eitaa logo
☆⁠ دختر ایرانی ☆⁠
977 دنبال‌کننده
554 عکس
53 ویدیو
42 فایل
🪴جایی برای رشد، زیبایی و افتخار به فرهنگ ایرانی با تأکید بر حجاب و چادر، همراه با آگاهی، انگیزه، مسابقات جذاب، مطالب روشنگر و کتاب صوتی رایگان!🥰 پل ارتباطی 👇🏻 @Nazari0_0 ادمین تبلیغات 👇 @dokhtar_iraniii ادمین تبادلات 👇🏻 @Zenabivar
مشاهده در ایتا
دانلود
جواب رو زودتر از همه درست گفتن 😍 اولین نفری که درست جواب داد 🥳🌱 لینک کانال ایشون 👈🏻 🛑 سیده زهرا بختیاری ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯
جواب های جالب 😅
چهار سوره که حضرت محمد (ص) فرمودند: این سوره‌ها مرا پیر کردند کدامند؟ جواب ارسال بشه آیدی زیر 👇🏻 @Nazari0_0 هرکسی اولین نفر درست جواب بده به عنوان باهوش پین میشه حتی اگه کانال کاری باشه لینکشو پین میکنم همه ببینن😁 از این به بعد بهترین جواب جالب هم تگ میشه 🌾😍 ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯
درباره‎‌ی کتاب تا روز ۲۲ بهمن ۱۳۶۴، رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله مأموریت محوله‌ی خود (عبور از اروند، عبور از موانع و باتلاق‌ها، شکستن خط دشمن در محورهای جاده نهر علی‌شیر و بلامه، پیش‌روی، پاک‌سازی، تثبیت منطقه‌ی تصرف‌شده و طراحی دفاع و پدافند از آن) را به پایان رساندند. علاوه بر این، مأموریت تیپ المهدی (عج) و لشکرهای ۱۹ فجر، ولیعصر (عج) و ۲۵ کربلا را تکمیل کردند و ضمن دست‌یابی به خور عبدالله، در سمت چپ تا رأس البیشه و در راست تا ضلع شرقی پایگاه موشکی و تا ۵۰۰متری مخازن نفتی پیش‌روی کردند. ساعت ۶:۱۵ روز چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ خانه‌ی اطلاعات شلوغ بود. ابراهیم سعادت‌فر، رزمنده‌ی عضو واحد اطلاعات درباره‌ی خانه اطلاعات می‌گوید: «عنوان خانه‌ی اطلاعات را ابراهیم هندوزاده اولین بار مطرح کرد. محل استقرارمان در کنار نهر علی‌شیر بود. خانه‌ای محلی که توی آن با بلوک و چوب و گونی‌های شن، پناهگاهی ساخته بودیم. سنگری زیر سقف خانه داشتیم، گرچه زیاد محکم نبود. این را بعداً فهمیدیم. وقتی راکت شیمیایی خورد وسط سفره‌ی صبحانه‌مان.» در این روز (۲۴ بهمن ۱۳۶۴)، بیشتر اطلاعاتی‌ها بودند. ابراهیم هندوزاده، حسین آتش‌افروز، یدالله وزیری، مسعود دین‌دار، عنایت‌الله طالبی‌زاده، حسین دامغانی، حسن یزدانی و ... صبحانه‌شان را خورده بودند و آماده می‌شدند که با قایق به آن‌سوی اروند بروند. محمدحسین یوسف‌اللهی با کفش‌های کتانی سفیدرنگی که به پا داشت، میان قاب در ایستاده بود. محمد دوست‌محمدی آن‌‌طرفش بود و ابراهیم سعادت‌فر این‌طرفش. ادامه ...👇🏻 ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯
رمضان راجی امیرحسینی بیرون اتاق قدم می‌زد و به برنامه‌ی آن روز بچه‌های اطلاعات فکر می‌کرد. صدای غرش هواپیماهای عراقی به گوش می‌رسید. صداها درهم بود. همچون همهمه‌ی گنگ دریا در آغاز طوفان و بعد، میگ‌ها پرسروصدا گذشتند. یکی از بمب‌افکن‌ها، از بالای نخلستان قیقاج پایین آمد و تا اطلاعاتی‌ها بجنبند، نخلستان را و سنگرها و خانه اطلاعات را درنوردید. آن‌هایی که دور سفره‌ی صبحانه نشسته بودند، نیم‌خیز شدند. هواپیما از روی ساختمان عبور کرد. کمی بعد، صدایی دیگر بلند شد. انگار چیزی از آسمان به‌سوی خانه‌ی اطلاعات می‌آمد. فریاد محمدحسین یوسف‌اللهی بلند شد. ایستاده بود میان چارچوب در. اطلاعاتی‌ها دیدند با نگرانی آسمان را نگاه می‌کند و شنیدند داد زد: شیمیایی، بچه‌ها شیمیایی! ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کتاب صبح روز بیست و چهارم ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آن‌ها که غدیر را فهمیدند کربلایی شدند! فهم غدیر، پیش‌ نیازِ فهم کربلاست. ╭┅────────────┅╮ 🆔 ➺ @dokhtar_iranii ╰┅────────────┅╯