-خیر ببینی آقا.
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
(بسم الله الرحمن الرحیم) قسمت چهارم😉 شهلا به خانه که می آمد،باز خیال پرواز داشت.تا تنها می شد کاغ
اینم از قسمت چهارم کتاب بانوی آبی ها🌊
با توجه به در خواست بعضی از دختران عزیز 🌺شکلک😉 نذاشتم تا بهتر بتونید بخونید♥️
سلام به دختران عزیز🌹
خسته شدی؟😫
حوصلت سر رفته؟😪
می خوام یک کانال بهت معرفی کنم که محتویات باحالی داره😎👇👇
۱-کتاب (بانوی آبی ها🌊) اولین زن خلبان ایران جالبه نه😉
۲-کلیپ اسلایم🤗
۳- پروفایل های دخترونه و فانتزی🧕🧕
۴-والیپر♥️
۵-مسابقه و البته جایزه😍😍
تازه تاسیس هم هست پس حمایت کنید و زیادمون کنید ما هم شگفتی نشونتون می دیم🥳
پس عجله کن و عضو شو😊
راستی یادم رفت لینک بدم😅
https://eitaa.com/dogtaranbehsti
ایتا☝️♥️
https://rubika.ir/joinc/IJBFDIH0SQQRQVDDTRWOPOYMQBNKOQHJ
روبیکا☝️♥️
پس متنظرتونیم🥳🥳
https://harfeto.timefriend.net/16142816727024
پیام هاتون رو به صورت ناشناس بفرستید🌸💐🙏
هدایت شده از 『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
شرکت کننده شماره 1⃣5⃣
رفیق شهیدم [شهید مصطفی صدر زاده]😍
آیدی جهت شرکت 👇
@Ebrahim_hadi1384
آیدی کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778405C6f00e138e7
شرکت کننده شماره 8⃣1⃣
رفیق شهیدم [شهید حمید سیاهکالی مرادی]😍
آیدی جهت شرکت👇
@Ebrahim_hadi1384
آیدی کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778405C6f00e138e7
#خندهحلالھ😐😂
شوهرخالم مریض شده زنگ زدیم خالم میگیم چیشده؟؟😨
میگه :( تیرویید پرکار_فشارخون بالا_عفونت خون_چربی کبد_و نارسایی قلبی)
و مامانم میگه خبببب خداروشکرررررر کرونا نیس☺️😌
من: 😂
خالم: 🤦🏻♂
کرونا: 😐💔
😂💔⇩
ببخشید این چند روز فعالیت کم بود
ولی از این به بعد بیشتر فعالیت می کنیم☘😊😍😘❤️