eitaa logo
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
226 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
379 فایل
سلام‌به‌دخترای‌بهشتی🥰 به‌کانال‌ما‌خوش‌آمدید💫🧕 امیدوارم‌که‌با‌هم‌بتونیم‌یه‌دختر‌بهشتی‌کامل‌وبالغ‌بشیم‌💯✅ آیدی‌خادم‌کانال😁👇🏻 { hl } استیڪࢪامۅنھ↯↻ [ @stickertrnom ]
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همه ی دختران بهشتی 🌼🍃 انشاءالله حال همه تون خوب باشه... لطفا هرکس میتونه حمد شفا برای بیمار مورد نظر بخونه ممنون میشم 🙏🏻 انشاءالله همه ی شما از کرونا در امان باشید💛
سلام به همه دوستان♥️🌸 ببخشید من چرا روزه پارت نمیزارم😭 سرم خیلی شلوغه😫😫 الان من کلاس دارم و باید برم سرکلاس و کلاس بنده حضوری هستش🌱 من قول میدم از کلاس اومدم20پارت براتون بزارم🖤 من رو ببخشید🙏🏻 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ♥️🌸 🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌱 بهت برسه میکشمت مهیا خندید و خودش را روی تخت پرت ڪرد گوشیش را برداشت و برای مریم پیامک فرستاد ــــ میگم مری جان میشه زهرا هم بیاد بعد دو دقیقه مریم جواب داد ـــ مری و کوفت اسممو درست بگو .از شهاب پرسیدم گفت اشکال نداره فقط مدارکتو بیار تا بیمه بشی .ـــ اوکی از شهاب جوووونت تشکر کن ــــ باشه مهیا جوووونم لبخندی زد و گوشیش را خاموش کرد برای این اردو خیلی ذوق داشت این اردو برایش تازگی داشت و مطمئن بود با زهرا و مریم خوش میگذره... مهیا با دیدن زهرا برایش دست تکان داد و به سمتش رفت ــــ سالم زهرا یه خبر دسته اول دارم برات زهرا با ذوق دستانش را به هم کوبید ــ واقعا چی؟؟ ـــ فردا میریم راهیان نور با مریم گفت تو هم میتونی بیای ــــ زهرا با تو جایی نمیره هردو به طرف صدا برگشتن نازی با قیافه ای عصبانی نگاهشان می کرد دست زهرا راگرفت ـــ هر جا دوس داری برو ولی الزم نیست زهرارو با خودت ببری تا یه املی مثل خودت بارش بیاری بعد به مغنعه مهیا اشاره کرد اجازه نداد که مهیا جوابش را بدهد دست زهرا را کشید و به طرف کافی شاپ رفت مهیا سری به عالمت تاسف تکان داد با صدای موبایلش به خودش آمد ــــ جانم مری ـــ کوفت اسممو درست بگو ــــ باشه بابا ـــ عصر بیکاری با هم بریم خرید ــ باشه عصر میبینمت ـــ باشه گلم خداحافظ ـــ بابای عجقم ـــ ببخشید خانم رضایی مهیا به طرف صدا برگشت با دیدن مهران ای بابایی گفت ـــ بله بفرمایید ـــ میخواستم بدونم میتونم جزوه اتونو بیر 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی لینک پارت اول👇🏿🌱 https://eitaa.com/dogtaranbehsti/25365
🌸 ♥️🌸 🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌱 چرا خودتون ننوشتید ـــ سرم درد می کرد تمرکز نداشتم مهیا سری تکان داد و جزوه را به سمتش گرفت ـــ خب چطور به دستتون برسونم ـــ هفته دیگه کالس داریم اونجا ازتون میگیرم من برم دیگه ـــ بسالمت خانم رضایی رضایی را برای تمسخر خیلی غلیظ تلفظ گفت " گفت مهیا پوزخندی زد و زیر لب "عقده ای مهیا تاکسی گرفت و محض رسیدن به خانه به اتاقش رفت و مشغول آماده کردن کوله اش شد ــــ مهیا مادر بیا این آجیله بزار تو ڪیفت مهیا آجیال را دست مادرش گرفت و تشکری کرد مهال خانم روی تخت نشست و به دخترش نگاه می کرد مهیا مهیای قبلی نبود احساس می کرد دخترش آرام تر شده و به او و احمد آقا بیشتر نزدیڪ شده سرش را باال گرفت و خداروشڪری گفت ــــ مامان مامانمهال خانم به خودش آمد ـــ جانم ـــ عصری با مریم میریم بازار خرید کنیم برا فردا ـــ خب ـــ گفتم که بدونید ـــ باشه عزیزم من برم نهارو آماده کنم قبل از بیرون رفتن از اتاق نگاهی به دخترکش انداخت از کی مهیا برای بیرون رفتن خبر می داد لبخندی زد و در را بست یعنی نمیاد ؟؟ مهیا کیفش را روی دوشش جابه جا کرد ـــ نه زهرا اینهو برده است برا نازی . هرچی نازی میگه انجام میده هر کجا نازی میگه میره اصال هم عکس العملی به توهینایی که بهش میشه نمیده این دختر خره خر مریم به مغازه ی اشاره کرد ـــ بیا بریم اینجا باید برای دخترا مدارس چفیه بخرم ــــ برا همشون ??خودت بلندشون کن من یکی اصال نمیتونم ــــ عقل کل مگه یکی دوتان صدتا چفیه هستن آماده شدن شهاب با حاج آقا مرادی میاد مهیا لبخند مرموزی زد ــــ آها بله بعد سفارش ۱۰۰تا چفیه سفید مریم با شهاب تماس گرفت تا بیاید و سفارشات را تحویل بگیرد بعد چند دقیقه محسن و شهاب وارد مغازه شدند 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی لینک پارت اول👇🏿🌱 https://eitaa.com/dogtaranbehsti/25365
ت🌸 ♥️🌸 🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 ♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 🌱 پ محسن سرش را پایین انداخت مریم سالم آرامی کرد و سرش را پایین انداخت مهیا سعی کرد جلوی خنده اش را بگیرد ــــ سالم حاج آقا ،خوب هستید محسن سربه زیر جواب مهیا را داد شهاب و محسن کیسه هارا بلند کردن و به سمت ماشین بردند مهیا به مریم نزدیک شد ـــــ میگم مریم سرخ شدی چرا ؟؟ مریم هول کرد و دستی بر روی صورتش کشید ــــ نه نه من سرخ نشدم ـــ بله راست میگی من چشام یکم مشکل پیدا کردن شهاب برگشت و به سمت صاحب مغازه رفت و با او حساب کرد وبه سمت دخترا آمد ــــ مریم اگه کاری ندارید بیاید برسونمتون مهیا دست مریم را کشید ــ نه سید ما کار داریمنگاهی به مریم انداخت و با ابرو یه اشاره داد ـــ بریم دیگه مریم جان .ما دیگه رفتیم مریم دستش را کشید ــــ وای آرومتر مهیا .چرا دروغ گفتی ما که خریدامون تموم شده با شهاب میرفتیم دیگه ـــ مری جان من هنوز خرید دارم میخوام چندتا روسری بگیرمو روی روسری مهیا محکم زد ـــ از اینا مریم اخمی به مهیا کرد ـــ دیونه چرا میزنی خب مثل آدم بگو طلق روسری ـــ همون وارد مغازه شدند به سلیقه مریم چندتا روسری و طلق و گیره روسری خرید ــــ خب بریم دیگه ــــ نه عزیزم االن دیگه هوا تاریکه وقت چیه ــــ خوابه باشه همینجا میخوابیم مهیا گونه ی مریم را کشید ــــ نمک، بامزه،االن وقت شامه باید دعوتم کنی بهم شام بدی ـــ کارد بخوره اون شکمت بریم آخ چقدر خوردیم ــــ چی چی و خوردیم هنوز یه بسنی باید به من بدی 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی لینک پارت اول👇🏿🌱 https://eitaa.com/dogtaranbehsti/25365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده کربلا🖤👇 https://eitaa.com/Rozemajazi/635 التماس‌دعا🌿
شڪہایی کہ نماز را باطل می‌ڪند: ۱. شڪ در رڪعتہای نماز دو رڪعتی، مانند نماز صبح و نماز مسافر. ۲. شڪ در رڪعتہای نماز ۳ رڪعتی (مغرب). ۳. شڪ در نماز چہار رڪعتی هرگاه یڪ طرف شڪ، یڪ باشد، مثل این ڪہ شڪ ڪند یڪ رڪعت خوانده یا سه رڪعت. ۴. شڪ در نماز چہار رڪعتی پیش از تمام شدن سجده‌ی دوم در حالی ڪہ یڪ طرف شڪ دو باشد، مانند شڪ دو و سه، قبل از اتمام دو سجده. ۵. شڪ بین دو و پنج یا بیشتر از پنج. ۶. شڪ بین سه و شش یا بیشتر از شش. ۷. شڪ بین چهار و شش یا بیشتر از شش. ۸. شڪ در عدد رڪعتہای نماز ڪہ اصلاً نداند چند رڪعت خوانده است. @dogtaranbehsti
😍 🐤 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
ارزش‌سر‌کردن‌چادر..🧕👀 به‌دوست‌داشتن‌و‌با‌علاقه‌پوشیدنھ😍 و‌لطفا‌لطفالطفا‌😅 برای‌هدایت‌دوستان‌‌از‌روش‌🙂😉 {خودمونے؛مهربونے🌿} استفاده‌کنید🌳🌞 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
در‌آمار‌⁶⁷⁰😅✨ ²⁰عددوالیپیر میزارم😍😍😁
☺️ مثبت‌نگر‌‌باش🍨 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
🦄 &خصوصا‌در‌ایام‌مدارس‌مجازۍ🤭🤗 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من‌یڪ‌دخترم🧕 نہ‌یڪ‌مانکن🚫 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارباب‌حسین‌جانم داردتمام‌مےشودآقاعزای‌تو ڪم‌گريه‌ڪرده‌ايم‌محرم‌برای‌تو تازه‌به‌شام‌می‌رسدازراه‌قافله تازه‌رسیده‌نوبت‌طشت‌طلای‌تو ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فکت هایـے که باید بدونیم!😎🌸 ♡----------------------------♡ >یک عدد نوشابه به اندازه شش بشقاب برنج چاق کنندست🍚🚀 < قسمت چپ و راست بدن ما با هم تفاوت دارند و اغلب اندامهای طرف راست بدن بزگترن!🌙🌶 < مورچه ها مانند انسان ها خمیازه میکشند🐜👀 < زرافه تار صوتی ندارد و نمی تواند هیچ صدایی از خود در بیاورد🦒🔇 < سنگ پا از گدازه‌های آتشفشانی تشکیل شده!!🌋🐰 < برای خندیدن حدودا ۳۰ عضله دخالت می‌کند!!😆🥁 ♡----------------------------♡ 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
🍿вє ѕтяσηg αη∂ ѕмιℓє, єνєη ιƒ ℓιƒє нυятѕ ѕσмєтιмєѕ. 🚎🎈 قوی‌باش‌ولبخندبزن‌حتی‌اگه‌زندگی یک‌وقتایی‌آزارت میده⛲️🏖 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
‌ اگه‌نتونی‌رویای‌بھـاروببافـی زمستـون‌سپـری‌نمیشـه🔒♥️ ... ‌ 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی