eitaa logo
دختر آسـمانـی
181 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
218 ویدیو
21 فایل
سوره الرحمن / آیات ۲۶ و ۲۷🙂 من برای نزدیک شدن به تو خوب می شوم:) #امام_رضا_جان💚 وصل #تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی‌سر و پا عزم رسیدن دارد #کتاب_بخوانیم 😍 #معرفی_کتاب 🤗 🌱🪴 اگر پیشنهادی بود...👇😊 @ya_mahdi88
مشاهده در ایتا
دانلود
😢
هدایت شده از دختر آسـمانـی
نگفتی چرا گریه میکردی؟ _ از روی کنج اتاق با که سخن میگفتی؟ _ با همان کسی حرف میزدم که گم شده ای را با چهل گام از برهوت نجات داد تا امشب در خانه من مهمان باشد. عِمران با تعجب نگاهش میکند. _ با خدا؟! _ با علی بن موسی الرضا که دستانِ او دستانِ خداست. _ آیا دیشب نگفتی که علی بن موسی الرضا در خراسان منزل گرفته است؟ _ آری. _ پس چگونه با مردی که در خراسان خانه دارد، رو به دیوار سخن می گویی؟! _ میان ما و امام ما ، هیچ دیواری حائل نیست! امام ما بی فاصله است . حی و حاضر است. سلامش کنی، پاسخ میدهد. می چرخد طرفی و خم میشود و می گوید: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. برمیگردد طرف عِمران. _ درباره کسی حرف میزنم که اگر صدایش کنی ، نگاهت میکند😭 اگر تشنه باشی ، آبت میدهد.اگر گرسنه باشی ، نانت میدهد. امام ما امامِ عالَم است. دور و بعید و غریب نیست. همیشه مجاور است. می بیند و میشنود، آنچنان که حاضران و شاهدان میبینند و میشنوند. 📚♥️
هدایت شده از دختر آسـمانـی
من هر نیمه شب، رو به خراسان می ایستم و بر امام خود سلام میکنم و برای سلامتی او دعا میکنم و برای من مثل روز روشن و واضح است که ایشان مرا میبیند و صدای مرا میشنود و از حال من باخبر است. _ به من بگو چگونه میشود از اینجا ، از این فاصله ، به کسی که در خراسان خانه دارد، سلام کرد؟ _ جوان، علی بن موسی الرضا صاحب زمین و زمان است. برای علی بن موسی الرضا فاصله ها مفهومی ندارد، هر جا که تصور کنی ، او هست. جایی نیست که نباشد. فاصله ،حجاب ماست، نه حجابِ او. او را حجابی نیست، مگر آنکه خدا بخواهد. 📚♥️
دعبل و زلفا اقیانوس مشرق به بلندای آن ردا حریم
چرا من اون شادی ای که روز تولد امام جواد تو وجودم حس میکنم رو حتی روز تولد امام رضا هم ندارم؟🤔 با اینکه امام رضا رو بیشتر از همممممه چی و همه کس دوست دارم؟
روزی که نام عشق بازان را نوشتند این قوم را مجنون ، تو را لیلا نوشتند آنگاه مُلکِ عاشقی تقسیم کردند این سرزمین را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سویی  ، سفیری را فرستاد نام تو را صد شکر سهم ما نوشتند
اصلاً نمی دانم زِ کِیْ بُردی دلم را اصلاً چگونه این دلم جای شما شد یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد من اولین باری که بوسیدم ضریحت  از داغی آن بوسه قلبم مبتلا شد